رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'خودشناسي،مراقبه،مولوي'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. در جهان تنها یك فضیلت وجود دارد و آن آگاهی است و تنها یك گناه، وآن جهل است و در این بین ، باز بودن و بسته بودن چشم ها، تنها تفاوت میان انسان های آگاه و نا آگاه است نخستین گام برای رسیدن به آگاهی توجه كافی به كردار ، گفتار و پندار است. زمانی كه تا به این حد از احوال جسم، ذهن و زندگی خود با خبر شدیم، آن گاه معجزات رخ می دهند. در نگاه مولوی و عارفانی نظیر او زندگی ، تلاش ها و رویاهای انسان سراسر طنز است! چرا كه انسان نا آگاهانه همواره به جست و جوی چیزی است كه پیشاپیش در وجودش نهفته است! اما این نكته را درست زمانی می فهمد كه به حقیقت می رسد! نه پیش از آن! مشهور است كه "بودا" درست در نخستین شب ازدواجش، در حالی كه هنوز آفتاب اولین صبح زندگی مشتركش طلوع نكرده بود، قصر پدر را در جست و جوی حقیقت ترك می كند. این سفر سالیان سال به درازا می كشد و زمانی كه به خانه باز می گردد فرزندش سیزده ساله بوده است! هنگامی كه همسرش بعد از این همه انتظار چشم در چشمان "بودا" می دوزد، آشكارا حس می كند كه او به حقیقتی بزرگ دست یافته است. حقیقتی عمیق و متعالی. بودا كه از این انتظار طولانی همسرش شگفت زده شده بود از او میپرسد: چرا به دنبال زندگی خود نرفته ای؟! همسرش می گوید: من نیز در طی این سال ها همانند تو سوالی در ذهن داشتم و به دنبال پاسخش می گشتم! می دانستم كه تو بالاخره باز می گردی و البته با دستانی پر! دوست داشتم جواب سوالم را از زبان تو بشنوم، از زبان كسی كه حقیقت را با تمام وجودش لمس كرده باشد. می خواستم بپرسم آیا آن چه را كه دنبالش بودی در همین جا و در كنار خانواده ات یافت نمی شد؟! و بودا می گوید: "حق با توست! اما من پس از سیزده سال تلاش و تكاپو این نكته را فهمیدم كه جز بی كران درون انسان نه جایی برای رفتن هست و نه چیزی برای جستن!" حقیقت بی هیچ پوششی كاملا عریان و آشكار در كنار ماست آن قدر نزدیك كه حتی كلمه نزدیك هم نمی تواند واژه درستی باشد! چرا كه حتی در نزدیكی هم نوعی فاصله وجود دارد! ما برای دیدن حقیقت تنها به قلبی حساس و چشمانی تیزبین نیاز داریم. تمامی كوشش مولوی در حكایت های رنگارنگ مثنوی اعطای چنین چشم و چنین قلبی به ماست او می گوید: معجزات همواره در كنار شما هستند و در هر لحظه از زندگی تان رخ می دهند فقط كافی است نگاه شان كنید او گوید: به چیزی اضافه تر از دیدن نیازی نیست! لازم نیست تا به جایی بروید! برای عارف شدن و برای دست یابی به حقیقت نیازی نیست كاری بكنید! بلكه در هر نقطه از زمین، و هر جایی كه هستید به همین اندازه كه با چشمانی كاملا باز شاهد زندگی و بازی های رنگارنگ آن باشید، كافی است! این موضوع در ارتباط با گوش دادن هم صدق میكند! تمامی راز مراقبه در همین دو نكته خلاصه شده است "شاهد بودن و گوش دادن" اگر بتوانیم چگونه دیدن و چگونه شنیدن را بیاموزیم
×
×
  • اضافه کردن...