رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'حروف ابجد در معماری ایران'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. .FatiMa

    حروف ابجد در معماری ایران

    ابجد. این واژه از نخستین چهار حرف الفبای قدیم سامی ساخته شده و به کاربرد حروف به‌جای اعداد (حساب ابجد = حساب جمل)، یعنی ارزش عددی حروف در ترتیب الفبای سامی باستان، اشاره دارد (4: ج 1، ص 261). برخی آن را نام نخستین صورت از صور هشتگانه حروف جمل دانسته‌اند (2 و 3: ج 1، ذیل "واژه": 2 دهخدا، علی‌اکبر. لغتنامه. ج 1. ذیل "ابجد"؛ 3) معین، محمد. فرهنگ فارسی. ج 1، ذیل "ابجد"). در تعریفی دیگر، ابجد ترکیب چهار صامت نخست از صامت‌های بیست و دوگانه سامی ـ عربی است که از باب اختصار به‌ترتیب کهن الفبای عربی گفته شده است (1: ج 2، ص 360 : 1) آذرنوش، آذرتاش. "ابجد". دایره‌المعارف بزرگ اسلامی. ج 2، ص 360-362). در مشرق‌زمین، مجموعه حروف را (احتمالاً به‌منظور سرعت در حفظ کردن) در هشت لفظ قابل تلفظ، اما بدون معنی، به این ترتیب می‌آورند: ابجد، هوّز، حُطّی، کلمن، سعفص، قَرِشت، ثخذ، ضظغ (4: ج 1، ص 261). تاریخچه. با توجه به اکتشافات اخیر (آثار رأس شَمره در شمال سوریه)، شاید الفبای خط اوگارتی‌ها، نخستین الفبایی باشدکه تاکنون شناخته شده است. نگارش این کتیبه‌ها که به خط میخی شبیه است به اواسط هزاره دوم پیش از میلاد می‌رسد. الفبای آن بر صامت‌ها استوار است و شامل بیست و دو حرف است که در شش گروه نخست الفبای ابجدی گرد آمده است. این الفبا از طریق زبان‌های آرامی به عربی راه یافته است. در دستگاه ابجدی فنیقی، بیش از 22 حرف وجود ندارد و بنابراین، بقیه صامت‌ها تا 28 حرف در گروه‌های ثخذ و ضظغ به آن افزوده شده است. این کار توسط اقوام غیرعرب که این خط را به‌کار برده‌اند انجام گرفته است. ریشه‌یابی نویسندگان مسلمان درباره ترکیبات دستگاه ابجدی بسیار غریب و افسانه‌آمیز است (1: ج 2، ص 361). عرب‌ها گاه به هریک از این هشت صورت معنایی خاص داده‌اند؛ مانند ابجد، یعنی آغاز کرد؛ هوّز، یعنی در پیوست؛ حطّی، یعنی واقف شد؛ کلمن، یعنی سخنگو شد؛ سعفص، یعنی از او آموخت؛ قرشت، یعنی تربیت کرد؛ ثخذ، یعنی نگاه داشت؛ و ضظغ، یعنی تمام کرد (2: ج 1، ذیل "ابجد"). برخی نیز شش ترکیب ابجد تا قرشت را نام پادشاهان مَدیَن پنداشته‌اند. در روایتی دیگر، این ترکیبات را نام جنیان و در جای دیگر نام ایام هفته دانسته‌اند (1: ج 2، ص 361). شش گروه اصلی دستگاه ابجدی را به این شکل نیز آورده‌اند: ابجاد (ابوجاد)، هاوز (هوّاز)، حاطی، کلمان (کلمون)، صاع فض، و قرست (قریسات). اختلاف در ترتیب ابجدی شرقی و غربی نیز شاید دلیلی جز اختلاف منابع نداشته باشد. در مغرب و اندلس، چهار گروه ابجدی اول با گروه‌های شرقی یکی است، اما بقیه به این صورت گروه‌بندی شده است: صعفض، قرست، ثخذ، ظغش (:1 ج 2، ص 362). شیخ صدوق از حضرت علی (ع) روایت می‌کند که فرمود عثمان از رسول خدا (ص) تفسیر ابجد را پرسید و حضرت فرمود: "تفسیر ابجد را بیاموزید، به راستی سراسر آن شگفتی است؛ وای بر عالمی که تفسیر آن را نداند. پس کسی پرسید: یا رسول‌الله تفسیر ابجد چیست؟ حضرت فرمود: اما "الف" همزه الله است که حرفی از اسماء الهی است و اما "باء" بهجه‌الله است و "جیم" جنه‌الله و جلال‌الله و جمال‌الله ...". انواع ابجد. ابجد بر سه نوع است: کبیر، صغیر، و وسیط. ابجد کبیر از عدد یک تا هزار است که به بیست و هشت حرف در زبان عربی به ترتیب زیر تقسیم شده است: الف = 1؛ ب = 2؛ ج = 3؛ د = 4؛ ه = 5؛ و= 6؛ ز = 7؛ ح = 8؛ ط. = 9؛ ی = 10؛ ک = 20؛ ل = 30؛ م = 40؛ ن = 50؛ س = 60؛ ع = 70؛ ف = 80؛ ص = 90؛ ق = 100؛ ر = 200؛ ش = 300؛ ت = 400؛ ث = 500؛ خ = 600؛ ذ = 700؛ ض = 800؛ ظ = 900؛ و غ = 1000 (بدین ترتیب، به‌طور مثال، "علی" برابر 110 است: ع = 70، ل = 30، و ی = 10). اما ابجد صغیر بر عدد حروف ابجد با کم‌کردن 9 از هریک از آنها اطلاق می‌شود؛ به‌طور مثال، عدد حرف "ی" 1 می‌شود، چون از 10 (= ی) اگر 9 واحد کم کنیم عدد 1 به‌دست می‌آید. در ابجد وسیط، حروف ابجد کبیر با کم‌کردن 12 (به جای 9) به‌همان طریق که در ابجد صغیر آمده محاسبه می‌شود. گاه به ابجد اکبر نیز اشاره می‌شود و آن مربع اعداد حروف ابجد کبیراست؛ که در این صورت، حرف "ی" برابر 100 می‌شود و یا حرف "ق" برابر 10000 خواهد بود. در حساب ابجد، هر کلمه را یا به حساب مجمل محاسبه می‌کنند یا به حساب مفصّل. مجمل آن است که تعداد حروف کلمه را آن‌طور که نوشته می‌شود حساب کنند. به‌طور مثال، کلمه "قدوس" دارای چهار حرف "ق"، "د"، "و"، و "س" است که 170 می‌شود؛ ولی در حساب مفصّل هر حرف را تلفظ می‌کنند و آن‌گاه عدد را بر اساس تلفظ آن محاسبه می‌کنند، بدین ترتیب، حرف "ق" در کلمه قدوس قاف تلفظ می‌شود، یعنی از سه حرف "ق الف ف" تشکیل شده که به حساب ابجد 181 می‌شود دال، واو، و سین نیز به‌همین ترتیب محاسبه می‌گردد. بنابراین، قدوس به حساب مفصّل 349 خواهد شد، و حال آنکه به حساب مجمل 170 می‌شود. در مورد حروف فارسی "پ"، "چ"، "ژ"، و "گ" که در خط عربی وجود ندارد، قاعده بر آن است که عدد ابجد آنها را با حروف قریب‌المخرج عربی آنها محاسبه می‌کنند، به این صورت: پ= ب، چ = ج، ژ= ز، و گ= ک. موارد استعمال حروف به‌جای اعداد همیشه محدود و استثنایی بوده و اعداد به مرور جای حروف را گرفته‌اند. با این همه، اعداد ابجدی در 1) اسطرلاب‌ها؛ 2) ماده تاریخ که معمولاً به‌صورت منظوم می‌آید؛ 3) شیوه‌های مختلف غیب‌گویی و ساختن کلمات؛ و 4) برای صفحه شمار مقدمه کتاب‌ها و فهرست مندرجات آنها در آثار امروزی به‌کار می‌رود؛ چنان‌که در غرب نیز از اعداد رومی برای این منظور استفاده می‌شود (4: ج 1، ص 261-262: 4) نیکنام، مهرداد. "ابجد". دایره‌المعارف تشیع. ج 1، ص 261-262). از الفبای ابجد برای متناظر کردن اعداد و واژه‌ها نیز استفاده می‌شود. به این ترتیب که برای هر حرف واژه‌ای که بخواهند به عدد تبدیلش کنند عدد متناظر را از جدول زیر بر می‌دارند و اعداد بدست‌آمده را جمع می‌زنند. برای نمونه در این روش، واژهٔ «علی» برابر با «۱۱۰» می‌شود همچنین «یاعلی» برابر با ۱۲۱ می‌باشد. برخی افراد برای این شماره‌ها ویژگیهای فراطبیعی قائلند.
×
×
  • اضافه کردن...