رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'جوزف كنراد'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. نگاهي به داستان بلند «امي فاستر» و« پيشگامان » نوشته جوزف كنراد ترجمه رحمان مكوندی فتح الله بي نياز جانمايه و بينش كنراد ، اين نويسند لهستاني الاصل انگليسي ، كه در داستان بلندش «دِل تاريكي» بازتاب پيدا مي كند ، در اين دو اثر هم به نوعي تبلور و حضور مي يابد . امروزه با ژرف نگری هرچه بيشتر منتقدان و صاحب نظر ان عرصه ادبيات ،ديدگاه ساده انگارانه ای كه مي پنداشت نوشته های كنراد ، بيان هنری نفوذ و اقتدار پيش رونده استعمار و امپرياليسم ، مردود شمرده است . در واقع ،امروزه عقيده براين است كه كنراد ، اين نويسنده مدرنسيت كه بينشي مبتني بر مدرنيته داشت ، اولاًبه اتكای تجربه شخصي اش ، ثانيا به اتكای امكاناتي كه زمينه( setting )داستان هايي نظير« لردجيم »«مطرود جزاير» به او داده بود ، درپي افاده اين حقيقت بود كه« آزادی كشف ضرورت ها و انگيزه ها و كاربرد منطقي آنهاست ؛ منطق به اين معنا كه نويسنده ، بيشتر تخيل ، سبك و زبان خود را در دو سمت هدايت مي كند : نخست انزوای دهشتناک «عيني ذهني» شخصيت ها دوم ترس و به طور مشخص ترس از تازگي ها ، عجايب و غرايب . جيم در رمان لرد جيم ، رازا موف در رمان «از چشم غربي» هست در «پيروزی» مارلو در« دل تاريكي» و يانكو در امي فاستر» كايرتز و كارلير در« در پايگاه پيشرفت»، موجودات مطرودی هستند كه اسير همين انزوا و ترس هستند . در واقع ، كنكاشي ساده نشان مي دهد كه كنراد برای القای اين دو امر يا از شهروندان سرگردان و آواره كشورهای اروپايي استعمار گر استفاده مي كند(مثل كايرتز و كارلير در« پايگاه پيشرفت» يا از غريبه هايي كه از بد سرنوشت در كشوری پيشرفته(مثل بانكو در« امي فاستر»). پس ، از اين لحاظ با رود يارد كيپلينگ كه به وضوح جانبدار برتری ملل پيشرفته بر ملل شرقي وامريكای لاتين بود . غربي ها به اين دليل كه شاهراه بي انتهای آينده را پيش روشان دارند ، سرپرستي تخمه و تركهای فرو دست را بر عهده گرفته اند فرق دارند داستان« گونگادين» نوشته كيپلينگ به صراحت از اين عقيده جانبداری مي كند.
×
×
  • اضافه کردن...