رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'خيابان'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. آدم‌ها با لباس‌هاي جورواجورشان با قدم‌هاي تند و بلند از خيابان يارجاني مي‌گذرند. گروهي به ساختمان‌هاي خيابان،‌ به ساختمان ثبت اسناد رسمي،‌ اداره آگاهي، كتابخانه و موزه، كاخ شهرباني، موزه ايران باستان و وزارت خارجه داخل و عده‌اي از اين ساختمان‌ها خارج مي‌شوند. انگار آدم‌هاي اين شهر به همه گوشه و كنارها سرك مي‌كشند تا حتي نقطه‌اي از شهر دور از هياهو و شلوغي نماند. انگار حيراني امروز آدم‌هاي سرگردان تهراني از همان سال‌هاي دور، از زمان خيره ماندن به اوج‌گيري بالن يا فرود طياره، جا مانده است. آدم‌هاي شهر تند و تند راه مي‌روند و اصلاً هيچ‌كس ميدان مشق طهران قديم يادش نمي‌آيد. گويا ميدان به خاطر «شيخ حفظكم‌الله» كه زمستان‌ها روي برف با پارو مشق خط مي‌كرده، ميدان مشق نام گرفته و... و بعد در سال‌هاي اول عمر ميدان محلي بوده براي بازي‌هاي سنتي ايراني مثل الك‌دولك و چلتوپ و بعدتر در سال‌هاي آخر عمرش- بعد از نمايش دوچرخه‌سواري 2 پسربچه انگليسي- محل‌ تمرين دوچرخه‌سواري و راندن موتورسيكلت. بلديه طهران سال 1302 به رياست موسيو ايپكيان بلديه‌چي، اطلاعيه‌اي دارد كه در آن پي‌ريزي و ساخت وزارت خارجه، عمارت شهرباني كل كشور و ساختمان وزارت جنگ را در همان محدوده مشق سابق اعلام مي‌كند. بلديه صاحب‌خانه شد هرچند اولين بلديه‌چي طهران، حدود سال 1287 به رياست بلديه پايتخت منصوب شد، اما موسيو ايپكيان بين سال‌هاي 1300 تا 1302 به فكر ساخت بناي بلديه در ميدان توپخانه افتاد. تا قبل از آن در زمان ناصري ميدان توپخانه محل سكونت و تمرين توپچي و زنبوركچي‌هاي حكومتي بود. موسيو عمارت را تأسيس و ميدان را به فضاي سبز تبديل كرد. عصرها روبه‌روي حوض وسط ميدان مزقانچي‌ها (دسته موزيك) براي مردم طهران مزقان مي‌زدند و آدم‌هاي گوش سپرده به مزقان حكومتي به بناي نيمه‌كاره وزارت بهداري در شرق ميدان نگاه مي‌كردند؛ ساختماني كه كمي بعد با دو اتاق تشكيلات بهداشتي تهران را در دل خود جاي داد و تشكيلات نظميه كل مملكتي و اداره عبور و مرور هم در اطراف همين ميدان به‌وجود آمد. چند سال بعد حدود 6 ارديبهشت 1305، زماني كه بوذرجمهري از طرف رضاخان پهلوي بلديه‌چي تهران شد، مردم شاهد افتتاح ساختمان تلگرافخانه پهلوي در همين ميدان بودند. اصلاً شكل جديد ميدان توپخانه هديه اول بوذرجمهري بود به رضاشاه برگشته از سركوب خوزستان و لابد سال‌ها بعد هديه دوم بوذرجمهري مجسمه ايستاده رضاشاه در ميدان توپخانه بود. همان روزها در فاصله سال‌هاي 1302 تا 1312 وقتي طهراني‌ها اولين بار اسكناس‌هاي تا نخورده رنگي را گوشه جيب‌هاي‌شان مي‌گذاشتند و در پياده‌روها و خيابان‌هاي سنگفرش شده راه مي‌رفتند، تنفرشان هم از بلديه‌چي شهر روزبه‌روز بيشتر مي‌شد. چون هرچند بوذرجمهري بشارت دهنده آبادي تهران بود اما با تخريب دروازه‌هاي شهر و قطع درختان 300 ساله، دشمن آثار تاريخي طهران لقب گرفته بود. حالا، روزي از روزهاي سال 1386 ميدان توپخانه شلوغ و پررفت‌وآمد است. از خروجي مترو كه بيرون مي‌آيي صف آدم‌ها را مي‌بيني كه به سوي بازار بزرگ شهر، ساختمان فوريت‌هاي قضايي و يا دادگستري كل تهران سرازيرند. مريضخانه دولتي سينا مردم روبه‌روي مريضخانه جمع شده بودند. مدرس حال خوشي نداشت. اين‌جا همان اولين ساختمان مريضخانه ساخته شده در دوره ناصري در فاصله ميدان توپخانه تا ميدان اسب‌دواني (كه حدود 1299 باغ شاه ناميده مي‌شد) بود. مدرس از بستري شدنش در اين‌جا كه بعدتر بيمارستان سينا نام گرفت و همين چند سال پيش هم يكي از مشاوران بنام خاتمي را در خود جاي داده بود، راضي نبود. مدرس را به بيمارستان ديگري منتقل كردند.