رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'دين حنيف از ديدگاه قرآن'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. دكتر جعفر تابان عضو هيات علمى دانشكده تربيت مربى چكيده حنيف كلمه‏اى عربى و به معناى پاك‏دين و متمايل به دين حق است . بعضى از افراد خود را بر دين حنيف مى‏دانستند و يا ديگران آنان را چنين مى‏شناختند و پيامبر گرامى اسلام نيز به پيروى از ابراهيم عليه‏السلام بر دين حنيف بود . البته روش و آيين ايشان متفاوت با پيروان دين حنيف به معناى متعارف آن بود . دين حنيف يك دين رسمى داراى تشكيلات و علماء، اصول و فروع نبوده‏است . كليد واژه‏ها: حنيف، حنفاء، دين، يهود، مسيحيت . 1 . مقدمه از ديرباز اعتقاد بر اين بود كه گروهى در مكه و اطراف و اكناف جزيرة‏العرب از بتان دورى مى‏جستند و خود را پيروان ابراهيم عليه السلام و فرزندش اسماعيل عليه السلام مى‏دانستند . نبى گرامى اسلام صلى الله عليه و آله را نيز از اين گروه دانسته‏اند; اما يهود به پيروى از اصطلاح سريانى اين كلمه، قبايل مشرك عرب را حنيف مى‏خواند; حال آنكه در لغت عرب، حنيف پاك‏دين و متمايل به دين حق معنا شده است (1) . آنان خود را پيرو ابراهيم عليه السلام دانسته و بر پيامبر صلى الله عليه و آله خرده مى‏گرفتند كه اگر پيرو ابراهيم هستى، او از ماست; چرا قبله او را ترك و سنن او را مهجور داشته‏اى؟ منقول است كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به بيت‏المدارس (محل تدريس توارت) در مدينه وارد شد و يهوديان را به اسلام دعوت كرد . يكى از يهوديان پرسيد: تو خود بر چه دينى هستى؟ فرمود: بر ملت ابراهيم عليه‏السلام و دين او . گفتند: ابراهيم كه يهودى بود! فرمود: تورات را بياوريد تا ميان ما و شما داور باشد; اما آنان نپذيرفتند و به حكميت تورات هم تن ندادند (2) . يهود خود را از سلاله يعقوب (اسرائيل) عليه‏السلام مى‏دانستند و دوازده سبط يهود را از دوازده فرزند يعقوب . در اين مناظره ابراهيم عليه‏السلام يعنى نياى بزرگ يعقوب را كه در كتب آنها به پدر عالى و پدر جماعت‏بسيار نامبردار است، پيرو يعقوب معرفى مى‏كند . آنان ابراهيم عليه السلام را پيامبر و بنيانگزار يكتاپرستى و حنيف نمى‏دانستند . به هر حال بعضى جريان حنيف بودن را متاثر از يهوديت و مسيحيت مى‏دانند . گروهى اصل اين كلمه را سريانى يا عبرى يا حبشى دانسته‏اند . دسته‏اى ديگر اين كلمه را عربى دانسته و به اصيل بودن جريان حنيفيت در عرب پيش از اسلام معتقدند و گروه ديگرى بر اين نظر است كه اينان داراى تشكل و سازمان بوده‏اند . البته اين نظر مخالفانى دارد . اينك در مقال حاضر مطالب فوق توضيح داده مى‏شود و به نقض و ابرام آراء دانشوران و صاحب نظران پرداخته مى‏شود . 2 . حنيف در لغت لغوى‏ها حنيف را از حنف به معناى اعراض از گمراهى و ميل به استقامت مى‏دانند . همچنانكه حنيف به معناى اعراض از استقامت و ميل به گمراهى است و گفته‏اند: اگر مى‏بينيد حاجيان و هر كسى را كه ختنه شده‏است، حنيف مى‏نامند، براى اشاره به اين است كه اشخاص متدين به دين ابراهيم عليه‏السلام هستند و احنف كسى را گويند كه در پايش كژى باشد (3) . در مورد ريشه كلمه حنف و اينكه داراى اصالت عربى است‏يا خير، بحث زيادى شده است . از جمله در ميان دانشمندان اسلامى، مسعودى (م 346 ه) صابئين را جزء حنفاء برشمرده و ريشه اين كلمه را از سريانى حنيفو مى‏داند (4) . اين كلمه در آرامى (كنعانى) حنيف بوده و معناى منافق و كافر داشته و مسيحيان نيز آن را به همين معنا به كار مى‏بردند; به گونه‏اى كه حتى پادشاه عيسوى اسپانيا در حدود سال 590 در نامه‏اى كه به سلطان المهاد مى‏نويسد، همين اصطلاح را به كاربرده است (5) . يعقوبى در كتاب تاريخ خود نيز در داستان شاؤل (طالوت) و داود فلسطينى را از حنفاء ستاره‏پرست مى‏خواند (6) . ابن العبرى (م 685 ه) حنفة سريانى را در مورد صائبين به كار مى‏برد . در ميان مستشرقان آقاى هرشفلد معتقد است كه تحنت‏به معناى نماز خدا و عبرانى است . ليال و داچ هم آن را مشتق از عبرى دانسته‏اند و لهاوزن آن را به معناى يك عيسوى زاهد دخويه به معناى كافر، مارگليوث به معناى يك مسلمان و نولدكه بوهل آن را مشتق از تحنث دانسته و ريشه عبرى آنرا به كلى رد مى‏كنند (7) . از علماى اسلامى طبرى آن را به معناى تبرر (فرمان بردارى كردن) مى‏داند . به گفته ابن اثير در نهايه و طريحى در تفسير غريب‏القران و نيز لسان العرب، حج، ختان، مخلص، و استقامت‏بر دين ابراهيم حنيف گفته مى‏شود . همچنين در تاريخ طبرى و لسان العرب به كسى كه از دين باطل به اسلام تمايل كند، حنيف گفته شده است (8) . راغب اصفهانى مى‏گويد: «حنيف كسى است كه از ضلالت‏به استقامت، استوارى و هدايت ميل كند» (9) . ابن‏هشام تحنث را از تحنف مى‏گيرد و او در اين‏باره استدلال ظريفى به كار مى‏برد و مى‏گويد: در تلفظ عربى زياد اتفاق مى‏افتد كه حرف (ث) به (ف) تبديل‏شود; همچنانكه به جدث به معنى قبر جرف هم گفته مى‏شود و يا اينكه گاهى عرب به جاى ثم مى‏گويد: فم; بنابراين تحنث همان تحنف به معناى حنيف شدن و از حنفاء قرار گرفتن است (10) . اما «ابوذر خشنى‏» كه سيره ابن‏هشام را شرح كرده، اين نظر را رد مى‏كند و مى‏گويد: «اثم‏» گناه و «تاثم‏» به معناى خروج از گناه است (; زيرا گاهى باب تفعل براى خروج از معناى فعل مى‏آيد) ; از اين رو حنث هم كه به معناى گناه است، وقتى به باب تفعل برود، به معناى از گناه بيرون شدن است و نيازى به ابدال نيست . ابن‏اثير نيز همين نظر را دارد و آن را تاييد مى‏كند (11) .
×
×
  • اضافه کردن...