جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'جامعه شناسی عکاسی'.
2 نتیجه پیدا شد
-
طبقات اجتماعی چه رابطه ای با عکاسی دارند؟ اگر عکس های مختلف را جلوی روی مان بگذاریم، چه چیز هایی را می شود فهمید؟ چرا یک عکس مجاز می شود و یک عکس نه؟ چرا توریست ها از چیز هایی عکس می گیرند که برای ما عجیب هستند؟ اینها پرسش هایی هستند که می تواند ذهن یک محقق اجتماعی را به خود مشغول دارد. اما شاید این پرسش ها بیشتر تفننی به ذهن برسند زیرا اگر این پرسش ها را پاسخ ندهیم احتمالا چیزی را هم از دست نمی دهیم و اگر پاسخ دهیم شاید گره ای از مشکلات ما باز نشود. ولی پرسش هایی در زمینه عکاسی هست که ناگزیر باید به آن پاسخ دهیم. اجازه دهید روایتی را نقل کنم. مدتی پیش در یک برنامه رادیویی (رادیو گفتگو) شرکت کردم که موضوع آن بحث درباره چالش ها و آسیب های اجتماعی عکاسی و عکس در ایران بود. مجری پرسید در سال های اخیر تصاویری از زندگی خصوصی مردم به صورت عمومی از طریق اینترنت یا سی دی منتشر شده است. این موضوع باعث شکسته شدن حریم خصوصی شهروندان و به خطر افتادن امنیت افراد شده است. در برخی موارد حتی منجر به خودکشی، قتل، از هم پاشیدگی خانواده و نزاع خونین گردیده است. به نظر می رسد دوربین کم کم بجای ابزاری برای خوشبختی به سلاح مرگبار بدل می شود. اکنون برای حل این معضل چه باید کرد؟ در پاسخ به مجری برنامه رادیویی، ابتدا از اینکه نسبت به فناوری نوعی «هراس اخلاقی» ایجاد کنیم انتقاد کردم. ما هنوز نمی دانیم دوربین ها تا چه میزان مخاطره انگیز شده اند. نمی توان وجود چند نمونه از مسائل مذکور را نشانه مسئله اجتماعی بشناسیم. اما مجری برنامه اصرار داشت اگر امروز متوجه این جنبه های مخاطره انگیز نباشیم ممکن است در آینده امکان حل آن را از دست بدهیم. راه حلی که در آن گفتگو به ذهنم رسید توسعه بحث و گفتگوی بیشتر درباره ابعاد اجتماعی عکاسی بود. عکاسی در نگاه نخست نوعی فعالیت فردی، ساده و بدون دردسر به نظر می رسد. اما همانطور که پی یر بوردیو در «عکاسی هنر میان مایه» نشان می دهد مشق روزمره ی عکاسی توسط میلیون ها عکاس آماتور – عکس های لحظه یی خانواده گی، عکس های تعطیلات، چهره نگاره های مراسم عروسی – فعالیتی خودجوش و بسیار فردی به نظر می رسد. اما فعالیت های فرهنگی کمی وجود دارند که سازمان یافته تر و نظام مند تر از کاربرد های اجتماعی این هنر معمولی باشند. شناخت این فعالیت نیازمند بررسی های نظری و تجربی گسترده ای است. بهر حال، بعد از آن گفتگو در این فکر بودم که باید جامعه شناسی عکس و عکاسی را جدی تر گرفت. عکس را شخصا بیشتر به مثابه امری خانوادگی، شخصی و سرگرمی تجربه کرده ام. اما می دانم که عکس امری بسیار فراتر از مقولات مذکور است. تنها کاری که در حال حاضر از دستم بر می آمد اختصاص دادن یک جلسه از درس «جامعه شناسی هنر و ادبیات» به موضوع جامعه شناسی عکاسی بود. متناسب با هدف های آموزشی، لاجرم در این کلاس برخی اصول، مفاهیم و مبانی موضوع را تشریح کردم. در اینجا گزارشی از این جلسه را که یکی از دانشجویانم آن را تهیه کرده است، ارائه می نمایم. هدف