جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'خاطرات یک مرده'.
1 نتیجه پیدا شد
-
با درود بیاد روزای خوشی که برای اولین باراین خاطرات را در انجمن فرهیختگان نوشتم . این عنوان متعلق به عزیز نسین است اما چون اونم مرده ، بنظرم از این الگوبرداری ناراحت نشه. من تازه مردم و برای همین هنوز به وضعیت جدید عادت نکردم . حس وحال عجیبه ، همیشه تو یه وضعیت مکانی و زمانی نمی مانی مدام در حال گذری. یه جورایی خوبه ، از زمان زنده بودم که بهتره ، فعلا که این حسو دارم. داستان مردنم یه ماجرای دیگه اس که حالا فرصت پرداختن به اون نیست شاید بعدا. آدمای اینجام درس مثل آدمای زمان زندگیم هستند بعضی وقتا واقعا شک می کنم که زندم یا مرده . بگذریم ، یه روز که داشتم از تشنگی تلف می شدم ( شاید آدم چند بارمیمیره ) وارد یه شهری شدم که مردم توی میدان اصلی اون جمع شده بودن . از یکی پرسیدم چه خبره ؟ گفت :تازه واردی ؟ گفتم : آره . گفت : ما هر قانونی رو بخوایم تصویب کنیم اول اونوتوی میدان مرکزی شهرمطرح کنیم تا اگه رای آورد اجرایی بشه . گفتم :بابا دمتون گرم یعنی رای گیری می کنین گفت :آره ،هر کی موافقه با زدن شیپور موافقت خودشو اعلام می کنه . من که از خوشحالی توی پوست خودم نمی گنجیدم گفتم منم می تونم اینجا بمونم وشاهد باشم . طرف خیلی بی تفاوت گفت : اگه دلت بخواد. هزاران نفرتوی میدان اینور و اونور می رفتن ، قلبم تند تند می زد ومنتظر خوندن قانون پیشنهادی و واکنش مردم و رای گیری بودم . آخه از وقتیکه مردم دیگه یه رای گیری درست و حسابی ندیدم . لحظه موعود فرا رسید همون آقایی که اول باهاش صحبت کرده بودم اومد و یه کاغد دستش گرفت ورفت بالای یه سکو ایستاد. اول یه نگاهی به جمعیت انداخت بعد با صدای بلندی گفت مردم گوش کنید می خواهم قانون پیشنهادی را بخوانم هر کس که با آن موافق است با نواختن شیپورموافقت خود را اعلام کند. جمعیت ناگهان لال شد و حتی صدای نفش کشیدن کسی هم نمی آمد . بعد سخنران شروع کرد به خواندن قانون پیشنهادی : از این پس میزان خراج ومالیات سالیانه، به دو برابر مقدار قبلی افزایش می یابد . سپس فریاد زد : رای گیری می کنیم هر کس موافقه شیپور بزنه . ناگهان پنج نفر که هرکدام بر روی یک تخت روان نشسته بودند از دور پیدا شدند در دست هرکدامشان یک شیپور طلایی بود که با هم شروع به نواختن شیپور کردند و به این ترتیب قانون جدید با پنج رای موافق تصویب شد. آه شرمنده یادم رفت زودتر بگم ، همون موقع مرد سخنران گفت فقط کسانی حق رای دادن دارن که شیپور طلایی داشته باشند !!! اوه اوه اوه!! فکرکنم دوباره دارم میرم ، کجا ؟ بعدا می گم .
- 18 پاسخ
-
- 3
-
- چوپان دروغگو
- چطوری کافر شدم
-
(و 7 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :