رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'تلخند'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. خواستم تاپیک تلخند را با نوشته های خالی تنها بزنم اما دیدم این عکس است که تاثیر میگذارد خواستم عکس تنها بگزارم دز تالار عکس دیدم عکس برداشت می آورد پس این تاپیک را با زشت و زیبایش درهم زدم گاهی تلخ تر از خنده هم هست سیاه تر از شب هم هست قرارداد اگر در ثریا هم باشد ... مسئولانی از سرزمین پارس که در آن اختلاس میکنند !هم هست این داستان ها از زبان من نیست از زبان کسانی است که شنیده ها رو به چشم دیده اند و سر سری از کنارش رد نشدند و نگفته اند به من چه هست که هست... به قول یکی ما تو ایران گدای محتاج به نون شب نداریم!!!! امـــا توی قصابی بودم که یه پیرزن اومد تو و یه گوشه وایستاد ..... یه آقای خوش تیپی هم اومد تو گفت: ابرام آقا قربون دستت پنج کیلو فیله گوساله بکش عجله دارم ..... آقای قصاب شروع کرد به بریدن فیله و جدا کردن اضافه‌هاش ..... همینجور که داشت کارشو می‌کرد رو به پیرزن کرد گفت: چی مِخی نِنه ؟ پیرزن اومد جلو یک پونصد تومنی مچاله گذاشت تو ترازو گفت: هَمینو گُوشت بده نِنه ..... قصاب یه نگاهی به پونصد تومنی کرد گفت: پُونصَد تُومَن فَقَط اّشغال گوشت مِشِه نِنه بدم؟ پیرزن یه فکری کرد گفت بده نِنه! قصاب اشغال گوشت‌های اون جوون رو می‌کند می‌ذاشت برای پیره زن ..... اون جوونی که فیله سفارش داده بود همین جور که با موبایلش بازی می‌کرد گفت: اینارو واسه سگت می‌خوای مادر؟ پیرزن نگاهی به جوون کرد گفت: سَگ؟ جوون گفت آره ..... سگ من این فیله‌ها رو هم با ناز می‌خوره ..... سگ شما چجوری اینا رو می‌خوره؟ پیرزن گفت: مُخُوره دیگه نِنه ..... شیکم گشنه سَنگم مُخُوره ..... جوون گفت نژادش چیه مادر؟ پیرزنه گفت بهش مِگن تُوله سَگِ دوپا نِنه ..... اینا رو برا بچه‌هام می‌خام اّبگوشت بار بیذارم! جوونه رنگش عوض شد ..... یه تیکه از گوشتای فیله رو برداشت گذاشت رو اشغال گوشتای پیرزن ..... پیرزن بهش گفت: تُو مَگه ایناره بره سَگِت نگرفته بُودی؟ جوون گفت: چرا پیرزن گفت ما غِذای سَگ نِمُخُوریم نِنه ..... بعد گوشت فیله رو گذاشت اون طرف و اشغال گوشتاش رو برداشت و رفت. غارت و چپـــــاول نبُــوَد مظهر لــــختی زیرا که مهم ؛ قصه ی گلشیفته باشد وقتی ما تو فکر برف بازی بودیم و دعا برای باریدن برفی بیشتر تا سبب تعطیلی مدارس شود... غافل از اینکه یکی باید با آب یخ ظرف‌ها رو بشوره چه کسی میگوید که گرانی شده است؟ دوره ارزانیست! دل ربودن ارزان دل شکستن ارزان دوستی ارزان است چه شرافت ارزان! آبرو قیمت یک تکه نان ودروغ از همه چیز ارزانتر قیمت عشق چقدر کم شده است کمتر از آب روان و چه تخفیف بزرگی خوردست قیمت هر انسان!! «دکتر شریعتی» ـ فعلا تا ما رو رد صلاحیت نکردن، این علامت پیروزی رو داشته باشید! علامت های بعدی در راه است! راستش همون طور که عضو شورای شهر شدن هیچ تجربه لازم نداشت، برای نماینده مجلس شدن هم فقط کافیه خواهر دکتر باشی! ادامه دارد!!!!!!!!!
×
×
  • اضافه کردن...