بحث امروز ما آشنایی با جامعه شناسی عکاسی و موضوعات و دیدگاه های آن است. موضوع جامعه شناسی عکاسی به نحو کلی و اجمالی عبارت است از بررسی ابعاد یا جنبه های اجتماعی فعالیت عکاسی و عمل عکس گرفتن است. عکاسی مانند دیگر پدیده های انسانی ابعاد گسترده زیباشناسانه، اخلاقی و اجتماعی دارد. جامعه شناسی هنر همان طور که به بررسی هنرها می پردازد، عکس و عکاسی را نیز در قلمرو مطالعه خود قرار می دهد. اگرچه بین عکاسی هنری یعنی عکس گرفتن با قصد خلق اثر هنری و فعالیت عکاسی به مثابه نوعی «کنش فرهنگی عمومی» یعنی عکس گرفتن به مثابه فعالیت غیر حرفه ای، تفاوت وجود دارد. جامعه شناسی هر دو موضوع را در حیطه مطالعات خود می داند. ما در اینجا با هر دو حوزه سروکار داریم و مباحث خود را بدون در نظر گرفتن این تفکیک ارائه می کنیم.. همچنین مباحث ما عمدتا جنبه نظری دارد. ابعاد اجتماعی و جامعه شناختی عکاسی و فعالیت عکس گرفتن در ایران تاکنون کمتر بررسی شده است. از اینرو داده ها و اطلاعات تجربی کافی برای توضیح جامعه شناختی عکاسی در ایران در اختیار نداریم. ما در اینجا ناگزیریم بیشتر به بررسی های نظری در این زمینه بپردازیم. اما فهم ابعاد اجتماعی عکاسی زمانی بخوبی میسر می شود که بتوان آن را در یک بستر اجتماعی معین توضیح داد. عکاسان برای توضیح مسائل و موضوع، بجای بحث و گفتگوی نظری، مصادیق و نمونه ها را نشان می دهند. آنها از بازنمایی به مثابه روشی برای استدلال کردن استفاده می کنند. در بحث جامعه شناسی عکاسی هم می توان و باید از این روش استفاده جست. مباحث نظری می توانند کلیات، مفاهیم و رهیافت های آغازین برای شناخت موضوع را فراهم سازند. این امر به مثابه درآمد و مقدمه شناخت عکاسی ضرورت دارد اما کافی نیست.
-
جامعه شناسی عکاسی نویسنده :دکتر نعمت اله فاصلی طبقات اجتماعی چه رابطه ای با عکاسی دارند؟ اگر عکس های مختلف را جلوی روی مان بگذاریم، چه چیز هایی را می شود فهمید؟ چرا یک عکس مجاز می شود و یک عکس نه؟ چرا توریست ها از چیز هایی عکس می گیرند که برای ما عجیب هستند؟ اینها پرسش هایی هستند که می تواند ذهن یک محقق اجتماعی را به خود مشغول دارد. اما شاید این پرسش ها بیشتر تفننی به ذهن برسند زیرا اگر این پرسش ها را پاسخ ندهیم احتمالا چیزی را هم از دست نمی دهیم و اگر پاسخ دهیم شاید گره ای از مشکلات ما باز نشود. ولی پرسش هایی در زمینه عکاسی هست که ناگزیر باید به آن پاسخ دهیم. اجازه دهید روایتی را نقل کنم. مدتی پیش در یک برنامه رادیویی (رادیو گفتگو) شرکت کردم که موضوع آن بحث درباره چالش ها و آسیب های اجتماعی عکاسی و عکس در ایران بود. مجری پرسید در سال های اخیر تصاویری از زندگی خصوصی مردم به صورت عمومی از طریق اینترنت یا سی دی منتشر شده است. این موضوع باعث شکسته شدن حریم خصوصی شهروندان و به خطر افتادن امنیت افراد شده است. در برخی موارد حتی منجر به خودکشی، قتل، از هم پاشیدگی خانواده و نزاع خونین گردیده است. به نظر می رسد دوربین کم کم بجای ابزاری برای خوشبختی به سلاح مرگبار بدل می شود. اکنون برای حل این معضل چه باید کرد؟ در پاسخ به مجری برنامه رادیویی، ابتدا از اینکه نسبت به فناوری نوعی «هراس اخلاقی» ایجاد کنیم انتقاد کردم. ما هنوز نمی دانیم دوربین ها تا چه میزان مخاطره انگیز شده اند. نمی توان وجود چند نمونه از مسائل مذکور را نشانه مسئله اجتماعی بشناسیم. اما مجری برنامه اصرار داشت اگر امروز متوجه این جنبه های مخاطره انگیز نباشیم ممکن است در آینده امکان حل آن را از دست بدهیم. راه حلی که در آن گفتگو به ذهنم رسید توسعه بحث و گفتگوی بیشتر درباره ابعاد اجتماعی عکاسی بود. عکاسی در نگاه نخست نوعی فعالیت فردی، ساده و بدون دردسر به نظر می رسد. اما همانطور که پی یر بوردیو در «عکاسی هنر میان مایه» نشان می دهد مشق روزمره ی عکاسی توسط میلیون ها عکاس آماتور – عکس های لحظه یی خانواده گی، عکس های تعطیلات، چهره نگاره های مراسم عروسی – فعالیتی خودجوش و بسیار فردی به نظر می رسد. اما فعالیت های فرهنگی کمی وجود دارند که سازمان یافته تر و نظام مند تر از کاربرد های اجتماعی این هنر معمولی باشند. شناخت این فعالیت نیازمند بررسی های نظری و تجربی گسترده ای است. بهر حال، بعد از آن گفتگو در این فکر بودم که باید جامعه شناسی عکس و عکاسی را جدی تر گرفت. عکس را شخصا بیشتر به مثابه امری خانوادگی، شخصی و سرگرمی تجربه کرده ام. اما می دانم که عکس امری بسیار فراتر از مقولات مذکور است. تنها کاری که در حال حاضر از دستم بر می آمد اختصاص دادن یک جلسه از درس «جامعه شناسی هنر و ادبیات» به موضوع جامعه شناسی عکاسی بود. متناسب با هدف های آموزشی، لاجرم در این کلاس برخی اصول، مفاهیم و مبانی موضوع را تشریح کردم. در اینجا گزارشی از این جلسه را که یکی از دانشجویانم آن را تهیه کرده است، ارائه می نمایم. هدف بحث امروز ما آشنایی با جامعه شناسی عکاسی و موضوعات و دیدگاه های آن است. موضوع جامعه شناسی عکاسی به نحو کلی و اجمالی عبارت است از بررسی ابعاد یا جنبه های اجتماعی فعالیت عکاسی و عمل عکس گرفتن است. عکاسی مانند دیگر پدیده های انسانی ابعاد گسترده زیباشناسانه، اخلاقی و اجتماعی دارد. جامعه شناسی هنر همان طور که به بررسی هنرها می پردازد، عکس و عکاسی را نیز در قلمرو مطالعه خود قرار می دهد. اگرچه بین عکاسی هنری یعنی عکس گرفتن با قصد خلق اثر هنری و فعالیت عکاسی به مثابه نوعی «کنش فرهنگی عمومی» یعنی عکس گرفتن به مثابه فعالیت غیر حرفه ای، تفاوت وجود دارد. جامعه شناسی هر دو موضوع را در حیطه مطالعات خود می داند. ما در اینجا با هر دو حوزه سروکار داریم و مباحث خود را بدون در نظر گرفتن این تفکیک ارائه می کنیم.. همچنین مباحث ما عمدتا جنبه نظری دارد. ابعاد اجتماعی و جامعه شناختی عکاسی و فعالیت عکس گرفتن در ایران تاکنون کمتر بررسی شده است. از اینرو داده ها و اطلاعات تجربی کافی برای توضیح جامعه شناختی عکاسی در ایران در اختیار نداریم. ما در اینجا ناگزیریم بیشتر به بررسی های نظری در این زمینه بپردازیم. اما فهم ابعاد اجتماعی عکاسی زمانی بخوبی میسر می شود که بتوان آن را در یک بستر اجتماعی معین توضیح داد. عکاسان برای توضیح مسائل و موضوع، بجای بحث و گفتگوی نظری، مصادیق و نمونه ها را نشان می