جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'رنسانس'.
5 نتیجه پیدا شد
-
پوستر معماری معاصر
R.Irankhah پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در معماری ایران و جهان و بیوگرافی معماران
یونان :- 39 پاسخ
-
- 13
-
- i.m.pei
- فرانک لوید رایت
- (و 19 مورد دیگر)
-
دانلود نگاهی به بستر اشعار غنایی- عرفانی در ادبیات قرن هفده انگلیس
sam arch پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در ادبیات تعلیمی
چکیده: شاعران متافیزیک معتقد بودند که شاعر باید مترجم رازها و اسرار ملکوتی باشد و تجلّیات طبیعت و قوانین حاکم بر علوم طبیعی را در آثار خود بیان کند. آنچه که ذوق ایجاد می کند اگر با فلسفه، اعتقادات مذهبی و عقل ممدوح در نیامیزد، شایستگی آن را نخواهد داشت که عنوان ""شعر"" به خود بگیرد. مقدمهی مقاله ضمن بحث در پیدایش واژه متافیزیک، به زندگی سه تن از شاعران برجستهی این مکتب می پردازد. پیشرو این مکتب ""جان دان"" نام دارد که دیگر شاعران به پیروی از او و یا در پاسخ به او شعر سروده اند: جرج هربرت به تأسی از جان دان؛ و هنری وان به تأسی از هربرت شعر سروده است. بخش دوم مقاله بستر فرهنگی و اجتماعی اشعار تغزلی متافیزیک را بررسی می کند و به بحث هایی مانند رنسانس، تغییرات سیاسی و مذهبی، و رشد مذهب پروتستان اشاره دارد. بخش سوم به تأثیر ادبیات کلاسیک در شعر متافیزیک و به دنبال آن به قالب های جدید مطرح شده مثل غزل، مرثیه و اشعار کوتاهی که مانند جملات قصار هستند، اشاره دارد. بخش پایانی، ویژگی های شعر متافیزیک از قبیل داشتن خطوط محکم، پر محتوا بودن ابیات و وجود استعاره های پیچیده و دور از ذهن را بحث و بررسی می کند. در ضمن نشان می دهد که چگونه افکار مذهبی به این اشعار وارد شده اند و چگونه شاعران دوره، ویژگی ها و برجستگی مکتب خود را بیان کرده اند. این تحقیق به شیوه کتابخانهای تهیه شده و مربوط به زمانی است که نگارنده برای گذراندن فرصت مطالعاتی خود در دانشگاه آکسفورد بسر می برد. مشخصات مقاله:مقاله در 26 صفحه به قلم اسماعیل زارع بهتاش (دانشیار زبان و ادبیات انگلیسیدانشگاه دریانوردیو علوم دریایی چابهار ).منبع:پژوهشنامه ادب غنایی سال دهم پاییز و زمستان 1391 شماره 19.ensani.ir دانلود مقاله -
پلیئاد Pleiade در نیمه دوم قرن شانزدهم، در عصر شكوفایی رنسانس، تاریخ ادبی فرانسه شاهد اولین مكتب خود به نام پلیئاد (Pleiade) بود. این مكتب شعری در سال ۱۵۵۰ با رهبری پییردو رنسار (Pierre de Ronsard) شكل گرفت، و حدود ده سال از تاریخ و تحولات ادبی فرانسه را به خود اختصاص داد. پلیئاد در اصل نام صورت فلكی است كه متشكل از هفت ستاره است. به همین دلیل، در سال ،۱۵۵۶ رنسار گروهشان را كه متشكل از هفت شاعر بود، پلیئاد نامید و فهرست هفت نفر برتر را این چنین ذكر كرد: باییف ( Baif)، بلو (Belleau)، ژودل (jodell)، پولوتیه (Polotier)، دوبلی (Du Bellay) نظریه پرداز این مكتب، ژان دورا (Jean Dorat) به عنوان استاد این گروه، و خود رنسار هم سردسته پلیئادها محسوب می شد. عقایدپلیئادها: 1. ستودن شعر: از نظر پلیئادها، شعر نباید در خدمت اخلاق یا مذهب باشد، بلكه شعر را بخاطر خود شعر باید ستود. و شاعر كسی است كه رازهای پنهان جهان و دنیای عرفان را می داند و آنها را در اشعار خود فاش می كند. 2. شاعر، یك صنعتگر است: شاعر پلیئاد بیش از آنكه هنرمند باشد، صنعتگری است كه تنها الهامات شاعرانه برای او كفایت نمی كند، بلكه او باید با قواعد و اصول حرفه اش نیز آشنا باشد و با كار كردن روی سبك خود، شعرش را به كمال زیبایی برساند. 3. اهمیت صنایع ادبی و موسیقی شعر:از نظر پلیئادها، هماهنگی قافیه ها، خوش آهنگی ابیات و موسیقی شعر بسیار اهمیت دارد. و شاعران پلیئاد در اشعارشان از صنایع ادبی مانند تشبیه، استعاره و كنایه نیز بسیار استفاده می كنند. 4. ارج نهادن به زبان فرانسه: در سالهای ،۱۵۵۰ زبان لاتین، زبان نویسندگان، شاعران و، تحصیلكرده های جامعه بود. اما پلیئاد، مردم را متوجه زبان و ادبیات غنی فرانسه كرد. از نظر پلیئادها، زبان فرانسه به اندازه لاتین می تواند «زبانی شاعرانه» باشد. 5. غنی كردن زبان فرانسه: پلیئادها معتقد بودند كه باید با وام گیری از زبانهای دیگر، استفاده مجدد از كلمات و عبارات قدیمی و با مشتق گیری از كلمات جدید و ساختن عبارات علمی و فنی، زبان ادبی فرانسه را غنی كرد. 6. تقلید از قدما: به عقیده پلیئادها، برای اینكه زبان فرانسه، همپایه و هم شأن زبان لاتین شود باید از گذشتگان پیروی كرد. اما نه به گونه ای كه شاعر به «دزد ادبیات» بدل شود، بلكه شاعر باید الگوی خود را با استفاده از سبك و شیوه خود غنی و پرورده كند. موضوع و مضمون اشعار پلیئاد: 1. بهره بردن از لحظات زندگی: خوشگذرانی، استفاده از لحظات عمر و از زندگی لذت بردن از جمله شعارهای شاعران پلیئاد است. 2. طبیعت: شاعران این مكتب با توجه به اعتقادی كه به طبیعت دارد در اشعار خود به وصف و تمجید از مناظر طبیعی می پردازند. 3. عشق: اغلب اشعار پلیئادها، شعرهای عاشقانه ای است كه در آن شاعر، احساسات و حالات روحی خود را بیان می كند. 4. مرگ: پلیئادها در اشعار خود از مرگ به عنوان حقیقتی اضطراب آور و نگران كننده یادمی كنند كه مذهب هم در از بین بردن این دلهره كمك زیادی به آنان نمی كند. 5. دربار: پلیئادها، نگرش هجوآمیز وانتقادی از دربار دارند كه كاملاً در اشعارشان محسوس است
-
- 1
-
- پلیئاد pleiade
- ادبیات
-
(و 3 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
شهرهاي اروپاي غربي در دورة سلطنت مطلقه: شهرهـاي باروك و نوكلاسيك
Mohammad Aref پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در تاریخ شهر و شهرسازی
قرون هفدهم و هجدهم در تاريخ اروپا دوران سلطنت مطلقه، استقرار حكومت هاي ملي، و ناسيوناليسم است. در اين دوران زيبا سازي دورة رنسانس به نوعي شهرسازي عظمت طلبانه مي انجامد كه مبتني بر تأكيد بر قدرت مستبد پادشاهان و اختلاف طبقاتي وسيع است. در نيمة دوم قرن هجدهم با وقوع انقلاب در فرانسه و جنگ هاي پس از آن دوران جديدي در اروپا آغاز مي شود. اواخر قرن هجدهم همچنان آغاز انقلاب صنعتي است. جيمز وات در 1765 موتور بخار را اختراع مي كند؛ اما انقلاب صنعتي در قرن نوزدهم به بار مي نشيند و بازتاب آن در شهرنشيني پيدايش شهر صنعتي است كه در قرن نوزدهم پديدار مي شود. پادشاهي و عظمت طلبي ويژگي عظمت طلبانه دوران كلاسيك رم دوباره به شهرهاي اروپايي باز مي گردد. هر شكلي خط مركزي خود را دارد و هر فضايي داراي محوري است. منش شهر سازي قرون وسطايي رخت برمي بندد و الگوي متقارن و منظم كلاسيك مجدداً پديدار مي شود. محور و خط مركزي نماد تمركز هر چه بيشتر قدرت است. اميران فرانسه خود را پادشاه مي نامند. تجار ثروتمند ايتاليا به دوك هاي مستبد تبديل مي شوند. زمين داران بزرگ در انگلستان بارون مي شوند و پاپ ها به ياران گشاده روي شاهان تبديل مي شوند. لويي چهاردهم پادشاه فرانسه روح زمانه را با جملة زير بيان كرده است « دولت، منم L`etat, C`est moi» از دل كوچه هاي تنگ و پيچ در پيچ شهرهاي قرون وسطايي « ميدان هاي تجملي» دورة باروك پديدار شدند. طراحان و شهر سازان براي الگو دادن به فضاهاي شهري فراخوانده شدند و ايشان بدين منظور از عناصر كلاسيك بهره گرفتند. ميكل آنجلوبناي كامپوديليو (Campodiglio) را بر فراز تپة كاپيتولين خلق كرد.برنيني (Bernini) ميدان عظيم سنت پيتر را طراحي كرد. ميدان سن ماركو (San Maco) در ونيز به پايان رسيد. رآئينالدي (Rainaldi) دو كليساي دو قلوي دو ضلع ميدان مردم در رم و همين طور كاخ سلطنتي و بناي پيروزي را در پاريس ساخت. با اختراع توپخانه دور برد ديگر برج و باروي شهر اهميت نظامي خود را در دفاع از شهر از دست داد. لويي شانزدهم به مهندس نظام خود دستور داد تا نظام دفاعي شهررا بازسازي كند. او نيز ديوارهاي شهر را فرو ريخت و سنگرهايي بيرون از شهر بنا كرد. به جاي ديوارهاي كهن بولوارها و گردشگاه هاي جديد ساخته شد. خيابان هاي كمربندي معروف وين جانشين باروي قديمي شهر شد. شهرها باز شدند و از جلد قرون وسطايي خود بيرون آمدند و شهر دورة رنسانس به شهر باروك تبديل شد.- 1 پاسخ
-
- 2
-
- baroque city
- فرمالیسم
- (و 15 مورد دیگر)
-
از شهر قرون وسطايي به شهر دوره رنسانس
Mohammad Aref پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در تاریخ شهر و شهرسازی
1- مركانتاليسم و تراكم در دورهي قرون وسطاي متاخر تعداد شهرها افزايش يافت. اما از نظر جمعيت شهرها همچنان كوچك بودند. عمدهي شهرها فقط چند صد نفر جمعيت داشتند و شهرهاي بزرگتر بندرت جمعيتي بيش از پنجاه هزار نفر را در خود جاي مي دادند. اندازهي شهر به خاطر وجود استحكامات (حصار و باروي شهر) محدود مي ماند، تأمين آب و بهداشت عمومي نيز از موانع ديگر بزرگ شدن شهرها بود. طول شهرها معمولاً از 5/1 كيلومتر بيشتر نبود. آب آشاميدني فقط در چشمة اصلي شهر يافت مي شد. سيستم دفع فاضلاب موجود نبود و فاضلاب در كوچه ها جاري مي شد.ارتباط ميان شهرها بسيار كند بود، حمل و نقل بسيار خسته كننده و دشوار بود و در عين حال نياز به مساعدت به هنگام سختي به شدت به چشم مي خورد. به همين جهت شهرها را به نحوي مي ساختند كه فاصلة ميان آن ها بيش از يك روز پياده روي نباشد. تا وقتي جمعيت كم بود، اين كمبودها مشكلي محسوب نمي شد. اما اندك اندك افزايش تجارت بر تجمع مردم در شهرهاي واقع شده در چهار راه هاي اصلي افزود. طي قرن پانزدهم جمعيت فلورانس از 45000 نفر به 000/90 نفر رسيد. پاريس از يك شهر 000/100 نفري به شهري با 000/240 نفر جمعيت تبديل شد و جمعيت ونيز به 000/200 نفر رسيد. تجار موفق در شهرهاي مختلف صاحب علاقه شدند و بازار صرافي و قرص دادن پول به گسترش تجارت كمك كرد. مبادلة بازرگاني ميان شهرها و كشورها گسترش يافت.