جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'خريد به اتفاق والتر بنيامين'.
1 نتیجه پیدا شد
-
خريد به اتفاق والتر بنيامين نويسنده: عباس كاظمي -مدرس دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران سنت انتقادي همواره خريد را در چارچوب مفهوم مصرف درك كرده است. اين سنت در آراي ماركس در باب بت وارگي كالايي ريشه دارد. از نظر ماركس، كالا در جامعه سرمايه داري به شكل موجودي موهوم و جاندار ظاهر مي شود و به جاي آن افراد در حد شيء كاهش مي يابند. اين رويكرد بعدها در آراي نظريه پردازاني چون لوكاچ، بنيامين و آدورنو بسط پيدا كرد. در نظريه هاي جديدتر نيز به شكل هاي متفاوتي بودريار و باومن خريد را شكلي از اغوا و فريب محاسبات كالايي مي بينند: «نمايش لذت بخش، نگاه افسون گر، بازي وسوسه انگيز شكل ها و رنگ ها... موجب فريب پرسه زن مي شود. پرسه زن از طريق اين فريب به مصرف كننده بدل مي شود. در اين فرآيند تجسم و ظهور معجزه آسـاي كـالا، درون خريدار كامل مي شود. در پايان روز مرزها تيره و تار مي شود. چندان روشن نيست كه چه چـيزي (چه كسي) ابژه مصرف و چه كسي (چه چيزي) مصرف كننده است.» (باومن، 174 :17331993 به نقل از ميلر 8 :1998) نگاهي نزديك به باومن را مي توان در بالبي 19855) ديد. از نظر بالبي، خريد اولين و آخرين نشانه گسترش سپهر كالايي درون زندگي روزمره است. «همه جهان نمايشگاه شده است. هر زن و مـردي فـي نفسه يك آگهي تبليغاتي است.» 599 :1993.) كل سخن رويكرد انتقادي را مي شود در اين عبارت گي دوبور در كتاب «جامعه نمايش» خلاصه كرد: «تمام زندگي جوامعي كه در آن ها مناسبات مدرن توليد حاكم است به صورت انباشت بيكراني از نمايش ها تجلي مي يابد» 555 :1382.) اين صحنه نمايش را والتر بنيامين از رويكردي ديگر مورد تحليل قرار مي دهد. رويكرد بنيامين از ايـن نظر اهميت دارد كه بخش عمده اي از نوشته ها در باب خريد مـستقيم يا غير مستقيم از پروژه پاساژهاي او تاثير پذيرفته اند (براي نمونه چيني 1996، هوپكينز 1990، شيلدز 1992) ديدگاه بنيامين در باب خريد در كتاب «پروژه پاساژها» آمده است. وي در اين كتاب، دركي عميق از زواياي زندگي سرمايه داري ارايه مي دهد. آن چه امروزه در باب خريد به شكلي انـتقـادي گفته مي شود در چنين پـروژ ه اي هـرچنـد ناتمام دنبال شده است. پاساژهاي پاريسي شديداذهن بنيامين را به خود مشغول كرده بود. قبل از اين در سال 1925 مقاله اي به همراه آسيه لاسيس تحت عنوان «ناپل» مي نويسد. پاساژ ويكتور امانوئل در ناپل از بزرگ ترين پاساژهايي بود كه تا آن زمان ساخته شده بود. بنيامين در پـاسـاژ، الگوي نخستين معماري فروشگاه هاي بزرگ را ديد . به نظر او اين شكل جديد از زندگي عمومي براي كالا شدگي به خدمت گرفته شده بود. اما تجربه پاساژهاي پاريسي هنگامي كه بنيامين از چشم فردي بيگانه به آن مي نگريست آموختني هاي بسياري براي وي داشت. وي ايده نوشتن درباره پاساژها را در سال 1926 وقتي كه با دوستش«فرانتس هسل» قدم مي زد به دست آورد. اين مجموعه نوشتارها كه تا هنگام مرگش ادامه يافت به پروژه پاساژهاي پاريس شهرت يافت. اولين پاساژهاي پاريسي در ابتداي قرن 19 ساخته شدند. برخي از آن ها خيابان هايي بودند كه زير سقفي شيشه اي محصور شده بودند. آن چه بنيامين را به پاساژها جذب كرد، بيرون بودگي و درون بودگي همزمان آن ها بود. اما خصوصيت اين جا وجود ويترين هاي خيره كننده كالايي بود كه پشت نماي شيشه اي قرار داشته اند. بنيامين به ما نشان مي دهد كه چگونه كالاشدگي به طور محسوسي در حضور بي واسطه خود به تصاوير جـادويي و صحنه اوهام بدل شده است. پروژه پاساژ، احساسي عميقامبهم از فريب جهان متروپل از طريق مصرف و صحنه اوهام و تخيلات شهري است. به تعبير بنيامين جهاني كه كالاها مي آفرينند صرفاوهم است. اين جهان هاي رويايي و خيالي فرهنگ مصرفي، يعني پاساژ ها و مراكز خريد، از نظر بنيامين به فعليت درآمدن تخيلاتي است كه ماركس در كتاب سرمايه و در بخش مربوط به بت وارگي كالاها از آن سخن گفته است. فروشگاه هاي بزرگ و پاساژها، معابدي بودند كه در آن ها كالاها به عنوان بت پرستيده مي شدند. (فدرستون، 199 :1380) به نظر بنيامين، پاساژهاي پاريسي، معرف دوره اي بسيار مهم در تاريخ اوليه سرمايه داري است. هدف وي در اين مطالعه، تحليل خود خريد نبود بلكه نشان دادن نمونه اي كليدي از چيزي بود كه او آن را به عنوان جوهر سرمايه داري در تكامل تاريخي اش درنظر مي گرفت. پاساژها جايي براي افـشــاي فـجـايـع و محنـت هـاي سرمايه داري است. باك مورس 19900) نـيـز كه كتابش به تفسير بنيامين اختصاص يافته است، پاساژها را به دوزخ تشبيه مي كند. در واقع اين جنبه اهريمني خريد بر اهداف بت انگارانه و بر تفرق و جدايي توده از آگاهي واقعي تاكيد مي كند. خريدار با تخيلاتش در پاساژ راه مي افتد. تخيلات و جهان رويايي فرهنگ توده كه شكست پيشرفت هاي سياسي را در تصويري از پيشرفت هاي مادي (وفور و فراواني مادي) پنهان مي كند. خريداران در اين جهان تخيلي به زائران كالاها بدل مي شوند. آن ها به حيرتي دچارمي شوند كه گويا تنها از طريق خريد مي توانند به آن پايان دهند. پاساژها، ايماژي البته مضحك از گــسـتــرش اصـيــل و واقعـي پيشرفت هاي تكنيكي و مادي را كه براي جمعيتي امكان فراهم شدن دارد به نمايش مي كشند. در نتيجه بازارچه ها مـنبعـي بـراي آفـرينش تخيلاتي مي شوند كه در نهايت به حفظ وضع موجود كمك مي كنند. (فالك وكمپل 34 :1997) هدف بنيامين از پروژه پاساژها، آوردن اين حقايق پنهان به درون خود آگاهي نسل معاصر بود. ساده ترين راه براي خودآگاه كردن اين است كه نشان داده شـود ايـن ايمـاژ ها ادعاهايي كــاذب انــد. افــراد در وضـعيـت خلسه واري گرفتار آمده اند; يعني وضعيتي كه در آن به مصرف زياد و ديـدن صحنـه هاي نمايشي كالاها ترغيب مي شوند. تنها راه ممكن براي برانگيختن روحيه انقلابي، خارج كردن جامعه از وضعيت خلسه وار آن است. در اينجا مي توان به ايماژ ديالكتيكي كه بنيامين از آن به عنوان روشي براي آگاه كردن افراد به كار مي برد اشاره كرد. ايماژ ديالكتيكي منظومه اي از عناصر است كه در تركيب با يكديگر جرقه و انگيزه اي در ذهن ايجاد مي كند كه اجازه شناخت و نقد را به آدمي مي دهد. در واقع مفهوم مورد نظر بنيامين عمدتا ايماژهايي متني اند يعني نقل قول هايي درباره پاساژها و توصيف آن ها و در مقابل نقل قول هايي از پاريس قرن 19. متن ها به شيوه اي مقايسه مي شوند تا برانگيزاننده و بـه يـادآورنـده غيرانساني بودن و ناعادلانه بودن سرمايه داري باشند. اين ايماژها به خواننده شوكي وارد مي كنند تا حسي انقلابي را در او برانگيزاند. اينجاست كه بنيامين مي نويسد، «نيازي نمي بينم كه چيزي بگويم، فقط به نمايش مي گذارم.» (هايمور، 71 :2002) سوزان باك مورس در كتابش در توضيح روش بنيامين، تصويري از آلبوم عكس « آن ماري روسو» انتخاب مي كند و آن را به عنوان نمونه اي از ايماژ ديالكتيكي در كتاب خود مي آورد. باك مورس اين عكس را با تجربه بنيامين از ديدن زني بي خانمان در زير يـك پـل مقـايسه مي كند. زني كه پيرامونش با كل دارايي اش كه در گوني يا ساك كيسه اي قرار دارد، پر شده است. اين تصوير در لباس هاي ژنده و دارايي اش در كيسه اي پوسيده و نخ نما به طور مضحكي نشانه ژستي طعنه آميز از اين امر است كه گويا از خريد برگشته است. (باك مورس، 347 :1990) در عكس آن ماري روسو، زن روي پـل روبه روي تابلوهاي تبليغاتي شيشه اي در حال استراحت است. در ايـن تـابلوها مانكن هايي عريان ايستاده اند. مانكن ها برهنه اند، نه تنها از بدن بلكه از انسانيت نيز خالي اند. آن ها مترسك هايي بسيار زيبا هستند كه قبل از اينكه زن را به استراحتي ابدي و خوابي رويايي ببرند در سكوت و بـي سـروصـدا به وسوسه كردن زن مشغول اند. زن روي پل آرميده است. گويا بدن نحيف او در برابر نيروي شهواني ولو شده است و آن سوتر مركز خريد به عنوان سرزميني تخيلي و وسوسه انگيز، سوسو مي زند. به بيان باك مورس اين تصوير مي تواند شوكي به خـــوانـنـــده واردآورد و او را از خواب رويايي مصرف گرايي بيدار كند. در اين تعبير است كه مي توان نوعي بيداري مسيح گرايانه و انقلابي را در كار بنيامين مشاهده كرد. نتيجه آن كه ايـمـاژ ديـالكتيكـي بـر سـازو كار اسطوره سازي مدرن نقب مي زند و هـدفش اين است كه خودآگاهي طبقاتي را به خواننده اش بازگرداند و خواننده يا مصرف كننده خوابگرد را بيدار كند. (باك مورس، 218 :21991990) بنيامين در پروژهپاساژها و از خلال بررسي آن ها كه شكل اوليه مراكز خريد امروزي اند به آسيب ها و بيماري هاي مدرنيته پي مي برد. هدف بنيامين بيدار كردن «جمع رويابين» است. اين امر از طريق نشان دادن دروغين بودن ايماژهاي آرزويي ممكن مي شود كه توسط كالاهاي گوناگون درون پاساژها برساخته شده ا ند. به زبان ماركس وهمي كه كالاها از پيشرفت هاي مدرن مي آفرينند و بازنمايي هاي نمادين آن، نوعي آگاهي كاذب است. بنيامين وظيفه خود مي داند كه اين توهمات را آشكار و آن بازنمايي هاي دروغين را برملا كند. بـــاك مــورس مــي نــويـســد: «بازارچه هاي قرن 19، براي بنيامين اهميتي اساسي داشت. به اين دليل كه بازتاب دقيقامادي آگاهي دروني (يا به طور دقيق تر ناخودآگاه) جمع رويايي است. همه خطاهاي بورژوازي و همه روياهاي اتوپيايي آن را مي شود در آن جا يافت.» (باك مورس، 39 :1990) نظريه بنيامين از يك سو در آراي ماركس و از ديگرسو در آراي فرويد ريشه دارد. ابتدا بر مبناي تحليل فرويدي مي توان به روياها و توهمات ناخودآگاه كه در طول نوجواني خلق مـي شـونـد، اشـاره كرد. نوجوان، توانمندي هايي را براي خود تصور مي كند كه نوعاشهواني يا مبتني بر خود بزرگ بيني است. بنيامين اين بحث را به تاريخ مدرنيته پيوند مي زند و مدعي مي شود كه در طول دوره رنـسـانس، نوجوانان فرهنگ غرب (شعرا، نويسندگان و روشنفكران) تصور كردند مي توانند امكانات و فرصت هاي بزرگي را در برابر انسانيت بـگشـايند. شكسپير مظهر چنين عقيده اي بود. هنگامي كه در هملت نوشت: «چه تافته جدا بافته اي است انسان، چه شكوهمند است خردش، چه بي پايان است استعدادش، چه سـتودني و بي نظير است شكل و قامتش، در عمل همانند فرشته است و در درايت به خدا شباهت دارد.» (شكسپير، 87 :1381) فــرويــد مـعـتقـد اسـت كـه خيال بافي هاي نوجواني تا اندازه زيادي بر خود بزرگ بيني و غرور مبتني است. طبيعي است كه چنين خيال بافي هايي سركوب شوند زيرا به لحاظ اجتماعي پذيرفتني نيستند. اين گونه است