رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'تلفيق در متن'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. ژان ميشل آدام- فرانسوازرواز برگردان: آذين حسين زاده- کتايون شهپرراد «در روايت‌گري بار اصلي بر عهدة جملات نيست، بلکه بر عهدة ابر- عبارت گسترده، و قطعه قطعه کردن حوادث است.» (آمبرتواگو، در حاشية به نام گل سرخ،ص 50) اصل ترکيب تا حدي نشان مي‌دهد که چگونه خواننده يا شنوندة متن روايي به جمع‌آوري عبارات براي تشکيل ابر- عبارت، و همين‌طور سکانس براي درست کردن متن مبادرت مي‌ورزد. الف. از عبارت تا سکانس به منظور نشان دادن نخستين قابليت عبارت، مي‌توانيم متن شمارة 23 را مانند تمامي سکانس‌ها به زنجيره‌اي از عبارات مجزا تفکيک کنيم. فرايند خواندن و تفسير که بر مبناي نمودار الگويي پي‌رنگ‌بندي پايه گذاري شده است، تمامي عبارت مذکور را در مجموعه‌اي گرد هم مي‌آورد و، در نتيجه، ابر عبارت [عبارت روايي] و سکانسي کامل را شکل مي‌دهد: متن شمارة23 «روزي روزگاري شاهزاده‌اي بود [الف]. او مي‌خواست با يک شاهزاده خانم عروسي کند[ب]. ولي شاهزاده خانم بايد يک شاهزاده‌ خانم واقعي باشد[پ]. اين‌گونه بود که شاهزاده تمام دنيا را زير پاگذاشت تا شاهزاده خانمي واقعي پيدا کند [ت]. چيزي که زياد بود شاهزاده خانم بود [ج]، ولي اين‌که شاهزاده خانم، شاهزاده خانمي واقعي باشد، اين را نمي‌شد کاملاً مطمئن بود [چ]. هميشه يک جاي کار مي‌لنگيد [ح]. پس شاهزاده به سرزمين خود برگشت [ح] و شروع کرد به قصه گفتن [د]. آخر خيلي دلش مي‌خواست همسرش يک شاهزاده خانم واقعي باشد [ذ].» موقعيت شمارة 1: عبارت روايي1 [الف] شخصيت اصلي را معرفي کرده است و [ب] منظور جستجويش را مشخص مي‌کند. گره: عبارت روايي2 ويژگي ايجاد جريان داستان با عبارت [پ] مشخص مي‌شود. خصوصيت ويژه‌ (واقعي بودن) اشاره به گره دارد که با لفظ «ولي» همراه است. کنش عبارت روايي شمارة 3 عبارت [ت] هستة کنش را شکل مي‌دهد. گره‌گشايي- حل و فصل: عبارت روايي 4 عبارت روايي شمارة4 نيز مانند عبارت روايي شمارة 2 با حرف ربط [ولي] همراه است. عبارات [ث]، [چ] و [ح] به روشني نشانگر عدم امکان تطابق خواستة اصلي، با توجه به شاهزاده خانم‌هاي متعدد، از سوي عامل (نمي‌شد کاملاً مطمئن بود) به منظور دستيابي به واقعيت است. قطعاً ابر- عبارت ياد شده در اين‌جا هيچ‌گونه نقشي در حل و فصل (مجدد) مشکل اصلي ندارد، اما عبارت روايي شمارة 4 نقش خود را به ترتيبي ايفا مي‌کند تا به اين سکانس امکان خاتمه يافتن دهد (همان‌گونه که عبارت روايي شمارة 2 امکان شروع حرکت سکانس را فراهم آورد). موقعيت پاياني، عبارت روايي 5 عبارت روايي 5 از عبارت روايي 4 سرچشمه مي‌گيرد (حرکتي که با لفظ «پس» همراه است). موقعيت پاياني که عبارت [خ] و [د] و [ذ] را دربر مي‌گيرد، با اعلام بازگشت عامل، شکست او را در جست‌وجوهايش اعلام مي‌دارد. انسجام متني که ما از آن با مفهوم سکانس ياد کرديم، از يک سو، به نظر هم‌چون شبکه‌اي ارتباطي و تسلسلي جلوه‌گر مي‌شود- گسترة قابل تفکيک به بخش‌هايي (عبارات) که با هم در مي‌آميزد (ابر عبارت) و به کل (سکانس) بدل مي‌شود- و از يک سو، همچون مجموعه‌اي کاملاً مستقل. سکانس با برخورداري از سازماني دروني همواره در ارتباطي وابسته/ غير وابسته با مجموعه‌اي گسترده‌تر قرار دارد که خود بخشي از آن را تشکيل مي‌دهد. ب. از سکانس تا متن تعريف پروپ از متن حکايت به اين ترتيب است: «حکايت مي‌تواند شامل سکانس‌هاي متعدد باشد، و هنگام تحليل متن بايد نخست سکانس‌هاي تشکيل دهندة متن را شمارش کرد [... ] جدا کردن يک سکانس از باقي متن هميشه کار آساني نيست، ولي مي‌شود با دقت فراوان بدين کار مبادرت ورزيد [.... ] وجود فرآيندهاي منفردي چون توازي، تکرار و غيره... بدان‌جا ختم مي‌شود که حکايتي بتواند از سکانس‌هاي متعددي شکل بگيرد.»(ريخت شناسي حکايت، ص 113) در حکايت آندرسن نيز جريان از همين قرار است، بلافاصله پس از شروع پاراگراف دوم، خواننده ديگر بار سکانس ابتدايي را تفسير مي‌کند. بدين‌سان، سکانس نخستين که ديگر صرفاً نقشش تنها به برطرف کردن نوعي کمبود در متن تنزل يافته است، به راحتي مبدل به نخستين ابر- عبارت حکايت مي‌شود. حکايتي که به حرکت، يا مجدداً به حرکت، نمي‌افتد (عبارت روايي 2 گره) مگر با اين واژه‌ها: ادامة متن شمارة 23 «يک شب هوا خيلي خراب شد، رعد و برق، باران و طوفان. خلاصه واقعاً وحشتناک بود. در اين وقت کسي به در وازة شهر کوبيد و پادشاه پير رفت دروازه را گشود... شاهزاده خانمي پشت در بود...» به عنوان نتيجه‌گيري مي‌توان به تعريفي ازمتن روايي اشاره کرد که تأکيد آن بر ويژگي ترکيبي متن روايي است: متن روايي ساختار سلسله‌مند و پيچيده‌اي است مرکب از تعدادي سکانس نيمه کامل يا کامل‌ تحليل انواع داستان (رمان، درام، فيلم‌نامه) ژان ميشل آدام- فرانسوازرواز برگردان: آذين حسين زاده- کتايون شهپرراد منبع
×
×
  • اضافه کردن...