اگر اصل طب را واكنش بدن در مقابل بيماري بدانيم كه به كمك پزشك ايجاد ميشود و بدن به اجازه پروردگار در از بين بردن آن بيماري نقش اساسي را دارد ، وارد درياي گستردهاي ميشويم كه همطراز فقه و سنت اسلامي است. در اين صورت خود را در يك حوزه حركت علمي احساس ميكنيم كه درك آن براي طبيبان حاذق و متعهد ميسر است. سؤال اين است كه چگونه يك قانونمندي از تشريح، فيزيولوژي، بيماريزايي در هر زمان ميتواند تغيير كند.اولاً واقعيت عقلاني و مشاهده ظاهري هر دو دليل اثرات محيط و شب و روز و تابستان و زمستان در بدن است. ثانياً كتاب و سنت ما براي هر ساعت، روز و فصل و سال و مقاطع مختلف عمر برنامههائي را قايل است. همچنانكه در سفر نماز شكسته ميشود در فصول سرد و مرطوب مصرف مايعات كم ميگردد و بدنهاي سرد به افزايش كالري يا گرم كردن و پوستها و بدنهاي خشك به مرطوب كردن نياز دارند.( در هر حال به طور خلاصه بايد گفت: ممكن است در يك لحظه بخصوص عملي خاص صورت گيرد كه به نتيجه بدي انجامد.) طبق نظر دانشمندان روابطي بين صور ماه و وضع الكتريكي هوا و تغيير مزاج و كم و زياد شدن مايعات بدن و ميزان ترشح شير پستان، حملات صرع و حالات روحي و اثر بر روي گياهان وجود دارد. مثلاً از اول تا نيمه ماه، نشاطهاي رواني و عصبي افزايش پيدا ميكنند و در نيمه دوم رو به كاهش ميگذارد همچنين در ايام وسط ماه تجمع خون درسطح بدن بيشتر است همانطور كه در وسط، اول و آخر ماه جزر و مد حداكثر ميشود. به عكس، در هفتم و بيست و يكم، فصل تابستان و زمستان امتداد جاذبه ماه و خورشيد بر هم عمود ميشوند