رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'روشهای مدیریت خانواده'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. peyman sadeghian

    روشهای مدیریت خانواده

    مدیر خانواده کسی است که جهت گیری های کلی در خصوص اقتصاد، روابط با دیگران،و چگونگی استفاده از امکانات فرهنگی ...، بستگی به رای و اندیشه او دارد نه کسی که لزوما در هر کاری دخالت کند و آن کار را به سلیقه و میل خود پیش برد. مثلا : 1 - در خصوص دخل و خرج می تواند این فکر را در خانواده ترویج دهد که باید قناعت کنید . و از بریز و بپاشهای غیر متعارف خودداری کنید. 2- در خصوص مذهب و فرهنگ، الزام می کند که در پوشش لباس از خرید لباسهای خلاف عفت خودداری کنید. از این دو جهت گیری کلی نتیجه گرفته می شود که عضو این خانواده می تواند لباسی که قیمت مناسبی داشته باشد و دارای استانداردهای لازم عفت باشد تهیه کند .اما انتخاب این لباس با خود اوست و مدیر حق ندارد لباس او را خود انتخاب کرده و بخرد. از همین مثال تفاوت مدیریت با استبداد روشن می شود. مدیر جهت گیریهای کلی را نشان می دهد اما فرد مستبد نظر خود را در همه چیز تحمیل می کند. مدیر شرایط لباس خوب را بیان می کند اما مستبد لباس مورد نظر را خودش می خرد. بنابراین آنچه در خانواده تنش زاست استبداد است نه مدیریت . خفه کردن است نه ایجاد مقررات لازم . مدیریت خاص خانواده مدیر قوانین و تدابیر لازم برای اداره کردن را با سیاست به دست می آورد اما در مرحله ی اجرا با اقتدار باید اجرا کند و الا قوانین بی اثر باقی می مانند. تفاوت خاص مدیریت خانواده با هر مجموعه دیگری در این است که در خانواده بیش از اقتدار، محبت برای اجرای قوانین لازم است .مدیر خانواده باید محبوب دلهای اعضای خانواده باشد تا کار مدیریت را به استبداد نکشاند یا با ضعف و تسلیم ،تباه نسازد. مدیر خانواده همچنین باید انتقاد شنو باشد و به طور کلی گوش شنوا داشته باشد تا ارتباط موثر او با اعضای خانواده قطع نشود. گاهی در برخی خانواده ها می بینیم پدر با اقتدار زیادی مدیریت خانواده را به عهده گرفته اما از آنجا که انعطاف پذیر نیست و کسی جرات انتقاد از او را ندارد ،لاجرم بین او اعضای خانواده اش یک فاصله ی عمیق ایجاد شده است تا جاییکه گویا اصلا فرزندانش را نمی شناسد چنین کسی مدیر خوبی نیست و چنین خانواده ای به سامان نیست بلکه بسیار مشکل دار است .هر چند علی الظاهر سرو صدا و کشمکشی در آن دیده نشود ،این خانواده در بحران بسر می برد یک بحران خاموش .این بحران وقتی علامتهایش را نشان می دهد که فرزندان خانواده ازدواج کرده و عقده های درونی خود را در زندگی جدید خود ظاهر می سازند. در اینجا لازم به تذکر است که همیشه هم سکوت و عدم اختلاف نشانه ی خوشبختی و تفاهم زوجین نیست .زن و شوهرهای زیادی هستند که ظاهرا مشکلی با هم ندارند و بدون بروز اختلاف با هم زندگی می کنند اما نه از آن رو که با هم به تفاهم و اتفاق نظر رسیده اند بلکه به دلیل تسلیم یکی در برابر دیگری و سلطه و استثمار دیگری این سکوت و هماهنگی اتفاق افتاده است. همیشه هم تنش و اختلاف نشانه ی عدم خوشبختی زوجین نیست بلکه گاهی نشانه ی سلامت خانواده است اما نه هر نوع اختلافی. تنها اختلافی مثبت است که علاوه بر اینکه اصلاح کننده باشد دشمن محبت هم نباشد بین همسران، اصلاح رفتارهای بد به هر قیمت و روشی مطلوب نیست . روشی مطلوب است که از محبت و علاقه ی طرفین به هم کم نکند. این مطلب امر بسیار ظریف و مهمی است و مهارتهای خاص خودش را می طلبد. زیرا همیشه از اختلاف، کدورت و نفرت به ذهن متبادر می شود و مشکل به نظر می رسد که با مخالفت کردن بتوان بدون کاستن از محبت و ایجاد کدورت، مشکلی را حل کرد .اما از طرفی هم می بینیم همان همسران مستبد هم، با وجود اینکه دوست دارند همسرشان را مطیع مطلق خود کنند عملا از انسانهای جسور و بی پروایی که در مقابلشان مقاومت می کنند، خوششان می آید. اگر مقاومت جسورانه ولی محترمانه باشد امید اصلاح از آن می رود. به هر حال در مقابل مدیری که کار مدیریت را به استبداد می کشاند مقاومت لازم است زیرا استبداد با اطاعت مطلق تقویت می شود. گاهی برخی همسران سعی می کنند با اطاعت مطلق و ایجاد شرایط عالی مورد پسند طرف مقابل، او را از طریق عشق و محبت خود اصطلاحا به راه بیاورند. این راه می تواند جواب دهنده و کارساز باشد اما بستگی به خصوصیات طرفین دارد. کسی می تواند از این راه استفاده کند که صبر و حوصله ی کافی داشته باشد شخصیت ساکت و انعطاف پذیر و تاحدی درونگرا داشته باشد .کسانی که روحیه ی ماجراجویی و طبع بسیار گرم اجتماعی دارند کمتر می توانند از چنین رویه ای استفاده کنند. ضمن آنکه تغییر رفتار طرف مقابل هم تضمینی نیست اما نمک گیر شدن و دلبستن او قطعی است شاید هم رسیدن به همین هدف برای زنان، بسیار مطلوب تر از اصلاح رفتار همسر باشد .به هر حال خوشبختی هر کسی در گرو حال خوش و تعریف خوبی است که از زندگی خود دارد. بخش خانواده ایرانی تبیان گردآوری : گروه اینترنتی نیک صالحی
×
×
  • اضافه کردن...