«می بینی حق با من بود. اگر به حرف من گوش کنی هیچ وقت راه اشتباه نمی روی. هیچ وقت ضرر نمی کنی. اصلاً من آدمی هستم که از مغزم به نحو احسن استفاده می کنم، در نتیجه هر کس با من و تصمیماتی که می گیرم مخالفت کند، ضرر می کند!»
همه ما بارها با افرادی که درباره خودشان چنین قضاوتهایی داشته اند، برخورد کرده ایم. شاید هم از خود پرسیده باشیم؛ این آدم واقعاً همین گونه است که می گوید، یا نه درباره خودش اغراق می کند.
خیلی ها تصور می کنند آدم سلطه جو و قدرت طلب یک رئیس به تمام معناست، شاید هم گمان کنند اعتماد به نفس بالایی دارد، به همین دلیل نیز دیگران را به هیچ می انگارد و معتقد است از همه بهتر می فهمد و بهتر رفتار می کند.
حسین سلیمانپور مقدم، کارشناس ارشد روانشناسی در این باره می گوید: انسانهای سلطه جو به واقع زندگی خوبی ندارند و همواره ناشاد و عبوس به نظر می رسند.
به گفته وی طبق نظریه «اریک برن»، روانشناس مشهور، سه «من» در هر فردی وجود دارد.
«من والد»، «من کودک» و «من بالغ».
برخی از افراد که بر آنها «من والد» غلبه دارد به طور مرتب دستور می دهند، امر و نهی می کنند، به سرزنش اطرافیان می پردازند و با قدرت طلبی می خواهند نظر خود را به دیگران تحمیل نمایند.
در این گونه افراد «من کودک» نمودی ندارد، زیرا در «من کودک» رفتار احساسی، شادمانی، لجبازی و نظایر آن بیشتر به چشم می خورد، در حالی که این افراد تنها در پی آن هستند که دیگران را تحت نفوذ خود درآورند و با جذبه، مقتدر و فاقد هر گونه مهربانی به نظر برسند.
سلیمانپور اضافه می کند: افراد سلطه جو «من بالغ» که پلی بین «من کودک» و «من والد» می زند را نیز آلوده می کنند، چون «من والد» فردی منطقی و متعادل است که می تواند در تصمیم گیریها و تصمیم سازیها تشخیصی درست داشته باشد.
این کارشناس علوم تربیتی، خانواده و حسن روابط متقابل میان والدین و فرزندان را در پدید آمدن روحیه سلطه جویی مؤثر می داند و رفتار همراه با خشونت و دور از منطق برخی والدین را با کودکانشان یکی از عوامل رشد سلطه جویی و قدرت طلبی می داند.