جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'تلخند'.
1 نتیجه پیدا شد
-
تلخند(هر اتفاقي مي تواند مضحك باشد به شرط آنكه فقط براي سايرين رخ دهد...)
Alireza Hashemi پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در گفتگوی آزاد
خواستم تاپیک تلخند را با نوشته های خالی تنها بزنم اما دیدم این عکس است که تاثیر میگذارد خواستم عکس تنها بگزارم دز تالار عکس دیدم عکس برداشت می آورد پس این تاپیک را با زشت و زیبایش درهم زدم گاهی تلخ تر از خنده هم هست سیاه تر از شب هم هست قرارداد اگر در ثریا هم باشد ... مسئولانی از سرزمین پارس که در آن اختلاس میکنند !هم هست این داستان ها از زبان من نیست از زبان کسانی است که شنیده ها رو به چشم دیده اند و سر سری از کنارش رد نشدند و نگفته اند به من چه هست که هست... به قول یکی ما تو ایران گدای محتاج به نون شب نداریم!!!! امـــا توی قصابی بودم که یه پیرزن اومد تو و یه گوشه وایستاد ..... یه آقای خوش تیپی هم اومد تو گفت: ابرام آقا قربون دستت پنج کیلو فیله گوساله بکش عجله دارم ..... آقای قصاب شروع کرد به بریدن فیله و جدا کردن اضافههاش ..... همینجور که داشت کارشو میکرد رو به پیرزن کرد گفت: چی مِخی نِنه ؟ پیرزن اومد جلو یک پونصد تومنی مچاله گذاشت تو ترازو گفت: هَمینو گُوشت بده نِنه ..... قصاب یه نگاهی به پونصد تومنی کرد گفت: پُونصَد تُومَن فَقَط اّشغال گوشت مِشِه نِنه بدم؟ پیرزن یه فکری کرد گفت بده نِنه! قصاب اشغال گوشتهای اون جوون رو میکند میذاشت برای پیره زن ..... اون جوونی که فیله سفارش داده بود همین جور که با موبایلش بازی میکرد گفت: اینارو واسه سگت میخوای مادر؟ پیرزن نگاهی به جوون کرد گفت: سَگ؟ جوون گفت آره ..... سگ من این فیلهها رو هم با ناز میخوره ..... سگ شما چجوری اینا رو میخوره؟ پیرزن گفت: مُخُوره دیگه نِنه ..... شیکم گشنه سَنگم مُخُوره ..... جوون گفت نژادش چیه مادر؟ پیرزنه گفت بهش مِگن تُوله سَگِ دوپا نِنه ..... اینا رو برا بچههام میخام اّبگوشت بار بیذارم! جوونه رنگش عوض شد ..... یه تیکه از گوشتای فیله رو برداشت گذاشت رو اشغال گوشتای پیرزن ..... پیرزن بهش گفت: تُو مَگه ایناره بره سَگِت نگرفته بُودی؟ جوون گفت: چرا پیرزن گفت ما غِذای سَگ نِمُخُوریم نِنه ..... بعد گوشت فیله رو گذاشت اون طرف و اشغال گوشتاش رو برداشت و رفت. غارت و چپـــــاول نبُــوَد مظهر لــــختی زیرا که مهم ؛ قصه ی گلشیفته باشد وقتی ما تو فکر برف بازی بودیم و دعا برای باریدن برفی بیشتر تا سبب تعطیلی مدارس شود... غافل از اینکه یکی باید با آب یخ ظرفها رو بشوره چه کسی میگوید که گرانی شده است؟ دوره ارزانیست! دل ربودن ارزان دل شکستن ارزان دوستی ارزان است چه شرافت ارزان! آبرو قیمت یک تکه نان ودروغ از همه چیز ارزانتر قیمت عشق چقدر کم شده است کمتر از آب روان و چه تخفیف بزرگی خوردست قیمت هر انسان!! «دکتر شریعتی» ـ فعلا تا ما رو رد صلاحیت نکردن، این علامت پیروزی رو داشته باشید! علامت های بعدی در راه است! راستش همون طور که عضو شورای شهر شدن هیچ تجربه لازم نداشت، برای نماینده مجلس شدن هم فقط کافیه خواهر دکتر باشی! ادامه دارد!!!!!!!!!