اندك اندك از خطر تهاجمات نظامي كاسته شد و امنيت مسافران افزايش يافت. هر چه اقتصاد مركانتاليستي (بازرگاني خرد) وسعت مي گرفت از اقتدار لردهاي فئودال كاسته مي شد. كم كم مالكيت اراضي به گروه تازه اي از اشراف يعني همان بازرگانان ثروتمند منتقل مي شد. كليسا ثروت بسيار اندوخته بود و املاك فراوان داشت بنابراين اشرافيت و كليسا دو طبقة ممتاز را تشكيل مي دادند. گيلدها رو به زوال مي رفتند و سرفداري قرون وسطايي كم كم از ميان رفت و تأسيساتي مثل آسياب ها و كوره هاي ذوب فلز و كارگاه هاي صنعتي نيز مثل زمين در اختيار طبقات برگزيده قرار گرفتند. اقتصاد فئودالي ريشه در زمين داشت. اما اقتصاد جديدي كه سر بر مي آورد مبتني بر پول بود. 2- ازدحام و محلات فقير نشين: افزايش جمعيت منجر به ازدحام درون شهرها شد. چيزي كه پيش از آن وجود نداشت. خانه هاي سنتي دو طبقه جاي خود را به ساختمان هاي سه و چهار طبقه دادند. طبقات بالاتر ساختمان ها معمولاً برآمده بودند و بخشي از فضاي كوچه را اشغال مي كردند. فضاهاي باز داخل بلوك ها ساخته مي شد تا جمعيت بيشتري را در خود جا دهد. بر تراكم جمعيت افزوده مي شد اما در سيستم تأمين آب و بهداشت تحولي مشاهده نمي شد. رفت و آمد با وسايل نقليه چرخدار زياد شده بود، اما خيابان ها باريك و شلوغ، پر ازدحام، تاريك و آلوده به فاضلاب و زباله هاي خانه ها بودند و تمهيداتي كه براي از ميان بردن زباله انديشيــده مي شد بسيار ناكافي بود. مدفوع آدمي را در چاه هاي زير خانه دفن مي كردند يا اينكه در خانه و يا كوچه رها مي كردند تا به كود تبديل شود. براي فرار از بوي بد كوچه هاو خيابان ها پنجره ها و دريچه ها همواره بسته بودند و تنها امكان تهويه هوا در خانه ها از طريق دودكش بود. به همين جهت بيماري هاي مسري به سرعت در همه جا منتشر مي شدند. در قرن چهاردهم مرگ سياه يا تيفوس جان نصف جمعيت شهرنشين اروپا را گرفت. در اين دوره شهرها وضعي به مراتب بدتر از هزار سال پيش از آن يعني دوران امپراطوري رم داشتند. خانه هاي اربابي روز به روز بزرگتر و تجملي تر مي شدند، اما مسكن فقرا تنگ و تاريك مي ماند و به اطاقك زير شيرواني در طبقات بالا محدود مي گرديد. در لندن اولين فاضلاب بعد از مرگ سياه بنا شد. در اسپانيا، فرانسه و انگلستان تا قرن شانزدهم مستراح شناخته نشده بود. در لندن براي اولين بار در اوايل قرن هفدهم منبع آب به خانه ها وصل شد. آتش سوزي در همه جاي اروپا يك خطر دائمي بود. براي پيش گيري از آتش سوزي در لندن قرن سيزدهم فرماني صادر شد كه مردم را وادار مي كرد سقف هاي خانه هاي خود را به جاي حصير و پوشال از سفال بسازند. چندي بعد در مستعمرة آمريكا نيز مشابه همين دستور صادر شد. شلوغي و ازدحام در خانه هاي فقرا سلامتي افراد را مورد مخاطره قرار مي داد و گسترش بيماري هاي مسري را سرعت مي بخشيد. در سال 1539 در يكي از لوايح پارلمان انگلستان به اين موضوع اشاره مي شد كه خراب كردن خانه هاي بزرگ و ساختن واحدهاي كوچك و اجاره دادن خانه ها به خانواده هاي متعدد موجب صدمات و لطمات بسياري براي جامعه شده است. 3- باروت : در قرن پانزدهم باروت اختراع شد و شيوه هاي نوين جنگ پديدار گرديد. لردهاي فئودال به هنگام جنگ به رعاياي معمولي كه موقتاً نقش پياده نظام را بازي مي كردند متكي بودند، اما سلاح هاي آفندي و پدافندي جديد وجود تعداد بيشتري سرباز حرفه اي را ضروري مي ساخت. مهندسي نظام به علم تبديل شد. استحكامات بيشتر شد و مرتباً قلاع، خندق ها و برج هاي ديده باني جديد بنا مي شدو افزايش فضاي اختصاص داده شده به استحكامات شهر و توسعة برج و باروي شهر تفاوت ميان شهر و روستا را محسوس تر ساخت و دسترسي شهروندان به فضاي باز آنسوي ديوارها كمتر شد. با وجود اين مردم به شهرها هجوم مي آوردند تا در فعاليت هاي تجاري رو به گسترش مشغول شوند. همين مهاجران ارتش هاي حرفه اي را پر مي كردند. نویسنده: فرشته خوش قلب منبع