شاید در میان همه اقوام دنیا کمتر مردمی بیابیم که بهاندازه ایرانیان کویرآشنا، قدر آب را ارج گذاشته باشند. برای ایرانیان باستان، آب در کنار باد و آتش و خاک چندان مقدس مینمود که بر روی آبگذرها به زحمت بسیار پل میزدند تا آدمی در گذر از آنها مجبور به عبور از میان آب نباشد.
از دیرباز ایرانیان هرجا خرمی و سرسبزی میدیدند نامش را آبادی میگذاشتند و در سنتی کهن سبزه نوروز را با بدرقهای از آرزوهای پاک به آب میسپردند. به آب دل میبستند، همچنان که هنوز آب، رودخانه و جنگل منظر برگزیده گشتها و عکسهای یادگاری است.
خردمندان بیمثال این دیار همواره کوشیدهاند به شگفتترین شیوهها، برای نوشیدن، آبی زلال بهدست بیاورند. گذشته از یخچالها و آبانبارهای بیشمار شهری و روستایی، قناتها شاهد بیهمتای این نبوغ و کوشش بودند و باغهایی که ـ همچون باغ شاهزاده ماهان کرمان، از میان کویر خشک سرکشیدهاند، معجزهای که مایه فخر و آرامشند. (در مقابل کم نیستند آبگیرها و حوضچههای طبیعی که مجموعهها و ساختمانهای بیهمتایی همچون تختسلیمان را در پیرامون خود سامان دادهاند).
معماران بزرگ ایرانی نیز با وقوف به این مهم، عناصر گوناگونی را وارد بناهای مختلف کردهاند. از جمله حوض و آبنماهای بسیاری در همه طول تاریخ معماری، جلوهای صد چندان به بناهای ایرانی بخشیدهاند. گویی نهرهایی که از میان کوشکها و باغها میگذرند، انشعابی از جویبارهای مینوی هستند که خستگان را در گرمترین و خشکترین روزهای سال صفایی تازه میدهند. و چه بسیار کاخها و بناهای حکومتی را که جلال و شکوهی دیگرگونه میبخشند. این نگاه را به وضوح در نگارهها و مینیاتورهای ایرانی میتوان یافت.