رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'دکل'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. peyman sadeghian

    انواع دکل های انتقال

    مقدمه : دکلهای انتقال نیرو به دو دسته‎ی دکلهای مشبک (لتیس=Lattice) و دکلهای تلسکوپی (تک پایه) تقسیم می‎شوند. دکلهای لتیس بزرگتر، قوی‎تر و ارزان‎تر هستند. دکلهای تلسکوپی زیباتر هستند و جای کمتری می‎گیرند و در وسط بلوارها قابل نصب می‌باشند. برج‌های روشنایی، معمولا برای روشنایی محوطه‌های بزرگ مانند استادیوم‌ها، پارک‌ها، بوستان‌ها، تفرجگاه‌ها، میادین، خیابان‌ها، محوطه‌ی ساختمان‌هایی نظیر بیمارستان‌ها، ساختمان‌های دولتی و کارخانجات و شرکت‌ها، میادین، فرودگاه‌ها، استادیوم‌ها، پایانه‌ها، تقاطع‌ها ، پل‌ها و … استفاده می‌شوند. تکنولوژی چندان پیچیده‌ای ندارند و شرکت‌های داخلی می‌توانند برابر استانداردها نمونه‌های مختلف آن را تولید کنند. پخش نور گسترده و یکنواخت، بدون خیرگی، به سبب ارتفاع زیاد برج‌ها، از مزایای آنهاست. گاهاً روی این پایه‌ها از سیستم مکانیزه فرود و صعودِ سبدِ پروژکتور استفاده می‌شود که به وسیله‌ی آن می‌توان پروژکتورها را بالا و پایین برد و این تکنولوژی، سرویس و نگهداری برج را آسان و ارزان می‌نماید، زیرا برای تعمیر و نظافت پروژکتور و یا تعویض لامپ‌ها، دیگر نیاز به جرثقیل نبوده و تعمیرکار به آسانی می تواند به کمک سیستم کنترلِ میکروپروسسوریِ نصب شده در داخلِ بدنه‌ی برجِ روشنایی (نورانی)، اقدام به تعویض لامپ‌ها و یا تعمیر پروژکتورها نماید. ارتفاع این برج‌ها می‌تواند بسته به کاربرد آنها متفاوت باشد، ارتفاع‌های ۱۲ تا ۳۰ متر بیشتر رایج است. بدنه‌ی اصلی برج، به صورت هرمِ ناقص، با توجه به ارتفاع، ۶، ۸، ۱۲، ۱۴ و ۱۶ وجهی ساخته می‌شود و به ترتیب قطر بدنه از بالا به پایین تغیر می‌نماید. پوشش بدنه گالوانیزه است. تعداد پروژکتورهای قابل نصب روی برج روشنایی تلسکوپی از ۴، ۶، ۸، ۱۲، ۱۶، ۲۴ تا ۳۰ دستگاه متغیر بوده و می‌توان از انواع پروژکتورهای روشناییِ ۱×۴۰۰ وات، ۲×۴۰۰ وات، ۱×۱۰۰۰ وات و ۲×۱۰۰۰ وات استفاده نمود. گاهی سیستم‌های کنترل و فرمان، مدارهای حفاظتی و… در تابلویی مجزا در داخل بدنه‌ی برج‌های روشنایی تلسکوپی نصب می‌شود که موجب ایمنی بیشتر و اشغال فضای کمتر می‌گردد. برای اینکه وسایل پرنده، مانند هواپیما و هلیکوپتر، بتوانند برج را ببینند، در بالای برج یک چراغ اعلام خطر نصب می‌شود. نصب میله‌ی برقگیر در نوک برج، اجزای الکتریکی و الکترونیکی برج را در برابر صاعقه، رعد و برق و ابرهای باردار محافظت می نماید. در برخی برج‌های نوریِ تلسکوپی، سیستم صعود و فرود سبد پروژکتور به گونه‌ای طراحی می‌گردد و از قطعاتی استفاده می‌گردد که از ایمنی و حفاظت بالایی برخوردار باشند. مانند استفاده از موتور گیربکس دوبل، مدار کنترل و فرمان مناسب با قطعات مرغوب، سیستم قفل اینتر لاک اتوماتیک و… دکل‌های تلسکوپی متحرک (سیار) برای مقاصد نظامی و امدادرسانی و مخابراتی کاربرد دارند که این مدل از دکل‌ها نیز در ایران تولید می‌شود. انواع دکلهای انتقال نیرو از نظر کاربرد دکلهای آویزی (SuspensionTowers): هر گاه مسیر خط انتقال نیرو مستقیم باشد و یا انحرافات ناچیزی داشته باشد از دکلهای آویزی استفاده می‎گردد. به این نوع دکلها بدلیل قرار گرفتن در مسیر مستقیم، دکلهای عبوری (Tangent) نیز گفته می‌شود. دکلهای زاویه (TensionTowers): گاهی اوقات لازم است مسیر خط به چپ یا راست منحرف گردد. به عنوان مثال اگر در مسیر کوهستانی برج‌گذاری انجام شود، مسیر دارای پیچ و خم می‌باشد که در آنجا مجبوریم مسیرها را بصورت خطوط شکسته به هم متصل کنیم. در نقطه‎ی انحراف از دکل‌های زاویه استفاده می شود. این دکلها از لحاظ بارگذاری و آهن‌آلات مصرفی نسبت به دکلهای میان مسیری (Suspension) سنگین‌تر می‌باشند. لازم به ذکر است، دکلهای انتهایی (Terminal Tower) که در انتهای خط انتقال یا مناطق خاص استفاده می‌گردد بدلیل تحمل نیروهای یکطرفه، از نوع دکلهای کششی (Tension Towers) با بیشترین زاویه می‌باشند دکل‌های انتقال برق تلسکوپی ساختار دکل‌های برق تلسکوپی، شبیه پایه‌های روشنایی تلسکوپی است. نمونه‌ای از این دکل‌ها در یک خط چهار مداره‌ی ۱۳۲ کیلوولت، برای نخستین بار در سال ۱۳۸۶ در خوزستان استفاده شد. مزیت این دکل‌ها به دکل‌های مشبکِ خرپایی محیطی، اِشغال فضای بسیار کمتر است. به طوری که یک دکل تلسکوپی برای خط انتقال ۴۰۰ کیلولت، با ارتفاع ۵۰ متر، برای استقرار تنها به ۳ متر مربع فضا نیاز دارد، اما یک دکل خرپایی مشابه، نیاز به ۱۲۵ متر مربع فضا خواهد داشت این ویژگی دکل‌های تلسکوپی باعث می‌شود در شهرها، که فضا کمتر و قیمت زمین بسیار بیشتر است، دکل‌های تلسکوپی گزینه‌ی اول برای خطوط انتقال نیروی درون شهری باشند. معایب دکل‌های تلسکوپی از معایب این دکل‌های تلسکوپی به بد منظر بودن آنها اشاره شده است. این مورد مخصوصا در مورد دکل‌های انتقال نیرو مطرح است تا دکل‌های روشنایی. مشکل اصلی مردم با این دکل‌های تلسکوپی انتقال نیرو، از باب شایعاتی است که در مورد احتمال بیماری و سرطان‌زا بودن پایه‌های برق فشار قوی مطرح می‌شود. اصولا مردم دوست ندارند یک دکل فشارقوی برق از وسط کوچه‌شان عبور کند. در مورد دکل‌های روشنایی فشارقوی، با توجه به اینکه ولتاژ این دکل‌ها چندان بالا نیست، نگرانی‌های مردم احتمالا بیشتر از جانب تکنولوژی لامپ‌ها و نورافکن‌هایی است که در این دکل‌ها به کار می‌رود. این احتمال وجود دارد که بر اثر حرارت زیاد این لامپ‌ها، اشعه‌ی ماورا بنفش تولید شده بیش از حد مجاز باشد و برای کسانی که طولانی مدت در معرض تابش آنها قرار گیرند خطرآفرین شود. منبع
  2. Alireza Hashemi

    دَکل سیستم حفاری (Derrick)

    دکل به ساختمانی از ماشین حفاری اطلاق می شود که ماشین حفاری با اتکاء به آن از طریق کابلها می تواند لوله های حفاری را به درون چاه فرستاده و یا آنها را از چاه خارج کند . بنابراین دکل باید ارتفاع و مقاومت کافی داشته باشد تا بتواند چنان سنگینی و فشاری را با ایمنی کامل تحمل کند. به طور کلی دو نوع دکل رایج ومتداول است: 1- دکل استاندارد یا ثابت standard derrick 2- دکل قابل حمل portable derrickor mast دکلهای استاندارد منظور دکلی است که به صورت واحد قابل انتقال نیست. مگر اینکه فاصله ی انتقال بسیار کم باشد در غیر این صورت باید قطعات آن را (بخشهای مختلف ) به طور مجزا از هم حمل کرد و در محل مورد نظر آن قطعات را به یکدیگر متصل و سپس از آن استفاده کرد . به همین علت از آنها کمتر در حفاریها استفاده می شود. دکل های قابل حمل (نوع دوم ) به دکلی اطلاق می شود که به صورت واحد می توان از آن استفاده کرد . بدون آنکه حفار مجبور باشد به ازای هر بار حفاری اجزاء مختلف آنرا از یکدیگر حمل و دوباره در عملیات جدید آنها رابه یکدیگر متصل کند. دکلها بر حسب مقدار بار یا فشارهایی که می توانند تحمل کنند طبقه بندی می شوند. فشارهایی راکه دکل باید تحمل کند بر دو نوع است: 1- بار یا فشار جانبی compression loads 2- فشار باد wind pressure مقدار بار جانبی مجاز دکل را بر اساس مجموعه مقاومت چهار ستون یا پایه ی دکل تعیین می کنند بدین ترتیب که مقاومت هر پایه دکل را جداگانه محاسبه می کنند (سعی می کنند که مقاموت ضعیف ترین نقطه یا محدوده پایه را منظور کنند) و سپس مجموعه مقاومت چهار پایه دکل را با احتساب ضریب اطمینان به عنوان ماکزیمم بار مجازی جانبی (allowable compression load ) که دکل می تواند تحمل کند تعیین می کنند. مقدار فشار باد مجاز برای حفاری به ارتفاع دکل بستگی دارد. برای آن دسته از دکل هایی که ارتفاع آنها کمتر یا حداکثر برابر 136st فوت (24 متر )است، فشار باد مجاز 11067 پوند بر فوت مربع خواهد بود (حداکثر سرعت باد 54 مایل در ساعت ) و برای دکل هایی که ارتفاع آنها زیاد تر از 136 فوت (بلندتر از 42 متر )است فشار باد مجاز 22.50psi (پوند بر متر مربع ) می باشد ( حد اکثر سرعت باد 75mph می تواند باشد). فشار باد را می توان از رابطه ی ذیل به دست آورد: P=00004V2 که p فشار باد بر حسب پوند بر فوت مربع و v سرعت باد بر حسب مایل در ساعت دکلهای ماشینهای حفاری به سیلندر هیدرولیکی متصل است از این طریق به هنگام جابه جایی می توان دکل را پایین و به طور افقی قرار داد. تنظیم دکل و در موقعیت اولیه قرار دادن آن به 2 تا 5 دقیقه وقت نیاز دارد. دکل این نوع ماشینها نه تنها باید حامل لوله ها (pipe carrier ) را تحمل کند بلکه باید مکانیزمی برای اتصال لوله ها و جدایش لوله ها داشته باشند. حامل لوله ها معمولا 2 تا6 لوله دارندبه نحوی که ماشین میتواند چاه را تا 60 متر حفر کند. - کابین ماشین Draw work کابین ماشینهای حفاری چرخشی دارای سیستم تهیه ی بسیار خوبی است و برای کنترل بخشهای مختلف ماشین به هنگام حفاری در نظر گرفته شده است که بدان کابین کنترل نیز می گویند از طریق کابین کنترل می توان بخشهای زیر را کنترل و تنظیم کرد. 1- موتور و گیر بکس ماشین 2- کنترل تنظیم دکل ماشین در حالت افقی و قائم 3- کنترل جک تنظیم کننده تراز ماشین 4- کنترل بار روی مته 5- کنترل حامل لوله های حفاری وغیره معمولا کابین کنترل ماشین در نزدیک دکل نصب شده است تا نقل و انتقال لوله های حفاری به هنگام عملیاتقابل مشاهده باشد. تقسیم بندی کابین کنترل ها (praw works ) از لحاظ قدرت (power rating ): Draw works – ها بر اساس اسب بخار (horse power ) و عمق (depth ) طراحی و دسته طراحی و دسته بندی شده اند . قدرت اسب بخار ی که یک draw work برای بالا بردن لوله حفاری نیاز دارد. برابر است با : 33000*1/e HP= (W-Vh)/ W=Hook Load,1b Vh=Hois ting relocityoftraelling block,ft/min 33000=st-1b/min ,horse power E=Hook to draw works efficiency Eمعمولا بین 80 تا 90 درصد می باشد، بر اساس تعداد Lines مورد استفاده E تعیین می گردد. FOR6LINER:e =88%,for 8 liner :84 % ,…. -the drill string اجزاء Drillstring (D.S ) در شکل 5 نشان داده شده است (D.S ) یکی از گرانترین اجزاء دکل حفاری (RIG ) می باشد و بایستی بطور مرتب جایگزین شود . به همین دلیل بایستی توجه شود تا عمر طولانی این جزء تضمین شود. بیشترین کاستی و کمبود (FAILURE ) که در D.S ایجاد می شود به علت شکستگی (MATER RIAL FATIGUE ) که در اثر خوردگی و یک رفتار نامناسب باآن ایجاد می شود ، می باشد . قسمتهای مختلف Drillstem عبارتند از :1- Kelly joint : بالاترین اتصال درDrill stem می باشد که معمولا به صورت چهار گوش (square ) می باشد اما انواع شش گوش و یا حتی هشت گوش آن نیز موجود است . Kelly در یک غلاف یا پوشش (bushing ) که در rotary table تعبیه شده است قرار می گیرد که بدین وسیله Kelly قادر خواهد بود که حرکت چرخشی rotarytable را به کل D.S انتقال دهد . که این مهمترین وظیفه KELLY می باشد. شکل زیر: 2- Drill pip cund tool joint توسطDrill pipe طول لازم drillstring ایجاد می شودو همچنین برای عبور گل حفاری به کار برده می شود . Drillpip –ها و joiwt توخالی هستند که از جنس فولاد سخت (high grade ) ساخته می شوند . مفصلهای (tool joints ) یا رابطه ها برای D.S اجزاء سوا و مستقلی هستند که بعد از ساخته شدن لوله ها به آنها وصل می شوند. شکل 7 تعدادی از مفصلهای مرسوم را نشان می دهد. Drillpip – ها توسط قطر خارجی ، وزنشان درهر فوت و درجه سختی فولاد ( Dtally raode ) و همچنین طولشان مشخص می شوند. 3- drillcollars : لوله های فولادی سختی می باشند که وظیفه آنها ایجاد یک نیروی بزرگ (load ) بر روی مته می باشد و بدین صورت باعث می شوند که Drillpipe –های سبک تر در حالت tension ( کشش ) باقی بمانند. با استفاده از Drillcollars حفارها موفق شده اند که سرعت حفاری را افزایش داده و پاههای مستقیم تر ( بدون انحراف ) یا صدمات کمتر بر D.S (Drilling link ) حفر می کنند. 4- Drilling line توسط Drillig line کلیه ی بارها (نیروها ) که از روی قلاب (hook ) معلق هستند ، در طول عملیات حفاری کنترل می شود . معمولا بزرگترین نیرو هنگام عملیات جداره گذاری (casing ) و نیز در طی عملیات مانده گیری (fishing ) اعمال می شود.
  3. Glint

    بهینه سازی ابعاد و وزن دکلها

    وقتي‌ هدف‌، بهينه‌سازي‌ ابعاد و وزن‌ دكلهاي‌ خطوط انتقال‌ نيرو باشد، طبيعي‌ است‌عوامل‌ مختلفي‌ از جمله‌ مشخصه‌ هاديها، آرايش‌ فازها و فاصله‌ آنها تا دكلها در اين‌ امردخالت‌ دارد. گرچه‌ نقش‌ هر يك‌ از عوامل‌ جوي‌ و محيطي‌، بسيار مهم‌ است‌، اما فاصله‌هاديها تا بدنه‌ يا بازوي‌ برجها، نقش‌ مؤثرتري‌ را در طراحي‌ ابعاد و وزن‌ دكلها يا برجهاي‌خطوط انتقال‌ نيرو دارد. در اين‌ نوشتار ضمن‌ بررسي‌ عوامل‌ مختلف‌ در محاسبه‌ فواصل‌ فازي‌، تأثير آنها درطراحي‌ دكلهاي‌ موجود نيز مورد بحث‌ و بررسي‌ قرار گرفته‌ است‌. همچنين‌ ابعاد دكلهاي‌طراحي‌ شده‌ در كشور ايران‌ با چند نمونه‌ از دكلهاي‌ مربوط به‌ خطوط انتقال‌ نصب‌ شده‌ درچند كشور خارجي‌ مقايسه‌ شده‌ است‌. نتايج‌ اين‌ بررسيها نشان‌ مي‌دهد در طراحي‌ دكلهاي‌ خطوط انتقال‌ نيرو، فواصل‌ فازها از بدنه‌ دكلها و از يكديگر، بيشتر از حد مورد نيازاست‌ كه‌ اين‌ امر نشانگر در نظر گرفتن‌ ضريب‌ اطمينان‌ بالا بوده‌ كه‌ موجب‌ افزايش‌ وزن‌آنها و در نتيجه‌ قيمت‌ خطوط انتقال‌ نيرو مي‌شود. گرچه‌ ابعاد و وزن‌ دكلها به‌ عوامل‌ بسيارمتعددي‌ از جمله‌ فاصله‌ اسپن‌، سرعت‌ و زاويه‌وزش‌ باد، ضخامت‌ يخ‌، وزن‌ و قطر هادي‌ وعوامل‌ ديگر وابسته‌ است‌ اما در يك‌ شرايطمعين‌، فواصل‌ فازها يكي‌ از عوامل‌ مهم‌ ومؤثر در طراحي‌ دكلهاي‌ خطوط انتقال‌ نيرواست‌. با افزايش‌ فاصله‌ هاديها از بدنه‌ يا بازوي‌ دكلها، نيروي‌ تحميلي‌ بر آنها تغيير مي‌كند كه‌ اين‌ امر سبب‌ افزايش‌ ابعاد، وزن‌ وقيمت‌ آنها مي‌شود. توجه‌ به‌ اين‌ بخش‌ از طراحي‌، مي‌تواند عامل‌ مؤثري‌ در كاهش‌هزينه‌هاي‌ مربوط به‌ ساخت‌ دكلها و در نتيجه‌سرمايه‌گذاري‌ خطوط انتقال‌ نيرو باشد. بررسي‌ فواصل‌ فازي‌ در مراجع‌ مختلف‌نشان‌ مي‌دهد با وجود مدلها و روابط متعددي‌ كه‌ براي‌ محاسبه‌ فواصل‌ فازي‌ ارايه‌ شده‌ است‌، در عمل‌ فواصل‌ فازها حتي‌ در شرايط محيطي‌ يكسان‌، برابر نيست‌ كه‌ وجود دكلهاي‌ متنوع‌ با ابعاد و وزن‌ مختلف‌ درشبكه‌هاي‌ برق‌رساني‌ ايران‌ مؤيد اين‌ مطلب‌ است‌. لذا با توجه‌ به‌ اهميت‌ فواصل‌ فازها وجاي‌گذاري‌ هاديها در طراحي‌ دكلها، پهناي ‌باند عبور و در نتيجه‌ سرمايه‌گذاري‌ خطوط انتقال‌ نيرو، در اين‌ نوشتار مورد بحث‌ و بررسي‌قرار مي‌گيرد. معيار انتخاب‌ فواصل‌ فازي‌ در خطوط انتقال‌ نيرو فاصله‌ فازها تا بدنه‌برجها يا فاصله‌ فاز تا فاز به‌ عوامل‌ متعددي‌ ازجمله‌ اضافه‌ ولتاژها، شرايط جوي‌ و محيطي‌ وساير مشخصات‌ فني‌ خطوط، وابسته‌ است‌ امابه‌ هر حال‌ دامنه‌ تغييرات‌ آن‌ قابل‌ محاسبه‌است‌. از طرفي‌ با توجه‌ به‌ اين‌ كه‌ ممكن‌ است‌ اضافه‌ ولتاژها يا پديده‌هاي‌ جوي‌ رخ‌ دهد، لذافاصله‌ فازها مي‌تواند با پذيرش‌ احتمال‌ كم‌ يازياد براي‌ وقوع‌ جرقه‌ در فواصل‌ هوايي‌،افزايش‌ يا كاهش‌ يابد. براي‌ روشن‌ شدن‌مطلب‌، به‌ تأثيرگذاري‌ عوامل‌ مؤثر و مختلف‌در اين‌ زمينه‌ به‌ طور اختصار اشاره‌ مي‌شود. الف‌) عوامل‌ موثر در فواصل‌ فازي‌ در محاسبه‌ حداقل‌ فاصله‌ فازها تا بدنه‌دكلها عوامل‌ متعددي‌ دخالت‌ دارد كه‌ از جمله‌مي‌توان‌ به‌ اين‌ موارد اشاره‌ كرد: - ولتاژ خط انتقال‌ - وزن‌ و قطر هاديها - قطر يخ‌ روي‌ هاديها - درجه‌ حرارت‌ هاديها - سرعت‌ و زاويه‌ وزش‌ باد - شرايط جوي‌ و محيطي‌ مسير - فلش‌ هاديها - فاصله‌ پايه‌ها - قابليت‌ اطمينان‌ يا درصد ريسك‌پذيري‌. اين‌ عوامل‌ عمدتا در نزديك‌سازي‌فاصله‌ فازها به‌ بدنه‌ دكلها در شرايط وزش‌ باددخالت‌ دارند. اما در هر شرايطي‌، حداقل‌فاصله‌ فازها تا بدنه‌ دكلها در هر جهت‌ نبايد ازرقمي‌ كه‌ از طريق‌ اضافه‌ ولتاژهاي‌ ناشي‌ از كليدزني‌ يا صاعقه‌ به‌ وجود مي‌آيند كمترباشد. شايان‌ ذكر است‌ كه‌ در برخي‌ از مراجع‌،سرعت‌ باد ماكزيمم‌ در زمان‌ وقوع‌ حداكثراضافه‌ ولتاژ، منظور نمي‌شود. ب‌) حداقل‌ فاصله‌ افقي‌ هادي‌ تا دكل‌ در جاي‌گذاري‌ هاديها در روي‌ دكلها بايددقت‌ شود كه‌ فاصله‌ هاديها با بدنه‌ يا بازوي‌دكلها در هيچ‌ قسمت‌، از مقدار مشخصي‌،كمتر نباشد اين‌ فاصله‌ تابعي‌ از مقدار اضافه ‌ولتاژهاي‌ ناشي‌ از صاعقه‌ و كليدزني‌ و درصد ريسك‌پذيري‌ است‌. براي‌ محاسبه‌ حداقل‌فاصله‌ هوايي‌ يا فاصله‌ هادي‌ تا بدنه‌،مي‌توان‌ از اين‌ روابط استفاده‌ كرد: رابطه‌ (2) نيز حداقل‌ فاصله‌ هوايي‌ از ديدگاه ‌اضافه‌ ولتاژ ناشي‌ از صاعقه‌ را نشان‌ مي‌دهد: در اين‌ رابطه‌ داريم‌: LS - حداقل‌ فاصله‌ هوايي‌ بر مبناي‌ اضافه‌ولتاژ كليدزني‌ به‌ متر VS - اضافه‌ ولتاژ ناشي‌ از كليدزني‌ به‌كيلوولت‌ LL - حداقل‌ فاصله‌ هوايي‌ بر مبناي‌ اضافه‌ولتاژ صاعقه‌ به‌ متر VL - اضافه‌ ولتاژ ناشي‌ از صاعقه‌ به‌ كيلوولت‌ براي‌ محاسبه‌ حداقل‌ فاصله‌ هوايي‌ درهر سطح‌ از ولتاژ لازم‌ است‌، با توجه‌ به‌ مقاديراضافه‌ ولتاژهاي‌ ناشي‌ از كليدزني‌ و صاعقه‌،حداقل‌ فاصله‌ هوايي‌ محاسبه‌ شود. ضمنا براي‌ سهولت‌ مقايسه‌ و محاسبه‌،حداقل‌ فاصله‌ هوايي‌ مجاز فازها تا بدنه‌دكلها با توجه‌ به‌ روابط (1 و 2) و برحسب‌مقادير مختلفي‌ از اضافه‌ ولتاژهاي‌ صاعقه‌ وكليدزني‌ نيز محاسبه‌ شده‌ است‌. حداقل‌ فاصله ‌هوايي‌، تنها به‌ مقدار ولتاژ بستگي‌ ندارد، بلكه‌تابعي‌ از نوع‌ اضافه‌ ولتاژ نيز است‌. به‌ عبارت‌ديگر اين‌ مطلب‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌ ولتاژشكست‌ هوا ضمن‌ اين‌ كه‌ به‌ قدر مطلق‌ ولتاژبستگي‌ دارد، به‌ شكل‌ موج‌ آن‌ نيزوابسته‌ است‌به‌ عبارت‌ ديگر براي‌ مقادير يكساني‌ از اضافه ‌ولتاژهاي‌ صاعقه‌ و كليدزني‌، حداقل‌ فاصله‌هوايي‌ مجاز يا فواصل‌ فازها از يكديگر (يا بابدنه‌ دكلها) براي‌ اضافه‌ ولتاژ كليدزني‌ بيشتراز اضافه‌ ولتاژ ناشي‌ از صاعقه‌ است‌. فاصله‌ فاز تا بدنه‌ دكل‌ در صورتي‌ كه‌ زنجيره‌ مقره‌ها در اثر وزش‌باد دچار نوسان‌ نشود، حداقل‌ فاصله‌ فاز تا بدنه‌ دكلها را مي‌توان‌ معادل‌ L در نظر گرفت‌كه‌ مقدار آن‌ برابر LL ياLS (هر كدام‌ بزرگترباشد) است‌. اما در عمل‌ وزش‌ باد سبب‌ انحراف‌ زنجيره‌ مقره‌ها به‌ سمت‌ دكلهامي‌شود كه‌ اين‌ اقدام‌ موجب‌ نزديك‌ شدن‌فازها به‌ بدنه‌ يا بازوي‌ دكلها مي‌شود. لذا اگر هدف‌، تعيين‌ محل‌ مناسب‌ براي‌ نصب‌زنجيره‌ مقره‌ها باشد بايد اين‌ مطلب‌ مدنظرقرار گيرد. شماي‌ كلي‌ بخشي‌ از دكل‌ راهمراه‌ با زنجيره‌ مقره‌ها نشان‌ مي‌دهد. در اين‌شكل‌ fزاويه‌ انحراف‌ زنجيره‌ مقره‌ها، dhميزان‌ پيشروي‌ افقي‌ هاديها به‌ سمت‌ دكل‌ و dvفاصله‌ هادي‌ تا بازوي‌ دكل‌ در حالت‌انحراف‌ زنجيره‌ مقره‌ها و Lin طول‌ زنجيره‌مقره‌هاست‌. با توجه‌ به‌ شكل‌ فوق‌ ميزان ‌پيشروي‌ زنجيره‌ مقره‌ها به‌ سمت‌ بدنه‌ دكل‌ رامي‌توان‌ از رابطه‌ 3به‌ دست‌ آورد. با توجه‌ مقدار dh حداقل‌ فاصله‌ فاز تا بدنه‌(D) به‌ دست‌ مي‌آيد. وزش‌ باد علاوه‌ بر اين‌ كه‌ فاصله‌ افقي‌ هاديهاتا دكل‌ را كاهش‌ مي‌دهد، سبب‌ كاهش‌فاصله‌ عمودي‌ هاديها تا بازوي‌ دكل‌ (dv) نيزمي‌شود. لذا در انتخاب‌ طول‌ زنجيره‌ مقره‌هابايد دقت‌ شود كه‌ هيچ‌ وقت‌ مقدار dv از Lكمتر انتخاب‌ نشود. اما اگر مقدار dv از حدمجاز كاهش‌ يابد طول‌ زنجيره‌ مقره‌ها بايد باتوجه‌ به‌ رابطه‌ (6) اصلاح‌ شود: با جاي‌گذاري‌ مقدار معادل‌ Lin در رابطه‌ (5)مقدار D به‌ صورت‌ روابط (7) و (8) محاسبه‌ مي‌شود. زاويه‌ انحراف‌ زنجيره‌ مقره‌ها را مي‌توان‌ ازرابطه‌ (9) به‌ دست‌ آورد. در اين‌ رابطه‌ Vسرعت‌ وزش‌ باد برحسب‌ متر بر ثانيه‌، dقطرهادي‌ بر حسب‌ متر، w وزن‌ يك‌ متر از طول‌هادي‌ برحسب‌ كيلوگرم‌ و Sh و Svاسپنهاي‌ بادو وزن‌ است‌. همان‌ طور كه‌ ملاحظه‌ مي‌شود فاصله‌ هاديهاتا بدنه‌ دكلها به‌ سرعت‌ باد، شرايط آب‌ وهوايي‌ منطقه‌، نوع‌ هادي‌ و فاصله‌ دكلهاوابسته‌ است‌. به‌ عبارت‌ ديگر هر چه‌ زاويه‌انحراف‌ زنجيره‌ مقره‌ها بيشتر باشد فاصله ‌فازها بايد زيادتر انتخاب‌ شود. در شرايطمتعارف‌، مقدار tanf در محدوده‌ 4/0 تا 6/0 تغيير مي‌كند، لذا در اين‌ حالتها مقدار Kدرمحدوده‌ 4/1 تا 6/1تغيير مي‌كند (اگر زنجيره‌مقره‌ها به‌ صورت‌ V شكل‌ نصب‌ شود K حدود 1/1 تا 2/1 خواهد بود) لذا با توجه‌ به‌ مقاديراضافه‌ ولتاژهاي‌ مندرج‌ در جدول‌ (1) و در نظرگرفتن‌ K مساوي‌ 1/1 و 1/4 براي‌ آرايش‌ Vو I مقره‌ها، حداقل‌ فاصله‌ هاديها تا بدنه‌دكلها (D) محاسبه‌ و نتيجه‌ در جدول‌ (3) درج‌شده‌ است‌. در اين‌ محاسبات‌ براي‌ ولتاژ 400كيلوولت‌ از مقدار ماكزيمم‌ Ls و براي‌ سايرسطوح‌ ولتاژ از ارقام‌ ماكزيمم‌ LL استفاده‌ شده‌است‌. لازم‌ به‌ توضيح‌ است‌ كه‌ تنظيم‌ فاصله‌هاديها در سر دكلها به‌ معني‌ مناسب‌ بودن‌فواصل‌ فازي‌ در خط انتقال‌ نيست‌، بلكه‌ بايدفاصله‌ فازها در وسط پايه‌ها نيز كنترل‌ شود.چون‌ ممكن‌ است‌ در اثر وزش‌ باد، فواصل ‌هاديها از حد مجاز كمتر شود. در چنين‌شرايطي‌، بايد فاصله‌ هاديها در سر دكلهابيشتر از ارقام‌ محاسبه‌ شده‌ منظور شود تا در وسط پايه‌ها مشكلي‌ ايجاد نشود. فواصل‌ فازي‌ براي‌ بررسي‌ فواصل‌ فازي‌ متداول‌ درخطوط انتقال‌ نيروي‌ كشور، مقادير فواصل‌هوايي‌ و فازي‌ كه‌ از روش‌ محاسباتي‌ فوق‌ به‌دست‌ آمده‌ است‌ با مقادير مشابه‌ آنها كه‌ درمراجع‌ مختلف‌ درج‌ شده‌ مورد مقايسه‌ قرار مي‌گيرد. در ادامه‌ نوشتار مقادير مربوط به‌ اين‌عوامل‌ ارزيابي‌ مي‌شود. الف‌) فواصل‌ فازها در دكلهاي‌ شبكه‌برق‌رساني‌ كشور بررسي‌ دكلهاي‌ نصب‌ شده‌ در سطح‌شبكه‌هاي‌ برق‌رساني‌ كشور، نشان‌ مي‌دهدكه‌ ابعاد آنها داراي‌ تفاوتهاي‌ محسوسي‌ است‌.گرچه‌ بخشي‌ از اين‌ اختلافات‌ مربوط به‌شرايط آب‌ و هوايي‌ منطقه‌ است‌، اما قسمت‌ديگر به‌ ناهماهنگ‌بودن‌ معيارهاي‌ طراحي‌ ازجمله‌ انتخاب‌ ضرايب‌ اطمينان‌ طراحي‌مرتبط مي‌شود. جدول‌ (4) دامنه‌ تغييرات‌فواصل‌ فازها در چند نمونه‌ از دكلهاي‌ خطوطانتقال‌ نيروي‌ كشور را نشان‌ مي‌دهد. ب‌) مقادير واقعي‌ در چند خط انتقال‌خارج‌ از كشور براي‌ نتيجه‌گيري‌ بهتر، وضعيت‌ فاصله‌فازي‌ در چند نمونه‌ از خطوط انتقال‌ نيرو نصب‌شده‌ در كشورهاي‌ اروپايي‌ و آمريكايي‌ كه‌ ازمراجع‌ مختلف‌ استخراج‌ شده‌ مورد مطالعه‌ قرارگرفت‌. با توجه‌ به‌ بررسيهاي‌ انجام‌ شده‌، فاصله‌ هاديها تا بدنه‌ دكلها محاسبه‌ و نتيجه‌در جدول‌ (5) درج‌ شد. همان‌ طور كه‌ از اين‌جدول‌ پيداست‌ اختلاف‌ محسوسي‌ بين‌ ارقام ‌اين‌ جدول‌ با ديگر مراجع‌، وجود دارد. گرچه‌بخشي‌ از اين‌ اختلافات‌ مربوط به‌ شرايط آب‌ وهوايي‌ مسير است‌ اما عامل‌ ديگر، تفاوت‌ در بكارگيري‌ معيارهاي‌ طراحي‌ است‌. ج‌) حداقل‌ مجاز در NESC از آن‌ جا كه‌ هدف‌، مقايسه‌ فواصل‌ هوايي‌محاسبه‌ شده‌ در مراجع‌ مختلف‌ است‌، لذامقادير توصيه‌ شده‌ توسط NESCنيز موردبررسي‌ و مقايسه‌ قرار مي‌گيرد. البته‌ چون‌ دراين‌ مرجع‌ ولتاژهاي‌ معادل‌ سطوح‌ ولتاژ استاندارد كشور وجود ندارد، لذا فواصل‌ هوايي‌ولتاژهاي‌ نزديك‌ (سطوح‌ ولتاژ 69 ، 138 و 230)، انتخاب‌ و فواصل‌، با توجه‌ به‌سطوح‌ ولتاژ كشور، اصلاح‌ شده‌ است‌. جدول‌(6) حداقل‌ فاصله‌ هوايي‌ مجاز و فاصله‌ هادي‌تا دكل‌ را در چهار سطح‌ ولتاژ استاندارد كشورايران‌ نشان‌ مي‌دهد. مقايسه‌ فواصل‌ فازي‌ بررسيهاي‌ انجام‌ شده‌ در اين‌ نوشتارنشان‌ مي‌دهد روشهاي‌ بكار گرفته‌ شده‌ درمراجع‌ مختلف‌ براي‌ محاسبه‌ فواصل‌ فازي‌،متفاوت‌ بوده‌ كه‌ اين‌ امر باعث‌ بروز اختلافات‌محسوسي‌ در مقادير فاصله‌ فازها تا بدنه ‌دكلها شده‌ است‌. با توجه‌ به‌ آن‌ چه‌ گفته‌ شد و براي‌ سهولت‌مقايسه‌، نتايج‌ مطالعات‌ انجام‌ شده‌ دربخشهاي‌ قبلي‌ در جدول‌ (7) درج‌ شده‌ است‌.در اين‌ جدول‌ حالتهاي‌ اول‌، دوم‌، سوم‌ و چهارم‌مربوط به‌ اين‌ شرايط است‌: - حالت‌ اول‌: نتايج‌ محاسبات‌ - حالت‌ دوم‌: استاندارد NESC - حالت‌ سوم‌: خطوط نصب‌ شده‌ در چند كشورخارجي‌ - حالت‌ چهارم‌: خطوط نصب‌ شده‌ در شبكه‌برق‌رساني‌ ايران‌ . گرچه‌ بخشي‌ از اختلاف‌ ارقام‌ موجود دراين‌ جدول‌ مربوط به‌ شرايط محيطي‌ است‌، امابه‌ هر حال‌ فواصل‌ هاديها تا دكلهاي‌ خطوطنصب‌ شده‌ در كشور ايران‌ از حد متعارف‌ بيشتراست‌ كه‌ بايد مورد بازنگري‌ و ارزيابي‌ قرارگيرند. با توجه‌ به‌ اين‌ كه‌ بهينه‌سازي‌ ابعاد و وزن‌دكلها يا برجهاي‌ خطوط انتقال‌ نيرو بدون‌بكارگيري‌ معيارهاي‌ مناسب‌ در محاسبه‌فواصل‌ فازي‌ ميسر نيست‌ لذا بايد اين‌ اقدام‌مهم‌ در طراحي‌ خطوط انتقال‌ نيرو بخصوص‌ طراحي‌ دكلها به‌ طور جدي‌ مورد توجه‌ قرارگيرد. بديهي‌ است‌ استانداردهاي‌ دكلهاي‌خطوط انتقال‌ نيرو بدون‌ توجه‌ به‌ اين‌ مهم‌، نمي‌تواند از مطلوبيت‌ كافي‌ برخوردار باشد. نتيجه‌: بررسيهاي‌ مقدماتي‌ انجام‌ شده‌ در اين‌نوشتار نشان‌ مي‌دهد كه‌ معيارهاي‌ موجودبراي‌ محاسبه‌ فواصل‌ فازي‌ در كشور داراي‌ضريب‌ اطمينان‌ بالايي‌ است‌ كه‌ اين‌ امر سبب‌افزايش‌ بي‌مورد ابعاد و وزن‌ دكلهاي‌ خطوطانتقال‌ نيرو مي‌شود. بررسي‌ و مقايسه‌ فواصل‌ فازي‌ ابعاددكلهاي‌ خطوط انتقال‌ نيروي‌ موجود در كشورايران‌ با تعدادي‌ از مراجع‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌ دربسياري‌ موارد امكان‌ كاهش‌ ابعاد آن‌، ميسراست‌. از آن‌ جا كه‌ مشخصات‌ فني‌ دكلها مستقيما به‌ فواصل‌ فازها تا بدنه‌ دكل‌ ودرنتيجه‌ به‌ نيروهاي‌ تحميلي‌ بر آنها وابسته‌است‌، به‌ طور طبيعي‌ بهينه‌سازي‌ ابعاد و وزن‌دكلها بدون‌ انتخاب‌ معيار مناسب‌ براي‌ تعيين‌فواصل‌ فازي‌ ميسر نيست‌، بنابراين‌ توصيه‌ مي‌شود در بازنگري‌ استاندارد دكلهاي‌ مربوطبه‌ خطوط انتقال‌ نيروي‌ كشور به‌ اين‌ نكته‌مهم‌ توجه‌ شود.
×
×
  • اضافه کردن...