كه روياهاي بزرگ فرد در توهمات پنهان ناخودآگاه جاي مي گيرند و تغيير شكل مي دهند. دقيقاچنين اتفاقي در مدرنيته رخ داد. مدرنيته، پروژه روشنگري گسترش آزادي انسان را واپس مي زند و سركوب مي كند (به دليل خود بزرگ بيني و شدت نيروي شهواني اش) و زندگي وهم آلود سرمايه داري را به جاي آن مي نشاند. سرمايه داري شادمانه نقش جابه جايي پيشرفت واقعي با جادوي دروغين پيشرفت تكنولوژيك را بازي مي كند. همان طوركه توهمات ناخودآگاه افراد از نظر فرويد حافظه تحريف شده رواني روياها و خيالبافي هاي كودكانه است، صحنه اوهام سرمايه داري (يعني مراكز خريد) نيز حافظه تحريف شده پروژه روشنگري است. به نظر بنيامين، در چنين جامعه اي آزادي واقعي براي آگاهي جمعي غير قابل دسترس شده است. بنيامين معتقد است اگر پيشرفتي در مدرنيته وجود داشته باشد، پيشرفتي تكنولوژيكي است كه اساسادر جهت حفظ و گسترش سلطه و قلمرو طبقه متوسط است. اما ايماژهاي آرزويي كه كالاها مي آفرينند، نقابي بر اين واقعيت است. آن ها ارزش مصرف اشيا را باز مي نمايند، چيزي كه براي همه قابل دسترسي است و همه مي توانند آن را به دست آورند. آرزوها و روياهايي كه بـسيـاري را بـه مغـاك هـژمـونـي سرمايه داري در مي افكند، هژموني اي كه بر دروغ بزرگي مبتني است; وعده اي دست نيافتني، وعده اي دروغين از پيشرفت بي پايان و گسترش آزادي اصيل. بنيامين برخلاف وبر كه معتقد بود در مدرنيته از جهان اسطوره زدايي مي شود مي پنداشت فرآيند اسطوره اي شدن در مدرنيته ادامه مي يابد. به اين معنا كه همزمان با تولد سرمايه داري نيروهاي اسطوره اي از نوفعال شده اند. پندارهاي مبتني بر آرزو، كه قبلا از آن هـا سخن گفتيم، نمودهايي هستند كه بر واقعيت استثمار توده ها نقاب مي زنند. استثماري كه امتيازات اجتماعي را به قليلي مي دهد و با كمك ايدئولوژي طبقه حاكم بر پيامد هاي بيگانه ساز آن براي همه، سرپوش مي گذارد. اين خيالبافي ها و پندارها به روساختار كمك مي كند كه بر سوء استفاده روابط اجتماعي پشت نيروهاي مادي توليد، نقاب بزند. در اينجا بنيامين همانند ساير اصحاب مكتب فرانكفورت به جاي توليد، مصرف را در مركز نظريه خود قرار مي دهد. بـنيـاميـن بـه دليل تحليل اوليه ماركسيستي اش از منطق سرمايه داري، از روان شناسي عمقي استفاده مي كند. از نـظـر او، پندارهاي مبتني بر آرزو وعده هايي هستند كه از سوي كالاها فرافكنده مي شوند. در اين حالت رويايي، درست مانند جامعه بي طبقه، كالا خود را به طور كامل در اختيار ما قرارمي دهد. كالا اين مطلب را كه خود چگونه تحت نـفـوذ تقسيـم طبقـاتي و اقتصادي سرمايه دارانه قرار دارد، مخفي مي كند. بـنيـاميـن، بـر خلاف ماركس، ايدئولوژي دست كاري شده طبقه حاكم را به خاطر مغالطه و دروغ روبنا سرزنش نمي كند. در عوض، بنيامين اين دروغ و ظهور ايماژ آرزويي (آگاهي كاذب) را نتيجه شكاف روان شناختي عميق مي داند. اين شكاف رواني نتيجه تنش بين درك از تاريخ به عنوان پيشرفت و وعده هاي ارضا نشده عملي نيروهاي مـادي تـوليـد و هميـن طور با از خودبيگانگي است كه در مناسبات اجتماعي توليد پديد آمده است. بـنيـامين ايده پيشرفت جامعه سـرمايه داري را نقد مي كند. درك انتقادي بنيامين از زمان مندي مدرن اين است كه تاريخ مدرنيته، داستان پيشرفت نيست، بلكه بربريت تكرار شونده ابدي پيشا تاريخ است. پندارهاي مبتني بر آرزو چشم ما را روي ديدن اين تكرار مي بندند. همان طور كه ديديم بنيامين نمي تواند جهان خريد را واقعيتي صرف تلقي