جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'ریشه های زن ستیزی'.
1 نتیجه پیدا شد
-
ریشه های زن ستیزی در ادبیات کلاسیک فارسی - گفت وگو با مریم حسینی
sam arch پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در گفتگو و نقد پیرامون آثار ادبی
نیمه روشن ، نیمه تاریک : ادبیات آینه تمام نمای اندیشه ها و باورهای موجود در اجتماع است و این اصلی انکارنشدنی است. یکی از جلوه های مطرح شده در ادبیات، زنان هستند که متاسفانه در مواردی می بینیم شاعران و نویسندگان زن را جزء دارایی های خود می دانستند که با پدیده "زن گریزی" مواجه می شویم یا به قصد خوارداشت و طرد آنان نوشته اند و سروده اند که در این حالت "زن ستیزی" را می توان در تاریخ ادبیات ایران دید. دکتر مریم حسینی عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا و از پژوهشگران ادبیات کلاسیک و معاصر، در کتاب خود با نام "ریشه های زن ستیزی در ادبیات کلاسیک فارسی" از نشر چشمه، به بررسی سیمای زن پرداخته است. حسینی تبیین کرده است که ما به علت یک نگاه مردانه در تاریخ با اندیشه و فرهنگ "مردسالاری" مواجه بوده ایم که البته در مناطق مختلف دنیا تاثیرگذاری آن متفاوت است. مثلاً در اندیشه هندی ها و باورهای ارسطوییان و افلاطونیان زن ستیزی نمود بیشتری داشته است و در اندیشه های اصیل ایرانی کمتر. بنابراین بعضی از آثار ایرانی که در آنها زن ستیزی به وفور دیده می شود، ریشه های هندی، یونانی دارند. برداشتن چنین غبار تاریک و ظلمانی از چهره ادبیات ایران نشان می دهد بعضی از اندیشه های مطرح شده بیانگر جامعه اصیل ایرانی نبوده است. برای روشن تر شدن این مسائل و به مناسبت چاپ کتاب فوق به گفت وگو با مریم حسینی نشستیم. -علت گرایش اصلی شما به مساله زنی ستیزی از کجا نشات گرفته است و معنای "زن ستیزی" در ادبیات چیست؟ من هنگامی که بر متون ادبی در حوزه ادبیات کلاسیک و مدرن کار می کردم، متوجه شدم برای بررسی سیمای زن به علت حاکمیت جامعه مردسالاری تقریباً 90 درصد متون ادبی تحت تاثیر این فضا هستند. ذهن و ضمیر شاعران سرشار از این فضاست. اما در بعضی متون نه تنها این فضا دیده می شد بلکه به طور خاص می دیدم بعضی از شاعران قصد تحقیر و خوارداشت زن را دارند و می خواهند طبقه نسوان نباشد و آن را جزء طبقه فرودست به حساب بیاورند. که البته با مردسالاری حاکم بر جوامع سنتی فرق داشت زیرا در این جوامع زن تنها نقش فرعی تری نسبت به مرد ایفا می کرد. من این تحقیر و طرد زن را "زن ستیزی" نام گذاشتم. واژه "زن ستیزی" یا "میزوژینی" واژه یی قدیمی است که از زمان ارسطو و افلاطون رواج داشته است که آنان نیز زن را چیزی حساب نمی کردند و این خوارداشت زن در طول تاریخ ادامه پیدا کرده است و در میان بعضی فرقه ها بیشتر و بعضی از فرقه ها کمتر دیده می شود. -آیا بین مفهوم زن ستیزی و زن گریزی خصوصاً در متون کلاسیک ادب فارسی تفاوتی وجود دارد؟ زن گریزی همان نوع تفکر مردسالاری است. مثلاً سعدی می گوید؛ زن خوب فرمانبر پارسا/کند مرد درویش را پادشا این مردسالاری است یعنی آنها زنی را می پسندند که خوبی اش در فرمانبری اش است و حرف مرد را گوش می دهد. سعدی این زن را دوست می دارد، به عنوان همسر و مادر بچه ها او را می پذیرد و از زیبایی اش تعریف می کند. اما در زن ستیزی اصلاً دوست داشتنی در کار نیست. مثلاً خاقانی وقتی دختری برایش می آید آن را مایه ننگ خودش می داند و دعا می کند هر چه زودتر خدا این ننگ را از زندگی اش پاک کند.- 3 پاسخ
-
- ادبیات کلاسیک فارسی
- ریشه های زن ستیزی
-
(و 1 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :