جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'تربیت'.
5 نتیجه پیدا شد
-
دفاع از خود چگونه به فرزندم بیاموزم از خود دفاع کند؟
Ariya7 پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در کودکان و نوجوانان
آیا باید پسرم یا دخترم دیگران را کتک بزند؟ در مقابل کتک زدن فرزندم چه باید بکنم؟ چه چیزی باید به بچه ام آموزش بدهم تا بتواند در مقابل بچه های زورگو کم نیاورد؟ آیا باید اجازه داد کودکان کتک بزنند ؟ کودکانی که نمیتوانند از خودشان دفاع کنند بازی کردن کودک با بزرگ تراز خودش یکی از این گروه کودکانی هستند که با بزرگتر از خودشان همبازی میشوند و اختلاف سنی بین آنها بیشتر از ۲ سال است؛ این کودکان در طول بازی با کودکان بزرگتر از خودشان اختلاف نظر پیدا و در برابر کودکان بزرگتر از خودشان احساس ناتوانی میکنند بنابراین نمیتوانند از خودشان دفاع کنند. عدم تعامل کودک با دیگران دلیل سوّم تعامل کم بچّهها با همسالان خود است. زمانیکه کودک، تعامل کمی با دوستان و هم بازی های خود دارد و همین امر باعث میشود که او تنها بزرگ شود؛ بچّههایی که تنها بزرگ میشوند، تعاملات ضعیفی در جامعه دارند. کودکانی که تک فرزند هستند به علت اینکه همبازی مناسب سن خودشان را ندارند اغلب نمیتوانند از خودشان دفاع کنند همچنین خواهران و برادرانی که بین آنها خیلی حسادت وجود دارد رقیب یکدیگر میشوند، یکی از این فرزندان در دسته کودکانی قرار میگیرد که نمیتواند از خودش دفاع کند. همپنین زندگیهای آپارتمان نشینی، محیطی است که ممکن است این محدودیت ها را برای کودک به وجود آورد. وابستگی کودک کودکانی که در انجام کارهای خود به مادرشان وابسته هستند به علت رسیدگی زیاد مادر استقلال فردی ندارند بنابراین قادر به دفاع از خود نیستند؛ تربیت نادرست والدین برای دفاع کودک از خود آموزش دفاع کردن از خود به کودکان,دعوای کودکان,تقویت اعتماد به نفس کودک تعامل نداشتن با دیگران باعث عدم توانایی دفاع از خود در کودکان میشود با او بازی نکن به کار بردن عباراتی مثل «ولش کن بیا کنار من بشین»، «با او بازی نکن» نمونههایی از آموزش غلط والدین به کودکان است بنابراین کودکانی که این آموزشها را دریافت میکنند موفق به دفاع از خود نیستند. تو هم، بزن متاسفانه یکی از جملات شایع والدین، زمانیکه کودک نمیتواند از خود دفاع کند، اینست که تو هم او را بزن. یعنی به او آموزش میدهید اگر کسی کار بدی کرد تو هم آنرا تکرار کن. باید به این نکته توجه کنید کودکی که کتک می زند نیز آسیب می ببیند زیرا احساسات منفی در او جمع میشود. یعنی به کودک در چنین موقعیتهایی کینه، خشم و مجازات را آموزش میدهید. آموزش همدلی، نحوه بیان ناراحتی به شکل درست به کودک کمک می کند تا مهارتهای اجتماعی خود را بهبود بخشد و بتواند در محیط خود موفق تر عمل کند. و به طرز درستی ابراز وجود داشته باشد. برای آموزش صحیح و اصولی دفاع کودک از خود چه کنیم؟ آموزش دفاع کردن از خود به کودکان,دعوای کودکان,تربیت کودک محترمانه صحبت کردن را به کودک بیاموزید والدین همچنین باید محترمانه صحبت کردن را از حدود سه سالگی به کودکانشان آموزش دهند؛ کودکان در برابر آنهایی که مودبانه صحبت میکنند اغلب زور گویی نمیکنند همچنین اگر در بین بستگان و اعضای فامیل کودکی زورگو وجود دارد والدین باید ارتباطشان را با چنین فردی تا حد امکان کاهش دهند تا دوران کودکی فرزندشان سپری شود؛ کودکان اغلب در سن ۴ سالگی که هیجانات منفی آنها زیاد است تمایل به زورگویی دارند. به کودک یاد دهید چگونه بر ترس خود غلبه کند بیان داستان و قصهی کسانی که توانستند در موقعیتهای مختلف بر ترس و اضطراب خود غلبه کنند و شجاعت نشان دهند، نیز موثر است. از کارتونهای مناسب نیز می توانید بهرهی لازم را ببرید. به تقویت اعتماد به نفس کودک بپردازید اعتماد به نفس و ابراز وجود او را بالا ببرید. زمانیکه کودک اعتماد به نفس لازم را داشته باشد خودش می تواند تصمیم بگیرد در موقعیت کدام نوع رفتار را انجام دهد؛ ترک محیط، برخورد قاطعانه یا بی توجهی. زمانیکه کودک از روشهای پرخاشگرانه برای ارتباط استفاده میکند مهارتهای اجتماعی لازم را کسب نمیکند. به کودک در محیط خانه اجازه دهید با رعایت احترام و حد و مرزها از خود دفاع کند. کودکی که در خانه به موقع از خود دفاع میکند در بیرون هم اینگونه است. محبت و عشق خود را به فرزندتان انتقال دهید. کودکی که احساس کند مورد محبت و عطوفت خانواده است در ارتباط برقرار کردن با دیگران موفق تر است. شایستگی و مهارتهای او را افزایش دهید. علاوه بر این در محیط خانه مسئولیت متناسب با سن به او واگذار کنید. چنین فعالیتهای کمک میکند تا اطمینان به خود را پیدا کند و در موقعیتهای مختلف مقتدرانه تر رفتار کند. ارتباط اجتماعی کودک را گسترش دهید در ابتدا به این مسئله اشاره کردیم که یکی از عوامل مهم عدم توانایی دفاع از خود در کودکان، تعامل کم با دیگران است. ارتباط اجتماعی کودک را گسترش دهید و او را در موقعیتهای مختلف قرار دهید؛ بعنوان مثال در کلاسهای تابستانی ثبت نام کنید و دامنه دوستی او را گسترش دهید. پارک ببرید تا بتواند با کودکان دیگر تعامل داشته باشد و در زمینه نحوهی حضور در اجتماع، کنار آمدن با دیگران و دفاع از خود تجربه کسب کنند. سایت مرجع : چگونه به فرزندم بیاموزم از خود دفاع کند؟ -
انگار همین دیروز بود که نوزاد کوچک و آرامی را از بیمارستان به خانه اوردید و عضوی بسیار عزیز و دوست داشتنی به اعضای خانواده تان اضافه شد. نوزاد دیروز اکنون دیگر بزرگ شده است اما او هنوز کودک است و دنیایش پر از شور و هیجان. هنوز سیر رشد او مانند قبل بسیار سریع است و هر سال بین 4 تا 7 سانتی متر قد میکشد. اگر هر هفته با ماژیکی قد او را روی دیوار علامت بزنید سال بعد با تعجب خواهید دید که فرزندتان در این سنین چقدر سریع رشد کرده است. معمولا چند هفته یکبار یکی از دندانهای شیری او می افتد و دندان های دایمی اش رشد میکند. صورت کودکان از این سنین به بعد کم کم لاغرتر میشود به استثنای کودکانی که مشکل چاقی و اضافه وزن دارند و یا به صورت ژنتیکی صورت هایشان چاق است. از این سنین به بعد تفاوتهای میان کودکان نمایان تر میشود. کودکان در این سنین از خانواده هایشان مسائل بسیاری را می آموزند و عادات تغذیه ای شان شبیه به خانواده هایشان میشود. اگر کودک 6 تا 9 ساله در خانواده ای ورزشکار باشد او نیز به ورزش علاقمند میشود و اگر خانواده ای هنرمند داشته باشد او نیز به هنر گرایش پیدا میکند. هرچه کودک شما بزرگتر میشود می اموزد و میخواهد کارهای بیشتری را خوش به تنهایی انجام دهد. از گرم کردن غذا تا مرتب کردن خانه برای کمک به مادرش یا انجام خریدهای منزل. آنها دیگر دوست دارند خودشان به تنهایی از مدرسه به خانه بیایند. جدا از همه ی این موارد آموزش توانایی مراقبت از خود یکی از مهم ترین قسمتهای رشد کودکان است. منبع:مجله ی موفقیت
- 3 پاسخ
-
- مهارت های اجتماعی کودک
- نه سالگی
- (و 12 مورد دیگر)
-
در تربیت فرزندان، تنبیه باید در کنار تشویق انجام شود به این معنی که وقتی کودک کار خوبی انجام میدهد باید تشویق شود تا آن رفتار خوب را تکرار کند و تشویق تقویتکننده یک حالت مثبت است در مقابل تنبیه از یک فعالیت یا رفتار بد بازدارندگی ایجاد میکند. متأسفانه در فرهنگ ما و در ذهن والدین نخستین چیزی که شکل میگیرد داد زدن بر سر کودک یا تنبیه بدنی است در حالی که این تنبیه به هیچ عنوان مورد تأیید نیست. این رفتار والدین به عنوان بازدارنده کارایی نخواهد داشت. چرا که هر رفتاری از سوی والدین که باعث ترس و نگرانی کودک شود مانند چشمغره یا کتک باعث ناهنجاری رفتاری در آینده میشود. بهترین تنبیه کودک، تشویق نکردن اوست. به عبارتی باید کودک را از فعالیتها و کاری که مطابق میل و خواسته اوست به طور موقت محروم کرد. مثلاً اگر کودک درس نخواند، خواهر یا برادر خود را اذیت کرد یا بیانضباطی کرد میتوان در مقابل او را از رفتن به سینما یا مهمانی موقتاً منع کرد. متأسفانه والدین در مواجهه با کار بد کودکان میخندند یا به او باج میدهند. تنبیه به طور کلی مردود نیست، تنبیه در کنار تشویق اگر به موقع استفاده شود، باعث سوق دادن رفتار کودک یا نوجوان به مسیر صحیح، منطقی و جامعهپسند خواهد شد. برای تنبیه سن خاصی مطرح نیست و حتی برای کودکان 3-2 ساله در صورت انجام رفتار بد، باید تنبیه یا رفتار بازدارنده اعمال شود. برخی والدین اگر چه تنبیه بدنی را برای کودکان خود به کار نمیگیرند اما با «چشمغره» سعی در تربیت فرزندان خود دارند و معتقد هستند «یک نگاه برای بازداشتن کودک کافی است» غافل از اینکه این نگاه از 100بار کتک زدن بدتر است. زیرا کودک برای مقابله با پدر و مادر مبادرت به تکرار آن رفتار ناپسند میکند. همچنین تنبیه بدنی هم عواقب جبران ناپذیری دارد. این امر باعث برانگیختن نفرت و احساس خشم کودک نسبت به والدین میشود. شاید این طور به نظر برسد که کودک بعد از چند دقیقه کتک را فراموش میکند و به بازی ادامه میدهد اما در واقع این تنبیه در ناخودآگاه او میماند و نوعی عقده حقارت، ناراحتی و خشم نسبت به والدین پیدا میکند چرا که ضعف و قوانین اجتماعی مانع مقابله به مثل میشود. کودک در مقابل پدر یا مادر کوتاه میآید و همین مسئله احساس سرخوردگی را در او ایجاد میکند. تنبیههای مکرر در بزرگسالی به افسردگی و اضطراب منجر میشود. به طور مثال کودکی که پدر یا مادر عصبی دارد، با انجام هر کار بد دائم دچار اضطراب و نگرانی ناشی از ترس تنبیه بدنی و کتک میشود. به گفته وی، کودکانی که زیاد تنبیه میشوند در زندگی اجتماعی موفق نخواهند بود. والدین باید این واقعیت را بپذیرند که تنبیه بدنی کودکان مشکلات زیادی برای آحاد جامعه به وجود میآورد. افرادی که از تنبیه بدنی به عنوان ابزار استفاده میکنند به نوعی بیمار و نیازمند روان درمانی هستند چون نتوانستهاند تحمل کنند و آستانه تحملپذیری پایین دارند. افرادی که تنبیه میشوند نیز در آینده نیاز به درمان پیدا میکنند و اغلب در بزرگسالی به دلیل افسردگی به پزشک مراجعه میکنند. رفتارهایی از جمله تحقیر، تمسخر یا مقایسه با همسالان هم از دیگر رفتارهای غلط والدین است. این رفتار، تنبیه همراه با تبعیض است که علاوه بر ایجاد نفرت نسبت به والدین، نفرت و ناراحتی نسبت به خواهر، برادر یا دیگر همسالان را نیز به دنبال دارد.
-
چرا بچه ها دروغ می گویند؟ دروغگويي از نظر لغوي به معناي كتمان واقعيت است. فرد دروغگو از طريق دروغ گفتن ضعفهاي خود را مي پوشاند و شنونده را گمراه مي سازد. خود را از تنبيه نجات مي دهد و بدان وسيله توجه ديگران را به خود جلب مي كند. يكي از عوامل دروغگويي، ترس در كودكان است. اگر كودك به سبب راستگويي تنبيه شود، در آينده براي نجات و رهايي از مجازات به دروغگويي متوسل مي شود. والدين و مربيان بايد از هر كودك انتظاراتي داشته باشند كه با واقعيات و امكانات او منطبق است در غير اين صورت دروغگويي كودك تقويت و تشديد خواهد شد. همه انسانها در محدوده اي برابر پا به عرصه وجود مي گذارد. هيچكس از كودكي دروغگو به دنيا نيامده است. همه انسانها راه فكر كردن و توجيه اعمال خويش را از ديگران آموخته و تكامل يافته اند. درستي يا نادرستي از طريق كلمات و اعمال ديگران به ما القا مي شود و ما اين كلمات و اعمال را در ذهنيات خود تلفيق كرده، سرانجام شخصيت خود را شكل مي دهيم. به مثالهايي چند از توجيه افرادي كه در مواردي دچار اشتباه شده اند دقت كنيد: من حق داشتم كه اين خطاها را انجام دهم ، افراد ديگر زياد به اين مسأله اهميت نمي دهند هركس ديگري هم كه بود همين كار را مي كرد . راستي شما فكر مي كنيد كه اين گونه توجيهات استادانه چگونه توسط بعضي از جوانان ونوجوانان بيان مي شوند؟ آنها اين مسائل را از جامعه خود آموخته اند، از كساني كه با آنها سروكار دارند و با ارزيابي اعمال درست و نادرست كه توسط ذهنيات هر يك انجام شده است اعمال خود را با اين گونه توجيهات همراه مي سازند. به خاطر همين است كه مي گوييم والدين نقش مهمي در تكوين شخصيت فرزندان خود بازي مي كنند و اين نقش در سالهاي اوليه تربيت كودكان ارزشي به غايت والا دارد. براي اينكه فرزندان خود را راستگو تربيت كنيم ابتدا مي بايست نسبت به اعمال خود نهايت دقت را داشته باشيم و نيز درارتباط خود با ديگران دقت كنيم، زيرا در يك جامعه معمولاً تربيتهاي متفاوتي وجود دارد. تربيت كودك مي بايست از همان دوره طفوليت او آغاز شود، صداقت و راستگويي از مواردي است كه بايد قبل از سنين مدرسه به آن توجه شود. البته ما بايد توجه داشته باشيم كه كودك اساساً قصد فريب والدين را ندارد، ولي توجيهات او راهي براي فرار از مجازات است. دروغ گفتن يكي از رفتارهاي متداول كودكان 4ـ5 ساله است كه از لحاظ اخلاقي اشكالي ندارد. كودكان در اين سن و سال معمولاً به دو شكل دروغ مي گويند كه نخستين آن خيال پردازي است، كودك با جعل داستان يا با طرح مبالغه آميز بعضي از واقعيات، اغلب خواسته خود را با ما درميان مي گذارد و غيرمستقيم از اميالش صحبت مي كند. در اين صورت بهتر است كه پدر ومادر در تأييد خواسته كودك حرف بزنند. دروغ نوع دوم دروغ به اصطلاح مفيد است، دروغي است كه بزرگترها هم مي گويند و آن رابه حساب دروغ مصلحت آميز مي گذارند تا به جاي نتيجه بد، نتيجه خوب بگيرند. در اين مرحله از رشد كودك تنها كار درست را در خواسته خود مي جويد و با استفاده از دروغ براي رسيدن به خواسته اش ترديدي به خود راه نمي دهد. در اين موارد بايد به كودك تفهيم كنيم كه از راستگويي و صداقت او خوشحال مي شويم بايد بداند كه دروغ و دروغگويي را دوست نداريم. بايد توجه داشت كه اين مسأله در سنين بالاتر رفتاري ناپسند است كه به كودك شخصيت ساختگي و تصنعي مي بخشد. هرگاه كودك شما در موقعيت نامطمئن و ناامن قرار گيرد و احساس خطر يا حقارت كند به گفتن دروغ متوسل مي شود. كودك دروغگو به گفته هايش ايمان ندارد و به طور قاطع و صريح حرف نمي زند، به تدريج اعتماد خود را به ديگران از دست مي دهد و نسبت به اطرافيان بدبين مي شود. متأسفانه برخورد بسياري از والدين در اين موارد با تنفرهمراه است زيرا از خود سؤال مي كنند كه چرا فرزندشان دست به چنين عملي زده است؟ در برخورد با چنين مواردي والدين نبايد به چشم يك آدم دروغگو به كودك نگاه كنند و يا دائماً به آنها ظنين باشند زيرا چنين برخوردي عواقب ناگواري را به همراه خواهد داشت. براي درمان دروغگويي شناخت علل آن كاملاً ضروري است، دروغگويي به عنوان يك مشكل علل گوناگون و متعددي دارد كه درا ينجا به برخي از آنها اشاره مي شود: بــــررســــــی علل دروغگويـــــــي همانطور كه قبلاً هم اشاره شد يكي از علتهاي دروغگويي آموزش نادرست خانواده است. در خانواده اي كه پدر و مادر و ديگر اعضاي آن همواره به يكديگر دروغ مي گويند نمي توان انتظار داشت كه كودكي راستگو تربيت شود. ۱ـ دروغگويي كودك ممكن است براي جلب توجه اطرافيان باشد. چنانچه كودكي در خانواده يا مدرسه مورد بي توجهي اطرافيان قرار گيرد، براي نشان دادن خود و جلب توجه آنان ممكن است به گفتن دروغ در زمينه هاي گوناگون متوسل شود. ۲ـ كودكاني كه نسبت به دوستان و اطرافيان خود احساس كمبود مي كنند، ممكن است براي جبران كمبودها در زمينه هاي گوناگون نظير شغل والدين، محل سكونت، وضع تغذيه، دوستان و تفريحات و سفرها به دروغ متوسل شوند و درون آشفته ونگران خود را به آن وسيله به طور موقت تسكين دهند. ۳ـ ترس نيز از ديگر عواملي است كه موجب دروغگويي مي شود. اگركودك به سبب راستگويي تنبيه شود، در آينده براي نجات و رهايي از مجازات به دروغگويي متوسل مي شود. بايد اذعان كرد كه سختگيريهاي افراطي و برخوردهاي خشن والدين ومربيان با كودك از علل مهم دروغگويي كودك محسوب مي شود. ۴ـ گاهي نحوه بيان و برخورد والدين و مربيان با كودك او را به دروغ گفتن وامي دارد و به او دروغگويي را مي آموزد. به عنوان مثال والدين به كودكي كه مرتكب عمل خلافي شده است اصرار مي ورزند كه او اين كار را انجام نداده است بلكه ديگري مثلاً همسايه يا دوست يا برخي موجودات خيالي سبب آن بوده اند. در اين حالت والدين علاوه بر آنكه كودك را دروغگو بار مي آورند او را به گريز از قبول مسئوليت رفتارش نيز وامي دارند. ۵ـ انتظار و توقع بيش از حد از كودكان و مقايسه آنان با دوستان وهمكلاسيها در زمينه هاي گوناگون از ديگر عوامل دروغگويي كودكان مي شود دراين صورت كودك از طريق دروغ مي تواند هم بر احساس حقارت خود به طور موقت غلبه يابد و هم والدين را راضي و خشنود سازد و نظر آنان را به سوي خود جلب كند. درمـــــــــان دروغگويــــــي براي پيشگيري و درمان دروغگويي، والدين و مربيان بايد واقعيات را بپذيرند و براي شنيدن موارد شيرين و تلخ از طرف كودكان آماده شوند و با رفتار خود به كودك بياموزند كه گفتن واقعيات به هر صورتي كه باشد مقبول است و موجبات تنبيه و آزار كودك را فراهم نخواهد كرد. اگر كودك پي ببرد كه والدين و مربيان او را براي دروغگويي تشويق و براي راستگويي تنبيه نمي كنند به تظاهر در رفتار و جعل واقعيت نخواهد پرداخت، همچنين والدين و مربيان بايد از طرح پرسشهايي كه كودك به آنها به احتمال قوي پاسخ نادرست خواهد داد خودداري كنند. در صورت مشاهده دروغ، والدين و مربيان نبايد شتابزده عمل كنند و به تنبيه كودك مبادرت ورزند. براي بازداشتن كودك از دروغگويي و اصلاح رفتار آنان بايد روش برخورد باتوجه به موقعيت انتخاب شود كه برخي از روشها به اختصار عبارت است از: ۱- نشــــــان دادن ارزش راســـــت گفتــــن : در وهله اول كودك بايد دريابد كه دروغگويي كار نادرست و ناپسند و راستگويي عملي باارزش و پسنديده است. كودك بايد ارزش راست گفتن را درعمل تجربه كند. والدين و مربيان نبايد در برابر دروغهاي كودكان برآشفته شوند و او را كتك بزنند. بيان نتايج زشت و تلخ دروغگويي به صورت داستان براي آنها مي تواند در آموزش عواقب تلخ دروغگويي مفيد واقع شود. همچنين اگر والدين و مربيان، كودك را در خلوت ( نه در جمع ) در جوي محبت آميز و پرعطوفت با مضرات و نتايج دروغگويي آشنا سازند و به پند دادن او بپردازند، در جلوگيري و نيز درمان دروغگويي مي تواند مؤثر باشد. ۲- اجــــازه بيان احساســـات : كودك بايد احساسات خود را آزادانه ابراز كند و در صورتي كه بيان احساسات، باعث آزار و اذيت اطرافيان شود بايد به كودك آموخت كه به تدريج اين احساسات را جايگزين احساسات خوشايند سازند و نبايد براي احساساتش تنبيه شود. براي نمونه اگر كودكي از برادر كوچكش خوشش نمي آيد، بايد به او اجازه داده شود كه احساساتش را بيان كند، پس از شنيدن نظر كودك، والدين بايد ضمن تحليل رفتار خود با كودك و يافتن علل پيدايش چنان احساسي به راهنمايي كودك و تغيير رفتار و احساسات او مبادرت ورزند. در مواردي كه كودك مرتكب كار خطايي شده ولي راست مي گويد، بايد به ملايمت و به طور صحيح به او تذكر داده شود كه رفتارش درست و پسنديده نيست و بايد آن را تغيير دهد. هشدار به كودك، همدردي با او در مواردي كه لازم است، ناديده گرفتن حرفهاي كودك و بي توجهي به آنها از روشهايي است كه در مواقع مشخص مي تواند براي پيشگيري و درمان دروغگويي كودكان استفاده شود. ۳- تعـــــــديل انتظارات از كــــــودكان : والدين و مربيان بايد از هر كودك انتظاراتي داشته باشند كه با واقعيات و امكانات او منطبق است در غير اين صورت، دروغگويي كودك تقويت و تشديد خواهد شد. چون كودك توان عملي ساختن خواسته هاي اطرافيان را ندارد به گفتن دروغ متوسل مي شود بنابراين از كودك بايد انتظارات در حد توانش داشته باشيم. عیاران
-
تربیت اصولی کودکان ۱- برای کاستن از میزان اطاعتهای محض و عاری از تفکر و اراده، فرزندتان را با روش انجام وظایف خودش آشنا سازید. ۲- به جای انتقال اندیشههای خودتان به کودکان، آنها را با روش اندیشیدن آشنا سازید. ۳- به عملکرد و رفتار فرزندتان میتوانید ایراد بگیرید و اعتراض کنید، ولی به شخصیت او هرگز لطمهای وارد نسازید.. ۴- با مقدار محدودی بیاعتنایی بین هر قهر و آشتی از تکرار خطاها جلوگيری کنيد. ۵- مسئوليت تربيت فرزندان کوچکتر را به فرزندان بزرگتر واگذار نکنيد. ۶- بدون شناخت کودکان را هدايت نکنيد. سعی کنيد توقع خانواده از توان فرزند فراتر نرود. ۷- سعی کنيد توقعات شما از فرزندتان با توان هوشی، عاطفی، اجتماعی و جسمی فرزندتان هماهنگ باشد. ۸- به فرزندتان مسئوليت بدهيد تا او احساس ارزش و اهميت کند و مسئوليت کارهايش را به عهده بگيرد. ۹- پاسخ اکثر سوالات کودکان را از خودشان بپرسيد و از ارائه راه حل سريع خودداری کنيد. ۱۰- سعی کنيد فرزندانتان اشتباهات خودشان را امری عادی تلقی نکنند. منبع