جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'حل مسائل هولدینگ ها با الگوریتم تریز'.
1 نتیجه پیدا شد
-
آنچه نویسنده این مقاله قصد پرداختن به آن را دارد، پیشنهاد استفاده از الگوریتم triz برای حل مشکلات و مسائل یک سازمان هولدینگ است که طی انجام یک پژوهش، به آن پرداخته شده است. در این نوشتار، بیان شده که چگونه با استفاده از رویکردی خلاقانه قادر به شناخت و حل مسائل مختلف سازمانهای هولدینگ خواهیم بود، به گونهای که انتقال تجربیات بومی شدن تکنیکها در تشکیل راه حل مناسب نقش داشته باشند. نوآوری نظام یافته یا همان تئوری حل مسائل به روش ابداعی (triz) در زمینه فنی مهندسی بسیار قدرتمند ظاهر شده، لیکن در زمینه مدیریتی به علت ویژگیهای این نوع مسائل، انعطاف و جامعیت مورد نظر را در مقایسه با زمینههای فنی و مهندسی آن به دست نیاورده است. این مقاله، با تلفیق سیستم داینامیک(پویایی سیستم)، شبیه سازی و triz مهندسی، الگوریتمی برای شناخت و حل مسایل بدست آورده است که نقاط ضعف triz مدیریتی را ندارد. مقدمه شاید بتوان از برنامهریزی استراتژیک به عنوان یکی از ارکان موفقیت یا ناکامی در سازمانهای هولدینگ نام برد. برنامهریزی استراتژیک فرایندی چند مرحلهای، شامل: تدوین، اجرا و ارزیابی استراتژیهاست و ناکامی در یکی از این مراحل، منجر به ناکامی در اجرای موفقیتآمیز برنامه میشود. در بسیاری از موارد با وجود داشتن برنامهای مدون، فقط به دلیل عدم وجود اطلاعات درست، به روز و به موقع، و نیز نداشتن سیستمهای ساختار یافته، منعطف و بومی شده، سازمان با ناکامی روبه رو میشود. تغییرات جهانی و محیطی موجب میشوند تا نیازمندیها، تغییر کنند و با توانمندیهای سازمانها، مغایرت داشته باشند. در جهان امروزی، در دنیایی که دائم رو به تحول است و هر روز در زمینههای مختلف دگرگونیهای بزرگی پدید میآید و همه چیز در آن رو به تکامل میرود، آیا می توان شرکتها و سازمانها، واحدهای تولیدی و صنعتی را که به اقتضای نوع کار و فعالیت خود تاثیر مهم و تعیین کنندهای در سرنوشت ملتها دارند، با شیوههای مدیریت قدیمی اداره کرد؟ پاسخ منفی است. لازم است که در سیستمهای مدیریت نیز تجدید نظر شود و با توجه به مقتضیات جهانی و نیازهای داخلی هر کشور در انواع مدیریتهای رایج و طریقههای حل مسائل و بحرانها، بازسازی و نوسازی صورت گیرد. لازمه موفقیت در امر مدیریت، به کارگیری شیوههایی است که هم متناسب با محیط و فرهنگ حوزه مدیریت باشند و هم بتوانند شرایط، امکانات و نیروی انسانی موجود را برای هدف و برنامه مورد نظر به خدمت درآورند و بیشترین بازدهی را با کمترین هزینه در کوتاهترین زمان، به دست آورند. در این مقاله سعی شده نگرشی جامع و نظام یافته، جدید و نوآورانه در شناخت و حل مسائل مختلف سازمانهای هولدینگ با استفاده از به کارگیری روش *triz مدیریتی، برای ساخت الگویی بومی شده و خلاقانه معرفی شود که میتواند جایگزین حلقه مفقوده مدیریت عملیاتی سازمانهای هولدینگ باشد.در صورت به کارگیری این روش، این امکان به وجود میآید که هر مدیر اجرایی با برنامهای مشخص و هدفمند، ضمن حفظ وحدت رویه کل سیستم، به راحتی قدرت مانور در اتخاذ تصمیمهای متناسب با منابع و محدودیتهای موقعیتش را داشته باشد و تمامی عوامل محیطی را در شناخت و حل مسائل موجود به کار گیرد، تا به هدفهای کلان ابلاغی، دست یابد. این موضوع همچنین سبب میشود تا مدیریتهای مقطعی و قائم به فرد، کم رنگ شده و پس از جابه جایی هر مدیر، مدیران بعدی امکان ادامه راه و استفاده از تجربههای به دست آمده را داشته باشند، نه اینکه مانند وضعیت فعلی مجبور