رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'روز مادرمبارک'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. spow

    نامه ای به مادرم

    سلام دوستان گلم این تو ایمیل برام اومدده بود بهتره همیشه این دید تکرار بشه قدرشونو بدونیم مطمئن باشید از هرنعمتی بالاترن:icon_gol: به نام خدا سلام مامان من خوبم ! نگران نباش ، انقدر نگرانمی که نمیذاری من حالتو بپرسم ، سری میپرسی خوبی؟ منم میگم خوبم مشکلی نداری؟ نه ندارم ، مامان عزیزم ، میدونستی عاشقتم؟ میدونستی هیچکس ، هیچکس و هیچکس نمیتونه جاتو تو قلبم بگیره؟ میدونستی حاضرم همه چیزمو بدم تا همیشه پیشم باشی؟ میگن یارو بچه ننست ، چقدر بچه ننه بودن قشنگه ، چقدر لذت بخشه این بچه ننه بودن ، آخه اگه نباشی قدر خیلی از روزا رو نمیدونیم همیه هفتگی میرفتم دانشگاه ، برای امتحانات 1 ماه از مادرم دور بودم ، نمیدونم چه رسمیه دلم فقط واسه تو تنگ شد؟ راستی مامان تو کی هستی که عشق به تو بهترین و تنها ترین عشقیه که میشه باورش کرد؟ یعنی بالاتر از عشق به مادر وجود داره؟ یادش بخیر ، قصه هایی که برام میگفتی چقدر لذت بخش تر از قصه های تنهایی امروزم بود اون موقع شنل قرمزی رو برام تعریف میکردی ، چوپون دروغگو ، شنگول و منگول و حپه ی انگور چرا با این که چهار پنج سال این قصه ها رو میگفتی هیچ وقت برام تکراری نمیشد؟ چرا؟ ولی الان زیبا ترین فیلمها و داستانها و رمانها نهایتا یک بار به آدم لذت میده ، چرا؟ مامان عزیزم ، فقط یه چیز میتونم بگم ، به قول بر و بکس تهرانی ، دمت گرم ، نوکرم ، تا عمر دارم خاک زیر پاتم یادش بخیر روزایی که باهات دعوام میشد و وقتی تنبیه میشدم میگفتم اه ، ای کاش پدر مادر نبودااا (3-4 سالگیم) اما الان دلم واسه اون تنبیها تنگ شده ، دلم واسه سر ظهر که بخوام برم بیرون و تو نذاری تنگ شده مامان ، دوست دارم دوباره برای بیرون رفتن سر ظهر ازت اجازه بگیرم ، حتما تو هم نمیذاری بابا جونم، دوستت دارم ، ولی مامان یه چیز دیگست ، حسودیت نشه ها!! ولی مادر یه چیز دیگست جون بدی واسش کمه راستی مامان ، من آخر سر نفهمیدم شنل قرمزی چه جوری توسط گرگه خورده شد بعد دوباره از شکمش کشیدنش بیرون؟ ها؟ آها ، اون شنگول و منگول حبه ی انگور بود ، اشتباهی گفتم مادر عزیزم ، مادر مهربانم، مادرم ، مادر تموم دنیا ، روزت مبارک و فقط میتونم بگم عاشقتم و بس ... دستنوشته هام در مورد مادرم ، که خیلی عاشقشم وحید محمدی عکسارو همون اقایی که اسمش زیر متن اومده از اسایشگاه سالمندان کهریزک گرفته خداسایشونو از سر هیچ فرزندی کم نکنه با سپاس
×
×
  • اضافه کردن...