دهند. آنها از بازنمایی به مثابه روشی برای استدلال کردن استفاده می کنند. در بحث جامعه شناسی عکاسی هم می توان و باید از این روش استفاده جست. مباحث نظری می توانند کلیات، مفاهیم و رهیافت های آغازین برای شناخت موضوع را فراهم سازند. این امر به مثابه درآمد و مقدمه شناخت عکاسی ضرورت دارد اما کافی نیست. • جامعه شناسی و عکاسی در بحث جامعه شناسی عکاسی شاید پرسش اول نحوه پیوند عکاسی و جامعه شناسی باشد. بین جامعه شناسی و عکاسی شباهت های زیادی هست. هوارد بکر در مقاله «عکاسی و جامعه شناسی» استدلال می کند که «عکاسی و جامعه شناسی تولدی هم زمان داشتهاند؛ اگر تولد علم جامعه شناسی را انتشار نوشته های کمت به شمار بياوریم که اصطلاح "جامعه شناسی" را برای نخستین بار به اين علم اطلاق كرد، و تولد عکاسی را تاریخی بدانیم که در سال 1839 داگر شیوه ی خود را برای ثبت تصویر بر روی صفحه ی فلزی برای همگان شرح داد. از همان آغاز، این دو (جامعه شناسی و عکاسی) به موضوعات متنوعی پرداختند. یکی از این موضوعاتی که برای هر دوی آن ها از اهمیت برخوردار بود، مطالعه و شناخت جامعه بود.» لحظه ی تولد جامعه شناسی و عکّاسی همزمان است و تقارن این دو پدیده معنادار است. معنای جامعه شناسی آن این است که کار جامعه شناس و عکاس، آشنائی زدائی است. عکاسی، طرح پرسش از چیزهایی است که ما عادی از کنار آن می گذریم. همان طور که جامعه شناسی هم بیان دردمندانه ای امور بدیهی است که به نحو دردمندانه ای بدیهی پنداشته شده اند. مفهوم آشنایی زدایی ابتدا برای توصیف رمان توسط فرمالیست های روسی بکار رفت. رمان نویس تجربه زندگی روزمره شخصیت های خودش را بازنما می کند. این یعنی آشنائی زدائی و غریبه کردن امر آشنا. البته تقارن عکاسی و جامعه شناسی، صرفا در جامعه غرب بوده است. در اغلب جوامع امروزی بین توسعه جامعه شناسی و عکاسی چیزی حدود یک قرن فاصله وجود دارد. در ایران به روایت یحی ذکا سه سال پس از پیدایش عکاسی این هنر-صنعت در دسامبر ۱۸۴۲ به ایران وارد شد. ناصر الدین شاه به این فن علاقه فراوانی داشت و خود نیز عکاسی میکرد. آلبومخانه کاخ گلستان تعداد بسیاری از عکسهای بسیار قدیمی ایران را در خود دارد. اما جامعه شناسی در حدود یک قرن بعد در ایران آغاز به شکل گیری کرد. با وجود این عدم تقارن، می توان بین توسعه این دو در ایران نوعی همبستگی را در نظر گرفت: اینکه هر دو پاره از فرایند مدرن شدن ایران هستند. جامعه شناسان حداقل در سه زمینه زیر با دوربین و عکاسی ارتباط نزدیک داشته اند: 1- عکاسی و دوربین به عنوان ابزار تحقیق: جامعه شناسان حداقل طی قرن بیستم به نحو گسترده ای از دوربین به عنوان ابزاری برای گردآوری داده های تحقیق استفاده کرده اند. در بسیاری از تحقیقات اجتماعی دوربینهای ویدیویی و عکاسی به عنوان فن آوری جمع آوری اطلاعات استفده شده است. به طور مشخص می توان از دوربین برای شناخت گروههای کوچک، مردم نگاری، مطالعات تاریخ شفاهی، مطالعه فضاهای شهری و بسیاری زمینه های استفاده کرد. دوربین ها کمک می کنند تا محققان جزئیات زیادی از کنش ها و پدیده های اجتماعی را ثبت و ضبط و مشاهده