باشند همه چیز را از ابتدا شروع کنند. دانستن اصول تفکر سیستمی، سیستم را داینامیک، الگوسازی و چگونگی شناخت و حل مسائل فنی و مهندسی با استفاده از الگوریتم triz به عنوان پیش نیازهای مورد نیاز برای بهرهبرداری از این مقاله، میبایستی در نظر گرفته شود. گامهای کار در ادامه، روند کار به صورت گام به گام تشریح میشود، تا مسیر پژوهش و روش آن کاملاً روشن شود. گام نخست: به وجود آمدن تغییرات محیطی داخلی یا خارج از سازمان. این تغییرات دلیل اصلی به وجود آمدن نیازمندیهای جدید در سازمان مورد نظر است. از نظر موقعیت اجرایی، ستاد مرکزی در سازمانهای هولدینگ به عنوان قانونگذار، تعیین کننده بایدها و نبایدها و صادر کننده دستورکارهای اجرایی صنایع تابعه سازمان، مشخص شده است. هر یک از تغییرات محیطی، پس از درک و تایید شدن توسط این بخش، در سازمان قابل اجرا میشوند. برای مثال، دستورهایی مبنی بر آمادهسازی صنایع برای رویارویی با تحریمهای مجامع بینالمللی از بیرون سازمان ابلاغ میشود و بر لزوم جهتدار کردن پژوهشها، سرمایهگذاریها و تولیدها بر اساس نیازمندیها و امکانات تولید، تاکید میشود. یا اگر به دگرگونیهای درون سازمانی توجه کنیم، گزارشهای واصله از سازمان نشان از تاخیرهای کلان قراردادها و رشد زیان داشته و درخواست صنایع مبنی بر تغییر قیمت مصوب محصولات سازمان، با توجه به دگرگونیهای اقتصادی به ستاد مرکزی سازمان، ارسال میشود. این نیز یک نمونه از تغییرات درونی سازمان است که نقطه شروع فعالیت به حساب می آید. (شکل شماره۱) چگونگی شروع تحقیق و دلیل آن را نمایش میدهد. واقعیت آن است که تمامی این تغییرات برای جاری شدن در سازمان، بایستی به شکل اجرایی و قابل عمل درآیند. اینکه سیاست سازمان در برخورد با این تغییرات چگونه باید باشد، در بخش دوم مطرح خواهدشد. گام دوم: درک به وجود آمدن مسئله در این بخش، تغییرات محیطی وارده از داخل و خارج از سازمان، مورد بررسی قرار گرفته، سیاست گذاری انجام میشود. تعریف مسئله در صورتی انجام میشود که سیاست انفعالی در ارتباط با موضوع وارده اتخاذ شود. در برخی موارد نیز واکنشی در برابر موضوعهای وارده، داده نمیشود. اینکه چه برخوردی با موضوعهای وارده انجام شود، بر اساس تفکر سیستمی و به شرح زیر پایه گذاری شده است.در (شکل شماره۲) چگونگی عملکرد در گام دوم به تصویر کشیده شده است که از روی آن به راحتی میتوان مسیر مناسب را دنبال کرد. روشهای برخورد با پیچیدگیها: چهار روش بسیار متفاوت برای مواجه شدن با مسائل و پیچیدگیها، در دنیای واقعی وجود دارند: (طلوعی، ۱۳۸۶) ۱٫ چشم پــوشی کــردن از حل مسئله: چشم پوشی کردن از مسئله و امید به آنکه مسئله به خودی خود حل شود. ۲٫ کم اثر کردن یا تحلیل دادن مسئله: روش تحلیل دادن مسئله یعنی انجام کاری که منجر به نتیجه به نسبت خوبی شود به گونهای که قانع کننده باشد. در واقع نوعی روش بالینی (درمان) برای رویارویی با مسائل است. روشی که بر تجربه های گذشته، سعی و خطا، قضاوت کیفی و آنچه که در اصطلاح فهم عمومی نامیده میشـود، تاکیــد فراوان دارد. این روش به جای تاکید بر عمومیت مسئله، بر منحصر به فرد بودن آن، تمرکز می کند. (حل موردی ) ۳٫ حل کردن مسئله: انجام کاری که بهترین یا نزدیک ترین نتیجه ممکن به بهترین وضعیت را دربرداشته باشد که درواقع نوعی بهینه سازی است. اساس روش حل کردن مسئله برمبنای نگرش تحقیقی به مسئله است؛ روشی که بر تجربه و آزمون، تجزیه و تحلیل کمی و فهم غیرمعمول، تکیه زیادی دارد. این روش به جای تاکید بر منحصر به فرد بــودن مسئله به جنبههای عمومی آن تمرکز می کند (حل عمومی و الگوسازی ).