كند. در نوشته هاي بنيامين كوششي براي فهم كردارهاي كساني كه از پاساژها استفاده مي كنند، ديده نمي شود و ما هميشه با دو شكل كاذب يعني بورژواها و كارگران، يا به طور كلي با وهم مواجه ايم. اين در واقع همان امتناع از پذيرش «واقعيت» جهان كـالاسـت. البتـه برخي از كارهاي بـنيـامين، اگرچه غيرمستقيم، تا اندازه اي مي تواند الهام بخش باشد. وي در كتاب اشراق ها 67599 :1973) بخش كوچكي تحت عنوان «صحبتي درباره جمع آوري كتاب» دارد. اين متن عملاتبيين گويايي درباره خريد است كه بنيامين در آن از «هنر خريد» صحبت و نقدي زيركانه از بت واره شدن را طرح مي كند و از رويكرد ماركسي در باب كالا فاصله مي گيرد. مع الوصف شهرت بنيامين از پروژه پاساژهاي او است. وي در اين كار تلاش مي كند تا روح گوشه گيري و درون گرايي را نسبت به توسعه جهان مدرن يعني آن چه وي آن را صرفا ثروت و رفاه مي ديد، برانگيزد. شش گزاره در باب خريد تجربه هاي خريد چندان پيچيده است كه نمي توان آن را به يك چشم انداز محدود كرد. در ميان چشم اندازهاي متكثري كه علوم اجتماعي در اختيار ما قرار مي دهد، مي توان نتيجه گرفت: 1- خريد به شبكه اي از فعاليت ها اشاره دارد كه بخشي از آن كسب كالاست; اما همه عرصه هاي آن به خريد كردن كالا منتهي نمي شود. به عبارت ديگر منظور از خريد، مبادلات كالايي صرف نيست. (شيلدز، 1992، ص 102) به اين معنا فردي كه به خريد مي رود، مي تواند خريد كند يا نكند. پرسه زن خيابان و مراكز خريد لزومافردي خريدار نيست. پيامد مصرف نمي تواند صرفابه ماهيت كالا كاهش داده شود. چنان كه نمي توان مصرف كننده را صرفابه فرآيندي كه كالا به واسطه آن كسب مي شود محدود كرد. در مصرف، مناسبات جنسيتي، خانواده و نيروهاي فرهنگي اهميت دارند و همچنين مطالعه هويت ها و رفتارهاي زندگي روزمره واجد اهميت اند. 2- خريد فعاليتي روزمره است و بسياري از مهارت هاي آن آموختني و اكتسابي اند. 3- خريد عملي بازانديشانه و بازتابي است. به اين معنا كه فرد در آن خلاقانه عمل مي كند. 4- خريد نوعي مناسبات اجتماعي است. ما از طريق ديگران زندگي مي كنيم و خريد نيز بخشي از كنش پيوسته ماست. خريد در خصوصي ترين و فردي ترين حالت خود، معطوف به ديگران است. باوجود اين، سخن گفتن از خريد، سخن از خود كالاها نيز هست. اشياي مصرف شونده، مشاركت كنندگاني بي طرف در رفتار خريد نيستند. آن ها مناسبات اجتماعي را در جهت و مسيرهايي جديد گسترش مي دهند. 5- مي توان خريد را در ارتباط با مكان و هويت قرار داد. هويت هايي چون خانواده، طبقه، قوميت و جنسيت در عرصه هاي خريد از نوشكل مي گيرند و بازسازي مي شوند. به ويژه از طريق تجربه هاي خاصي كه در اين فضا ايجاد مي شوند، هويت هاي جديدي نيز سر بر مي آورند. 6- عرصه خريد، مانند ساير عرصه هاي حوزه عمومي مطبوعات، محفل روشنفكران در ايجاد تغييرات فرهنگي و باز انديشي جامعه سهيم است. به عبارت ديگر، سياست با همه حوزه ها حتي به ظاهر غير سياسي ترين حوزه يعني خريد مرتبط است . به عبارتي ديگر عرصه هاي خريد، عرصه هايي بديع در ايجاد تغييرات فرهنگي و پديد آوردن اشكال غير رسمي، نو و گاهي ضد هژمونيك سبك هاي فرهنگي محسوب مي شوند. عرصه هاي خريد بر ساير قلمروهاي زندگي از جمله سبك زندگي افراد اثر مي گذارند. عباس كاظمي -مدرس دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران
-
- 7
-
- پاساژ
- خريد به اتفاق والتر بنيامين
-
(و 2 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :