جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'جایزه اسکار'.
3 نتیجه پیدا شد
-
«اندرو اوهیر»، منتقد سینمایی نشریه سالن در نامهای خطاب به ۶ هزار عضو آکادمی اسکار نوشت: در دورهای از رقابتها که شاهد حضور فیلمهای برجستهای هستیم، دادن جایزه اسکار به فیلمی چون «آرگو» یک جنایت است. به گزارش خبرگزاری فارس، «اندرو اوهیر»، منتقد سینمایی نشریه آمریکایی «سالن» در نامهای تحت عنوان «چرا آرگو شایسته اسکار نیست؟» خطاب به 6 هزار عضو آکادمی علوم و هنرهای سینمایی نوشت: اعضاء آکادمی اسکار، سلام، شما در حال انجام یک اشتباه بزرگ هستید، اشتباهی که برای ما رسوایی به بار خواهد آورد، اشتباهی از نوع فیلم «تصادف» و «رقصنده با گرگها» و بیاعتنایی به یک عمر فعالییت حرفهای «استنلی کوبریک»؛ در چنین شرایطی میخواهید جایزه اسکار بهترین فیلم را به فیلم «آرگو» بدهید؟ لااقل در حال حاضر همه اینطور فکر میکنند. شاید پیشتازی فیلم «آرگو» در رقابتهای اسکار هوشمندانه به نظر برسد ولی در واقع «آرگو» قرار دادن یک واقعه دردناک تاریخی در قالب یک فیلم خوش آب و رنگ کاملا تبلیغاتی است. اینکه یک فیلم که فیلم خوبی هم نیست را به عنوان برنده اسکار اعلام کنید، یک جنایت بزرگ است، بد بودن فیلم «آرگو»، همچون حشرهای آزار دهنده به جان من افتاده است. در سالی پر از فیلمهایی بزرگ با موضوعاتی از تاریخ، اخلاقیات و فلسفه، «آرگو» حتی به چشم هم نمیآید. تجلیل مکرر از فیلمی که «تنها یک فیلم است» و تفاوت فاحشی با فیلمهای خوب و برجستهای چون «لینکلن» و «سیدقیقه پس از نیمهشب» دارد، چه معنایی میتواند داشته باشد؟ این به این معناست که «افلک» و «کریس تریو»، فیلمنامهنویس، با زحمتی نه چندان مضاعف تنها با دستمایه قرار دادن موضوع بحران تاریخی گروگانگیری در ایران توانسته به چنین جایگاهی برسد، بدتر از همه این است که در نهایت با یک فیلم اکشن قهرمانپرورانه آمریکایی از نوع هالیوودی آن مواجهیم. اگر گفته میشود که افلک یکی از سیاهترین و آشفتهترین برهههای تاریخی را با تمام جزئیات آن به تصویر کشیده _اگر چه بازسازی خیابانهای شلوغ تهران و سفارت آمریکا به خوبی انجام شده است_ولی من میتوانم شما را قانع که کنم هر یک از قسمتهای این فیلم یک افسانه تبلیغاتی است، برای رسیدن به چنین چیزی به نظر میرسد راهی ندارم مگر آنکه به طور مستقیم درباره آنچه که در آرگو تصویر شده و آنچه که در واقعیت به وقوع پیوسته، بحث کنم. این حقیقت دارد که «تونی مندز»، مامور سازمان سیا (با بازی «بن افلک») در فراری دادن شش دیپلماتی که در سفارت کانادا پنهان شده بودند، موفق میشود ولی تقریبا هیچکدام از اتفاقاتی که ما در نیمه دوم فیلم «آرگو» میبینیم، در واقعیت به وقوع نپیوسته است. هیچگاه سوژه ساخت فیلم «جنگ ستارگان» در واقعیت تا این اندازه مورد تاکید آمریکاییها نبوده و یا به عنوان مثال؛ آن هجوم وحشتناک از سوی ایرانیها که بیشتر به دیوانگان شبیه بودند به جانب آمریکاییها در بازار بزرگ تهران، هرگز اتفاق نیافته است، چون آنها (شش دیپلمات فراری و ماموران سیا) هرگز به بازار تهران نرفتند. همچنین در دقیقه آخر در فرودگاه هیچ کنسلی در بلیطها صورت نگرفت که پس از دوباره توسط دولت کارتر مورد تأیید قرار گیرد. حتی صحنه مربوط به تعقیب و گریز لحظه آخر در فرودگاه نیز به هیچ وجه صحت ندارد. همه این دروغپردازیها با موجز ساخت یک فیلم درام، در فیلمی که تنها یک فیلم است صورت گرفته و نمیتوان ادعا کرد که آن براساس یک داستان واقعی ساخته شده است. نمیتوان گفت که فیلم «آرگو» برای به تصویر کشیدن یک حقیقت تاریخی از برخی جزئیات غیرواقعی نیز بهره برده بلکه باید گفت که در فیلم «آرگو» با استفاده از برخی جزئیات واقعی به یک فیلم افسانهای رسیدهاند. در این فیلم، شخصیت «افلک» را یک سوپر قهرمان به تصویر کشیدهاند، در حالیکه در واقعیت او تنها با همکاری بسیار صمیمانه کاناداییها توانست به این موفقیت دست یابد. در «آرگو»، یک داستان پیچیده واقعی درقالب مذبوحانهای از کلیشههای یک فیلم اکشن و دیالوگهای نمایشی قرار داده شده و در نهایت من مخاطب با یک قهرمان آمریکایی پاک و اخلاقمدار روبرو میشوم. البته فیلم «آرگو» را به عبارتی دیگر میتوان جایزهای بزرگ و خوش آب و رنگ دانست که هالیوود به خود داده، فرایند که طی به خصوص یک دهه اخیر بسیار مورد انتقاد منتقدان سینمایی قرار گرفته است. در واقع «آرگو» فیلمی است که تجارت فیلمسازی و مردمی که در این صنعت مشغول به کارند را به طرز کاملا چاپلوسانهای به صورتی زیبا تصویر میکند؛ یک استراتژی در هالیوود که تقریبا هیچگاه شکست نمیخورد. انتخاب و پیش بینی های اوهایر از برندگان اسکار بهترین فیلم: عشق بهترین کارگردانی: هانکه "عشق" بهترین بازیگر نقش اول زن: امانوئل ریوا "عشق" بهترین بازیگر نقش اول مرد: خواکین فینیکس و دنیل دی لوئیس بهترین بازیگر نقش مکمل زن: امی آدامز "مرشد" بهترین بازیگر نقش مکمل مرد: رابرت دنیرو "دفترچه بارقه امید" بهترین فیلمبرداری: اسکای فال بهترین فیلمنامه اقتباسی: لینکین بهترین فیلمنامه اورجینال: قلمرو طلوع ماه
-
- 3
-
- اکادمی اسکار
- ارگو
-
(و 3 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
پیش بینی نقادان هالیوود ریپورتر از برندگان اسکار
spow پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در خبرهای سینما و تلوزیون
اسکات فاینبرگ تحلیلگر جوایز سینمایی و تاد مکارتی منتقد ارشد نشریه هالیوود ریپورتر برندگان هشتاد و پنجمین دوره جوایز اسکار را پیشبینی کردهاند. فصل جوایز سینمایی به آخر راه خود رسیده و این ماراتون چند ماهه 24 فوریه (دوشنبه هفتم اسفند به وقت ایران) با برگزاری هشتاد و پنجمین دوره جوایز آکادمی علوم و هنرهای سینمایی به پایان میرسد. مهلت رایگیری نهایی برای انتخاب برندگان این دوره جوایز اسکار هم تمام شده است. در تعدادی از بخشها برندگان تا حد زیادی قابل پیشبینی هستند و در تعدادی از بخشها هم پیشبینی کار دشواری است. اسکات فاینبرگ تحلیلگر جوایز سینمایی و تاد مکارتی منتقد سینما که هر دو در نشریه معتبر هالیوود ریپورتر فعال هستند، در فاصله چند روز به برگزاری جوایز اسکار امسال، برندگان را پیشبینی کردهاند که در ادامه میخوانید: فیلم اسکات فاینبرگ: این نکته که شاخه کارگردانان آکادمی بن افلک را در بخش بهترین کارگردانی نامزد نکرد، تنها عاملی است که باعث میشود درباره اعطاء جایزه اسکار بهترین فیلم به «آرگو» دچار تردید شویم. در تاریخ برگزاری جوایز اسکار تنها سه فیلم بدون نامزدی در بخش بهترین کارگردانی برنده اسکار بهترین فیلم شدهاند، اما شاید 94 درصد دیگر آکادمی با بقیه کسانی که این فیلم را تایید کردهاند مانند انجمن مطبوعات خارجی هالیوود بانی جوایز گلدن گلوب، انجمن تهیهکنندگان آمریکا، انجمن بازیگران آمریکا، انجمن کارگردانان آمریکا و... موافق باشند و آن را انتخاب کنند. در نهایت «آرگو» فیلمی مفرح است، پایان خوش دارد و نگاهی خوشایند به هالیوود میاندازد؛ همان نگاهی که پارسال درمورد فیلم «هنرمند» جواب داد. برنده: «آرگو» تاد مکارتی: بجز یک مورد، بقیه نامزدهای بخش بهترین فیلم را دوست دارم، اما در نهایت سه فیلم را انتخاب میکنم: «30 دقیقه بامداد»، «جانوران محیط وحش جنوب» و «عشق». اولی بهترین فیلم کاترین بیگلو است؛ نمونهای بسیار منظم از یک دغدغه و انجام یک کار دشوار. «جانوران...» یک شگفتی فوقالعاده است، فیلمی درباره «هیچکجا» و بیشباهت با هر چیز که میتوان تصور کرد. «عشق» حاصل دقت بسیار زیاد یک فیلمساز بالغ است که دقیقا میداند چه میخواهد بگوید و چطور باید آن را بگوید. فیلمی که استحقاق پیروزی دارد: «عشق» کارگردانی فاینبرگ: از آنجا که افلک - که در فصل جوایز بیش از هر کس دیگر در بخش کارگردانی برنده جایزه شد - در این بخش نامزد نیست، پیشبینی برنده کار سختی است. بن زیتلین برای «جانوران محیط وحش جنوب» که فیلم اولش است برنده نمیشود. میشائل هانکه برای «عشق» که فیلمی خارجیزبان است، برنده نمیشود و دیوید ا. راسل بیشتر برای فیلمنامه «کتاب بارقه امید» بخت دریافت جایزه را دارد. تلاشهای استیون اسپیلبرگ در «لینکلن» قابل احترام است، اما آنگ لی با «زندگی پی» فراتر از منطقه راحت خود حرکت کرده و کتابی را به تصویر کشیده که خیلیها فکر میکردند قابل اقتباس نیست. جامعه فنی هم تلاشهای او را با شور و شوق مورد توجه قرار داده است. بنابراین فکر میکنم لی بخت بیشتری برای دریافت جایزه این بخش دارد. برنده: آنگ لی برای «زندگی پی» مکارتی: به همان دلایلی که «عشق» را بهترین فیلم سال 2012 میدانم، در بخش کارگردانی هم هانکه را انتخاب میکنم. حضور نداشتن بیگلو، کوئنتین تارانتینو و افلک در میان نامزدهای بخش کارگردانی ناراحتکننده است. لی به جرات با بزرگترین چالش دوران کاری خود روبرو بوده است. درمورد زیتلین باید صبر کنیم و ببینیم فیلم دومش چه از کار درمیآید و آن وقت قضاوت کنیم. از اسپیلبرگ به خاطر بد بودن صحنه آغازین فیلمش و اینکه پایان «لینکلن» را خیلی بیشتر از جایی که باید، به تعویق انداخته، چند امتیاز کم میشود. راسل هم در آینده فیلمهایی بهتر از «کتاب بارقه امید» میسازد (او قبلا فیلم خوبی مانند «سه پادشاه» ساخته است). کارگردانی که استحقاق پیروزی دارد: میشائل هانکه برای «عشق» بازیگر مرد فاینبرگ: این بخش اگر یک برنده قطعی داشته باشد، دانیل دی- لوییس برای حضور حیرتآورش در «لینکلن» به نقش شانزدهمین رئیس جمهور آمریکاست. او پیش از این جوایز انتخاب منتقدان، گلدن گلوب، بفتا و انجمن بازیگران آمریکا را برده است. تاکنون هیچکس برای بازی در فیلمی به کارگردانی اسپیلبرگ برنده جایزه اسکار نشده و هیچ کس هم بیش از دو بار جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد را دریافت نکرده، اما به نظر میرسد دی- لوییس - که تنها 55 سال دارد و پیش از این دو بار برای «پای چپ من» (1989) و «خون بپا میشود» (2007) اسکار بهترین بازیگر مرد را گرفته - کاری خواهد کرد که کتابهای تاریخ اسکار در هر دو مورد بازنویسی شود. برنده: دانیل دی- لوییس، «لینکلن» مکارتی: وقتی چند سال پیش دانیل دی- لوییس را دیدم، برایم کاملا مشخص شد که فقط او میتواند به درستی نقش شانزدهمین رئیس جمهور را بازی کند. وقتی هم که نقشآفرینی دی- لوییس در «لینکلن» را با شوخطبعی و صدای عجیب و غریب اما قانعکنندهاش دیدم، غافلگیر شدم و از آن لذت بردم. با این حال، به هیچ عنوان آماده دیدن نقشآفرینی هراسانگیز و بسیار نگرانکننده واکین فینیکس در «مرشد» نبودم. برای دی- لوییس کلاه از سر برمیدارم، اما فینیکس این بار بهتر است. بازیگری که استحقاق پیروزی دارد: واکین فینیکس، «مرشد» بازیگر زن فاینبرگ: سختترین بخش برای پیشبینی: جسیکا چاستین برای «30 دقیقه بامداد» برنده جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر زن درام شد و جنیفر لارنس برای «کتاب بارقه امید» جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر زن و جایزه انجمن بازیگران آمریکا را دریافت کرد. امانوئل ریوا بازیگر «عشق» با 85 سال سن مسنترین بازیگری است که نامزد اسکار شده است. او جایزه بفتا را برده است. نائومی واتس («غیرممکن») دوستان زیادی در آکادمی دارد و کوونژانی والیس («جانوران محیط وحش جنوب») یک تازهوارد جذاب است، اما به نظرم لارنس در این بخش بخت بیشتری دارد. برنده: جنیفر لارنس، «کتاب بارقه امید» مکارتی: پیشبینی برندههای این بخش سخت است، چرا که تمام نامزدها خوب هستند. والیس یک کشف منحصر به فرد است، چاستین تک است. و چه کسی میتواند عالی بودن ریوا را منکر کند، حتی اگر «عشق» واقعا فیلم ژان-لویی ترنتینیان باشد؟ اما پیروزی لارنس نه تنها تقدیر از شگفتآور بودن شخص او بلکه تقدیر از زنان انعطافپذیر، سرسخت و بامزه است که هیچوقت این جایزه را نبردهاند، بازیگرانی چون کارول لومبارد، باربارا استنویک و رزالیند راسل. بازیگری که استحقاق پیروزی دارد: جنیفر لارنس، «کتاب بارقه امید» بازیگر مرد مکمل فاینبرگ: هر پنج نامزد این بخش پیش از این برنده اسکار شدهاند. رابرت دنیرو («کتاب بارقه امید») و آلن آرکین («آرگو») در فصل جوایز سینمایی هیچ جایزه مهمی نبردهاند. تامی لی جونز برای «لینکلن» جایزه انجمن بازیگران آمریکا را گرفت. جایزه انتخاب منتقدان به فیلیپ سیمور هافمن برای «مرشد» رسید و کریستوف والتس برای «جانگو آزاد شده» جوایز گلدن گلوب و بفتا را دریافت کرد. والتس و هافمن بزرگترین و دیدنیترین نقشها را داشتهاند. پس فکر میکنم یکی از آنها برنده شود. خودم والتس را برنده میدانم، چون به نظر میرسد آکادمی «جانگو آزاد شده» را بیشتر از «مرشد» دوست دارد. برنده: کریستوف والتس، «جانگو آزاد شده» مکارتی: شیر یا خط بین گروهی بازیگر کارکشته که همگی قبلا برنده شدهاند (پس هیچکدام نباید از شکست ناراحت شوند). آرکین، دنیرو، جونز و والتس فوقالعاده، بامزه، قرص و محکم و باطراوت هستند و در نهایت نسخهای از کارهایی که قبلا کردهاند، انجام دادهاند. بنابراین نظر من روی هافمن است. نقشآفرینی فراموشنشدنی او چارلز فاستر کین را تداعی میکند. بازیگری که استحقاق پیروزی دارد: فیلیپ سیمور هافمن، «مرشد» بازیگر زن مکمل فاینبرگ: آن هاتاوی بازیگر محبوب هالیوود برای نقشآفرینی کوتاه اما تاثیرگذار خود در «بینوایان» جوایز انتخاب منتقدان، گلدن گلوب، بفتا و انجمن بازیگران آمریکا را برده است. کار او بیش از حد دیده شده که واکنشهایی به همراه داشته، اما سخت میتوان تصور کرد هیچ یک از دیگر نامزدهای این بخش - ایمی آدامز («مرشد»)، سالی فیلد («لینکلن»)، هلن هانت («جلسات») و جکی ویور («کتاب بارقه امید») - برای عبور از او حمایت کافی داشته باشند. برنده: آن هاتاوی، «بینوایان» مکارتی: هاتاوی میتواند خاطرجمع باشد. فیلد این بار نخواسته او را دوست داشته باشیم. هانت مثل همیشه خوب است و ویور هم چیز زیادی نمیگوید و هوای خود را دارد. آدامز هم زیاد حرف نمیزند، اما این حس هست که همسر تابع اما مراقب فیلم «مرشد» با بازی او خود میتواند سوژه یک فیلم (یا رمان) موازی باشد. من به او رای میدهم. بازیگری که استحقاق پیروزی دارد: ایمی آدامز، «مرشد» نظر فاینبرگ و مکارتی درباره دیگر برندهها و کسانی که استحقاق پیروزی دارند به این ترتیب است: فیلمنامه غیراقتباسی: برنده: کوئنتین تارانتینو، «جانگو آزاد شده» / فیلمنامهنویسی که استحقاق پیروزی دارد: میشائل هانکه، «عشق» فیلمنامه اقتباسی: دیوید ا. راسل، «کتاب بارقه امید» / فیلمنامهنویسی که استحقاق پیروزی دارد: تونی کوشنر، «لینکلن» فیلم خارجیزبان: «عشق» میشل هانکه (اتریش) / فیلمی که استحقاق پیروزی دارد: «عشق» میشل هانکه (اتریش) مستند بلند: «در جستجوی شوگر من»، مالک بندالجلول / فیلمی که استحقاق پیروزی دارد: «نگهبان»، درور موره فیلم بلند انیمیشن: «رِک-ایت رالف» / فیلمی که استحقاق پیروزی دارد: «رِک-ایت رالف» فیلمبرداری: کلودیو میراندا، «زندگی پی» طراحی لباس: ژاکلین دوران، «آنا کارنینا» تدوین: ویلیام گلدنبرگ، «آرگو» چهرهپردازی: «بینوایان» موسیقی: مایکل دانا، «زندگی پی» ترانه: ادل و پل اپورث برای «اسکایفال» از فیلم «اسکایفال» طراحی صحنه: دیوید گراپمن و آنا پیناک، «زندگی پی» صداگذاری: «بینوایان» تدوین صدا: «اسکایفال» جلوههای تصویری: «زندگی پی» مستند کوتاه: Inocente»»، شان فاین فیلم کوتاه انیمیشن: «Paperman»، جان کارز فیلم کوتاه زنده: «منع عبور و مرور»، شاون کریستنسن-
- 1
-
- هالیوود
- پیش بینی نقادان هالیوود ریپورتر از برندگان اسکار
-
(و 3 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
مجسمه اسکار: این مجسمه که توسط سدریک گیبونز رئیس قسمت طراحی موسسه MGM یا کمپانی مترو گلدوین مایر طراحی شده، شوالیه برهنه ای را نشان می دهد که شمشیری را روی یک حلقه فیلم نگاه داشته است. این حلقه فیلم پنج پره دارد که نشانه پنج صنف اصلی مورد نظر آکادمی (تهیه کنندگان، کارگردانان، بازیگران، تکنیسینها و نویسندگان) است. بلندی مجسمه اسکار ۳۴ سانتی متر و سه میلی متر و وزن آن ۳ کیلو ۸۵۰ گرم است. درباره چهره این مجسمه عموماً به گفته خانم مارگارت هریک کتابدار وقت آکادمی استناد می شود که گفته بود این مجسمه به عموی او که نامش اسکار پیرس بود شباهت دارد. تا سال ۱۹۳۴ این نام برای مجسمه جا افتاد هرچند که رسما از سال ۱۹۳۹ از نام اسکار برای این جایزه استفاده شد. عضویت: آکادمی به هنگام تاسیسش در سال ۱۹۲۷ تنها ۳۷ عضو داشت. اعضای آکادمی از افراد رده بالای صنعت فیلم بودند. امروزه آکادمی شش هزار عضو دارد. عضویت تنها از راه دعوت امکان پذیر است و تنها محدود به کسانی ست که در هنر (بازیگری، نویسندگی و کارگردانی) یا علوم (فیلمبرداری، تدوین و غیره) سرآمد هستند. هر عضو آکادمی در رشته تخصی خود حق رای دارد. شایستگی: معیارهایی که باعث می شوند کسی نامزد دریافت جایزه اسکار شود پیچیده اند و به مقررات تک تک صنف های آکادمی بستگی دارند. مثلا نامزد های جایزه بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان را کشورهای مربوطه تعیین می کنند و برای آکادمی می فرستند. اما قاعده اصلی این است که همه فیلمهایی که در رقابت شرکت می کنند باید طی یک ساله منتهی به ۳۱ دسامبر در لس آنجلس به نمایش در آمده باشند. در جریان رقابت برای نامزدی، استودیوهای فیلمسازی با فرستادن نسخه دی وی دی فیلم ها برای اعضای آکادمی یا با دادن آگهی هایی با عنوان “برای ملاحظه شما” توجه آنها را نسبت به فیلم خود جلب می کنند. برندگان و بازندگان: بیشترین تعداد اسکاری که تاکنون یک فیلم برده است ۱۱ جایزه است. سه فیلم بن هور، تایتانیک و ارباب حلقه ها: بازگشت پادشاه هر یک برنده ۱۱ جایزه اسکار شده اند. فیلمهای همه چیز درباره ایو و تایتانیک هر یک در ۱۴ رشته نامزد دریافت جایزه بودند و این در نوع خود یک رکورد محسوب می شود. فیلمهای نقطه عطف و رنگ ارغوانی هم هریک در ۱۱ رشته نامزد اسکار بوده اند اما حتی یک اسکار هم نگرفتند. کاترین هپبورن موفق ترین ستاره تاریخ اسکار است. او در فاصله سالهای ۱۹۳۴ تا ۱۹۸۲ هشت بار نامزد دریافت جایزه اسکاربهترین بازیگری شد و چهار بار این جایزه را گرفت.