نمایند. همچنین دوربین ها کمک می کنند تا جامعه شناسان وضعیت های اجتماعی را شناسایی و برای نسل های آینده محفوظ بنمانند. هوارد بکر کاربرد دوربین به مثابه ابزار تحقیق را اینگونه توصیف می نماید: دوربین را به عنوان دستگاهی در نظر بگیرید که به ثبت و تهیه ی رونوشت می پردازد، درست مثل یک ماشین تایپ. مردم از ماشین های تایپ برای اهداف گوناگون بهره میبرند: رونویس یک آگهی برای فروش اجناس، نوشتن داستان برای روزنامه ها، داستان های کوتاه، دفترچه های راهنما، متن ترانه ها، زندگی نامه ها، تاریخ نگاری، مقاله های علمی، نامه و.... ماشین تایپِ خنثی هریک از این کارها را به همان کیفیتی که مهارت کاربر آن اجازه می دهد انجام می دهد. به دلیل افسانه ی دیرپایی که بر اساس آن، دوربین تنها به ثبت آن چه در مقابلش قرار دارد می پردازد (که در این باره، من بعدها توضیح بیشتری می دهم)، مردم غالباً از درک این مسأله عاجزند که دوربین نیز در دسترس یک کاربر ماهر قرار دارد و قادر است همه ی کارهایی را که ذکر شد، به سیاق خود انجام دهد. عکاسان غالباً موارد فوق الذکر را در قالب معادل مشخصي برای نمونه ی زبانی آن انجام داده اند (تصویر در دوربین، نظیری برای نمونه ی زبانی است در ماشین تایپ). عکاسان متفاوت در محافل سازمانی و جوامع شغلی متفاوتی فعالیت می کنند که محصول آن ها را تحت تأثیر قرار می دهد، همان گونه که زمینه های سازمانیاي که جامعه شناسان در آن ها فعالیت می کنند، محصولات آن ها را تحت الشعاع قرار می دهند... همچنین عکاسی ابزاری برای کشف های اجتماعی و بازنمایی آنهاست. برای مثال عکاسی مثل نقاشی می تواند سنخ ها یا«تیپ های اجتماعی» را کشف و بازنمایی کند. عکاس مثل نقاشی که پرترِ می کشد، چهره یا پرترِ افراد را می کشد. این چهره ها یک تیپ اجتماعی است. نمونه اش هم مجموعه «انسان های بدون نقاب» اثر آگوست لاندِر است. این مجموعه صدها پرتر مختلف از اقوام مختلف آلمانی را نشان می دهد. جمله ای هست که می گوید «یک تصویر بیش از هزار واژه سخن می گوید». 2- عکاسی و عکس به مثابه بازنمایی جامعه: جامعه شناسان تصاویر و عکس ها را به مثابه بخشی از فرهنگ هر جامعه تحلیل می نمایند. این موضوع بخصوص درباره جامعه امروزی که به نحو گسترده ای بصری و تصویری شده است اهمیت زیادی دارد. در دنیای کنون تصویر و عکس در تمام ابعاد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ما حضور دارد. ما در عصر بازنمایی تصویری همه چیز زندگی می کنیم. رسانه ها هر لحظه هزاران عکس از زندگی ما تولید و منتشر می سازند. شناخت گونه های تصویری، شیوه های بازنمایی تصویری زندگی در یک جامعه، و موضوعاتی از این نوع بخش مهمی از جامعه شناسی دنیای معاصر در هر جامعه است. 3- عکاسی و عکس به مثابه سوژه و ابژه تحقیق: عکاسی و عکس پدیده، مسئله و نهاد اجتماعی است. جامعه شناسی عکاسی اشاره به این موضوع دارد. در این بحث ما به بررسی موضوع حاضر می پردازیم. در اینجا جامعه شناس با ابعاد اجتماعی فعالیتی به نام عکس گرفتن و پدیده اجتماعی به نام عکاسی سرو کار دارد. او می خواهد از منظر جامعه شناختی تعریفی از عکاسی ارائه دهد.