خيابان امام خميني(ره) متصل به ميدان توپخانه، محل كم‌رفت و آمدي بود تا بعدها كه اداره پست دولتي و موزه ايران باستان در آن تأسيس شد و چند سال بعد هم حدود 5 خرداد 1314 بلديه‌چي تهران، قلي‌خان هوشمند، اعلام كرد كه آسفالت سپه سابق و چند خيابان ديگر به‌خوبي پيش مي‌رود. از اعدام تا محمديه طهراني‌ها دورتادور سبزه‌ميدان جمع شده بودند. كوچك و بزرگ همديگر را كنار مي‌زدند تا رديف اعدامي‌ها را تماشا كنند. هفت نفر از جماعت بابيه كنار هم به دار آويخته شده بودند. حدود سال 1254 اميركبير محل اعدام را به ميدان پاقاپق منتقل كرد و بعدتر از بس كه ميدان كثيف و مخروبه بود، رضاشاه محل نمايش عمومي اعدام بي‌گناه و گناهكار را ميدان توپخانه اعلام كرد و پاتاپق (چوبه‌دار) آجري را خراب كرد. ميدان اعدام سابق يا محمديه كنوني از غرب به خيابان امام خميني و از شرق به مولوي، خيابان شلوغ پارچه‌فروش‌ها و در انتها پرنده‌فروش‌هاي فعلي، مي‌رسد. جريان اعدام و كشتار گناهكاران و بي‌گناهان به همين‌جا ختم نمي‌شود. ميدان بهارستان يا همان نگارستان سابق، سال‌هاي سال شاهد كشتار مردم بوده است؛ از جنگ‌هاي خياباني مشروطه گرفته تا به توپ بستن مجلس ملي به دستور محمدعلي شاه و بعدتر در سال 1332 زمان محمدرضا شاه پهلوي كودتا عليه دكتر مصدق. از تجريش تا راه‌آهن رديف درختان قديمي و بلند با آن همه شاخ و برگ روي خيابان از تجريش تا راه‌آهن سايه انداخته است. وليعصر كنوني، چند وقت قبل‌تر مصدق و در ابتدا پهلوي، از خيابان‌هاي مهم پايتخت بود. پارك ملت به نام ديگري به‌جا مانده از سال‌هاي قبل انقلاب 57 است. حدود سال‌هاي 1337 تا 1338 اعيان‌هاي تهراني به سوي بلوار جديدي كه آب كرج در نهر آن جاري شده بود و فضاي سبز خوبي داشت، رفتند و خانه‌هاي ويلايي زيادي را آن‌جا، اطراف پارك لاله ساختند. موسي مهام شهردار آن سال‌ها، پارك لاله را به كمك مهندس فرانسوي، ژونه، ساخته بود.از كارهاي مهم مهام ساخت ميدان وليعصر در تقاطع بولوار و خيابان وليعصر بود كه به يكي از مهمترين ميادين تبديل شد. حدود سال 1341 به پارك‌هاي اطراف خيابان وليعصر، پارك ساعي به همت احمد نفيسي، شهردار جنجالي آن سال، اضافه شد.بعدتر با ساخت مراكز خريد، وليعصر به يكي از مراكز مهم خريد و تفريح ساكنان تهران تبديل شد و حالا يك سالي هست كه بازسازي پياده‌روهاي وليعصر با طرح تعويض سنگفرش با تصميم قاليباف شروع شده و به پايان رسيده است. نماد آزادي در تهران ميدان مجسمه غوغا بود. جمعيت هيجان‌زده و عصبي مجسمه شنل‌پوش و سوار بر اسب محمدرضا پهلوي را به زمين انداختند. از ميدان مجسمه سابق (انقلاب كنوني) تا شهياد (آزادي) هياهو بود. اما قبل‌تر، اوايل دهه 40 از ميدان مجسمه تا غرب كه مي‌آمدي جز چند كاروانسرا و قهوه‌خانه، چيزي ديده نمي‌شد. تا حدود 11 آبان 1348 كه در محل تلاقي جاده خاكي امام‌زاده داوود كه از سه‌راه ‌آذري تا پونك و فرحزاد ادامه داشت، كلنگ ساخت برج 45 متري آزادي به زمين خورد و 30 ماه بعد اهالي تهران در 24 دي ماه 1350 نمادي براي شهرشان داشتند. برج سپيد تهران تلفيقي از معماري دوره سلجوقي و اسلامي در كنار نورپردازي به سبك فرانسوي‌هاست؛ نمادي كه امروز در ارديبهشت 1386 بازسازي و مرمت آن از دغدغه‌هاي اصلي مسئولان شهري است. از ميرزا عباس‌خان مهندس‌باشي تا قاليباف، از بلديه تا شهرداري سال 1386، 100 سال فاصله است، 57 شهردار در دوره‌هاي نه‌چندان بلند و حتي گاه خيلي كوتاه، مديريت شهري تهران را به‌دست گرفته‌اند. حالا تهران هر روز بزرگ‌تر مي‌شود، خيابان‌ها و ميادين بيشتر مي‌شوند، اما طهران قديم هم‌چنان ايستاده است؛ با ميادين و خيابان‌هايش. از ميدان مشق پاك ‌شده از نقشه شهر تهران گرفته تا توپخانه و محمديه پابرجا... .
×
×
  • اضافه کردن...