رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'داستان شروین دشتبی'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. sam arch

    حماسه سرایی در ایران باستان

    بیشتر متون حماسی پهلوی كه اصولاً به ادبیات شفاهی تعلق دارند، در دوره اسلامی یا به عربی و فارسی ترجمه شده یا از میان رفته‌اند. تنها متن حماسی موجود «یادگار زریران» (در پهلوی: ایادگار زریران) است. یادگار زریران این متن كه رساله كوچكی است، در اصل به زبان پارتی و ظاهراً نثر توأم با شعر بود، اما به صورت كنونی آن به زبان و خط پهلوی است. ولی در خلال آن لغات و تركیبات و ساختارهای زبان پارتی را نیز می‌توان دید و تنها بازسازی شعری بعضی از بخشهای آن امكان پذیر است.(1) در این اثر، از جنگهای ایرانیان با خیونان سخن رفته است. هنگامی كه گشتاسب و پسران و برادران و شاهزادگان و ملازمان او، دین مزدیسنی را می‌پذیرند و خبر آن به خیونان می‌رسد، شاه آنان– ارجاسب– دو تن را به نامهای «بیدرفش» و «نام‌خواست» به عنوان فرستاده به ایرانشهر می‌فرستد. «جاماسب»– سالار اشراف– خبر ورود این دو فرستاده را می‌دهد و این دو به حضور گشتاسب بار می‌یابند و پیام ارجاسب را ابلاغ می‌كنند كه در آن از گشتاسب می‌خواهد دین مزدیسنی را رها كند و با وی همكیش باشد و تهدید می‌كند كه در غیر اینصورت، به ایرانشهر لشكر می‌كشد و آنجا را نابود می‌كند و مردمان را اسیر می‌گیرد. «زریر»– برادر گشتاسب و سپاه سالار او– به فرستادگان پاسخ می‌دهد كه: «گشتاسب دین مزدیسنی را رها نمی‌كند.» بیدرفش و نام خواست با این پیام بازمی‌گردند. جنگ درمی‌گیرد كه به پیشگویی جاماسب در آن بیست و سه تن از برادران و پسران گشتاسب، از جمله زریر و پادخسرو، برادران او و فرشادورد (=فرشیدورد) پسر او، كشته می‌شوند. سرانجام، آنچه جاماسب پیشگویی كرده، اتفاق می‌افتد. سپس «بستور»، پسر خردسال زریر، برای انتقام‌جویی به میدان می‌رود و بر سر تن بی‌جان پدر سوگ سر می‌دهد كه از نمونه‌های زیبای سوگ در ادبیات ایرانی است. آنگاه به كمك اسفندیار– پسر گشتاسب– پیروز می‌شود و ارجاسب و خیونان شكست خورده، می‌گریزند. مطالب این اثر از متنی اوستایی گرفته شده است كه امروز اصل آن از میان رفته است. اما بخشهایی از آن در ضمن سرگذشت زردشت در كتاب هفتم دینكرد(2) آمده است. شرح جنگهای گشتاسب و ارجاسب را دقیقی نیز به نظم كشیده و فردوسی آنها را عیناً نقل كرده است. در مواردی، مطالب این منظومه با «یادگار زریران» قابل انطباق است. متن این رساله در مجموعه «متون پهلوی»(3) به چاپ رسیده است. این رساله به فارسی نیز ترجمه شده است. بعضی داستانهای حماسی به زبان پهلوی، احتمالاً مجزا از «خدای‌نامه» وجود داشته كه امروز در دست نیستند، اما نام آنها در منابع عربی و فارسی آمده است. از جمله «جاحظ»(4)، به نقل از «مؤیدی»، مطلبی را به ترجمه عربی از «سیرة اسفندیار» به فارسی (احتمالاً فارسی میانه، پهلوی) در مورد میهن‌دوستی این شاهزاده آورده است. از همین‌گونه است «داستان رستم و اسفندیار» كه به روایت «ابن ندیم جبله بن سالم» (نیمه اول قرن دوم هجری) آن را به عربی ترجمه كرده بود و كتاب «كی‌لهرساب شاه»، كه به قول همین نویسنده آن را «علی بن عبیدة الریحانی» به عربی برگردانیده بود، سكیسران كه مسعودی(5) آن را ذكر كرده و مترجم آن «ابن مقفع» بوده است. در این كتاب ظاهراً از قهرمانهای سیستان، از جمله از كشته شدن اسفندیار به دست رستم و كشته شدن رستم به دست بهمن، سخن در میان بوده است. این نویسنده می‌آورد كه ایرانیان این كتاب را بزرگ می‌شمردند. «اسدی» نیز، در ذیل لغت «وسناذ»، بیتی را به ترجمه فهلوی (یكی از لهجه‌های قدیم شمال و غرب ایران) از نامه‌ی «پیران ویسه» نقل كرده است كه ظاهراً درباره‌ی اعمال این پهلوان بوده است.(6) شهمردان بن ابی‌الخیر، در شرح اخبار «فرامرز و رستم»، مطلبی را در مورد افراسیاب و كیخسرو از سروده نامه پهلوی و «تواریخ» دیگر نقل كرده است.(7)
×
×
  • اضافه کردن...