رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'خاکسپاری عسل بدیعی'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. اشک‌های فرزند عسل بدیعی همه را متاثر کرد صحبت‌های جانیار عرب‌نیا، فرزند «عسل بدیعی» و «فریبرز عرب‌نیا» در حاشیه مراسم تشییع پیكرزنده‌یاد عسل بدیعی، موجب تاثر بسیاری از حاضران شد. جانیار عرب‌نیا که به شدت گریه می‌کرد بارها از مادرش تشکر کرد و گفت: « از مادرم تشكر می كنم به خاطر كارهایی كه برای من كرد. اگر او نبود من هم نبودم. او همه كار برای من كرد، حتی كارهایی را كه دوست نداشت. حالا از همه بیشتر دوستش دارم دلم برایش بیشتر تنگ می شود. می‌دانم خوشحال است و اگر قرار باشد برگردد، اینجا برایش مثل زندان است. می خواستم جلوی همه شما از او تشكر كنم و قول می دهم كاری كنم كه راضی باشد.» صحبت‌های جانیار عرب‌نیا باعث شد که حاضران اشک‌ریزان او را تشویق کنند. غزل بدیعی خواهر عسل بدیعی نیز روی سن حاضر شد و یادداشت روز اول فرودین او را خواند. در بخشی از این یادداشت آمده است: «سال 92 شد و در این گذر عمر چیزی قسمت همه ماست. حالا 36 سالم است، دهه 30 هم گذشت با سرعت مثل همه چیز همچون دهه 20. شش سال را در رکود بودم. حالا می توانم مسلط باشم. ضعف درونی ام رنگ باخته است. اشتباه زیاد کرده‌ام. اشتباه زیاد دیده‌ام، اشتباه ارزش دادم و اشتباه بی‌ارزش کردم اما مهر خدا خواست که هنوز سالمم، توانمندم، ریشه دارم، جوانم، زیبایم، پسری دارم، عشق و مهر، خانواده‌ای مثل گوهر ناب و دوستانی مثل برگ گل و دنیایی که هر روزش واقعه است. حالا انرژی خفته‌ای دارم برای رسیدن به زندگی. تمام توانم امسال بر این است که شگفتی بیافرینم، شگفتی‌ای که پسرم «جانیار» و خانواده‌ام به آن افتخار کنند. من می دانم امسال سال من است.»
×
×
  • اضافه کردن...