جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'تجمع شهروندان'.
1 نتیجه پیدا شد
-
1)شهر يوناني يا پوليس (Police): مهمترين دستاورد زندگي شهري در يونان باستان در زمينه سازمان اجتماعي بود و نه تكنولوژي . اختراع دولتشهر(polis) گام مهمي بود كه يونانيان برداشتند . واحد زندگي مدني در يونان شهر هاي با حكومت مستقل بود كه دولتشهر خوانده مي شدند. در يونان باستان هر گز دولت ملي بزرگتر از شهر به وجود نيامد و براي يونانيان باستان مفهوم دولت ملي ناشناخته بود. در يونان شهروند كسي بود كه اجدادش به خدا يا خداياني مي رسيد كه مسئول و نگهبان شهر بودند ( جد اسطوره اي مشترك ) به همين جهت در نيايش مشترك شهروندان شركت مي كرد و حق عبادت در معبد خدايان مشترك شهروندا ن را داشت . مثلا ً مردم آتن خود از اعقاب الهه آتنا مي دانستند كه الهه حامي شهر آتن بود . به همين جهت وقتي سقراط بخاطر ترديد كردن در وجود خدايان محكوم شناخته شد به او اختيار دادند تا ميان تبعيد و يا نوشيدن جام شوكران يكي را انتخاب كند و سقراط بي درنگ نوشيدن جام زهر را برگزيد زيرا براي يك شهروند يونان باستان كه منبع تمام هويتش شهري بود كه به آن تعلق داشت نفي بلد به معناي بي هويتي و نابودي كامل روحي و وضعيتي غير قابل تحمل بود . يونانيان هيچگاه شهروندي را به واحدهاي سياسي بزرگتر از دولتشهر گسترش ندادند اين كار را روميان كردند . در دوران دموكراسي مفهوم قانون ، آزادي بيان و شخصيت فردي شهروندان بوجود آمد . دريونان باستان اعتقادبه قانون وجود داشت دموستين حكيم مي گفت : " همه زندگي انسان چه در شهر بزرگ زندگي كند و چه در شهري كوچك توسط طبيعت و قانون تعيين مي شود ،طبيعت آدمها فرد به فرد متفاوت است . اما قانون ميراث عموم مردم است و براي همه يكسان است زيرا همه خواهان عدالت ،زيبا يي و مفيديت هستند"، زيبايي دوستي و حساسيت هنري از ويژگيهاي فرهنگ يونان باستان بود. خرد گرائي و تعقل آزاد وكنجكاوي كردن در ماهيت جهان نيز يكي ديگر از مشخصات يونانيان باستان بود و همين ويژگي باعث شد تا فلسفه در اين سرزمين بال وپر بگيرد و بعد از آنجا در سرزمينهاي ديگر پخش شود . در يونان باستان شيوه توليد مبتني بر برده داري بود . يونانيان خارجياني را كه در جنگها اسير كرده بودند به عنوان ملك و دارائي خود نگاه مي كردند و آنها را در مزرعه و كارگاه به كار مي گرفتند . بردگان ملك آزاد مردان يوناني محسوب مي شدند . حق داشتن ملك نداشتند و جان و زندگي آنها فقط به اراده ارباب يوناني بستگي داشت . حقوق بشر و شهروندي فقط به يونانيان آزاد مربوط مي شد نه بردگان ،خارجيان و يا زنان و كودكان. يونانيان همه خارجيان را بربر مي ناميدند و چون ايشان را از اعقاب خدايان المپ نمي دانستند در نظرشان خوار و خفيف بودند و مرتبتي فروتراز انسان داشتند . يونانيان همچنين زنان و كودكان را نيز انسانهاي كامل نمي دانستند . بنابراين در دوران دموكراسي آتن در شوراي شهر فقط مردان آزاد يوناني اصيل شركت مي كردند نه زنان ،بردگان يا خارجيان . در مورد اقتصاد و فرهنگ شهرهاي يونان باستان در بالا اشاراتي داشتيم حال به جنبه هاي كالبدي شهرهانگاه مي كنيم : ساختمان هاي عمومي : مهمترين ساختمان هاي عمومي شهر كلاسيك يوناني عبارت بودند از : 1- پنيكس (pnyx) كاخ تجمع عمومي با سقف باز براي تجمع شهروندان جهت بحث و حل مسائل . 2- آگورا (Agora) محوطه بازار مركز فعاليتهاي شهري ،داراي شكل نامنظم . 3- ژيمنازيوم (Gymnasium) محل ورزش و تفريح 4- تئاتر Theatron)) محل اجراي درام ، فستيوال 5- معبد (Acropolis) محل نيايش . معابر و خانه ها : همه شهرها يكسان براساس دفاع نظامي شكل گرفته بودند . ديوارهاي اصلي شهر حول يك تپه به نام آكروپليس كشيده شده بود و معابد عمده روي اين تپه بنا شده بودند . همه بناهاي مهم داخل باروي شهر مستقر بودند بجز خانه هاي بزرگان و اعيان ساير خانه ها خارج از ديوارهاي شهر اما تا حد امكان نزديك قلعه ساخته مي شدند كوچه ها خاكي بودند .وخيابانها نيز در واقع كوچه هاي كثيف ، باريك و خاك آلودي بيش نبودند . بجز در ناحيه معابد و دارالحكومه كه خيابانها پهن تر و شايد سنگفرش بودند ،خانه هاي مردم عادي فشرده و محقر بودند . خانه هاي بزرگان كمي بهتر از بقيه خانه ها بود . هر چند شهر متكي به مازاد محصولات كشاورزي روستاها بود اما در داخل خود شهر نيز بيشتر زمين ها به باغداري اختصاص داشت . ميان خانه هاي اغنيا و فقرا اختلاف زيادي نبود. نماي بيروني بي پنجره بود و هر خانه داراي يك راهروي داخلي بود كه اطاقها به آن باز مي شدند . نماز خانه كوچكي در خانه وجود داشت اما نيايش اصلي در معبد خارج از خانه انجام ميشد . اطاقهاي اصلي رو به جنوب باز مي شدند اطاقها دور تادور حياط شخصي را گرفته بودند . آب : در آغاز آ ب باران را جمع مي كردند و مصرف مي كردند ، ظرفهايي در سقف خانه ها مي گذاشتند و آب باران كه در آن ظرف جمع شده بود را به حياط خانه هدايت كرده و مصرف مي كردند . بعدها استخراج آب از چاهها و ديرتر كانالهاي زيرزميني و آب انبار در بعضي شهرها رايج شد . فاضلاب : در شهرهاي يونان باستان سيستم گرد آوري فاضلاب وجود نداشت و فاضلاب در كوچه ها جاري مي شد. به همين جهت كوچه و خيابان بد بو بود و خانه ها هميشه پنجره هاي خود را بسته نگه مي داشتند . شهر سازي : اواخر قرن پنجم پيش از ميلاد معماري از اهالي ميلتوس به نام هيپوداموس Hippodamus نظريه هاي جديدي راجع به برنامه ريزي شهري ارائه داد كه عبارت بود از نوعي نظام خيابان بندي بنام گريديرون (Gridiron) كه به معناي خيابانهاي پهن و راست بود كه يكديگر را قطع مي كردند و نوعي نقشه شطرنجي به وجود مي آوردند . اين سبك شهر سازي براي باز سازي شهرهايي كه توسط پارسيان تخريب شده بودند به كار رفت . ( قرن 6 پيش از ميلاد ) استفاده از طرح شطرنجي باعث شد تا كوچه ها و خيابانهاي پله دار به وجود آيد . چون يونان سرزميني كوهستاني بود و در اغلب شهرها پستي و بلندي و اختلاف ارتفاع وجود داشت . پله ها اين اختلاف ارتفاع را حل مي كردند و چون عمده رفت و آمد پياده بود مشكلي پيدا نمي شد . اندازه : در قرون 5و 6 پيش از ميلاد شهر آتن داراي 000/40 شهروند و جمعيت كل برابر 100تا 000/150 نفر كل شامل بردگان و خارجيان بود . در اوج تمدن يونان فقط 3 شهر با جمعيتي بيش از 000/10 نفر در اين سرزمين وجود داشت . يونانيان شهرهاي كوچك را ترجيح مي دادند . اين يكي از باورهاي عميق يونانيان بود. افلاطون و ارسطو معتقد بودند كه حكومت خوب به اندازه شهر بستگي دارد . افلاطون در مدينه فاصله از دقيقاً4050 نفر شهروند سخن مي گويد كه با زنان، بچه ها، بردگان و خارجيان به 000/60 نفر مي رسند . ارسطو معتقد بود كه شهر بايد آنقدر بزرگ باشد كه بتواند از خود دفاع كند و از نظر اقتصادي خود كفا باشد و آنقدر كوچك باشد كه شهروندان آن يكديگر را بشناسند تا بتوان افراد را بر اساس لياقت به كارهاي مختلف منصوب كرد . اما علت كوچك ماندن شهرها نه فقط باور بلكه ضعف پايه تكنولوژيك بود . با چنان درجه اي از توانمندي فني در شهر سازي داشتن شهرهاي بزرگ امكان نداشت. يونانيان توانايي انتقال آب سالم در فاصله هاي قابل توجه را نداشتند و بدون اين توانايي بزرگ شدن شهرها به معني انتقال بيماريهاي عفوني بوسيلة آب بود. ايشان همچنين وسايل حمل ونقل مناسب و كافي نيز نداشتند و با اسب و الاغ ويا پياده جا به جا مي شدند و شهر بزرگ نيازمند وسايل حمل ونقل بود. مستعمره (colony): سياست تأسيس مستعمر ات كه در يونان رايج بود مانع بزرگ شدن شهرها مي شد. بين 479 تا 431 پ م بيش از 000/100 خانواده به مستعمرات نقل مكان كردند . سياست مستعمره سازي سوپاپ اطمينان جمعيت و عامل پخش جمعيت در سكونتگاههاي جديد و گسترش فرهنگ و تمدن يونان در عرصه وسيعي از دنياي قديم بود . شيوه عمل چنين بود كه هر گاه جمعيت شهري از حد معقول فراتر مي رفت آزاد مردان يوناني با بزرگان و وابستگان خود به محل جديدي مهاجرت مي كردندو شهر جديدي براي خود بنا مي كردند . اين شهر هميشه تابع شهر اول بود و همان خدايي از آن مراقبت مي كرد كه شهر اول را تحت حمايت خود داشت . شهر در دوران هلنيستي : منظور از دوران هلنيستي دوران سلطه مقدونيان بر يونان و ايران و برخي سرزمينهاي ديگر است . اسكندر مقدوني شهرهاي يونان را تسخير كرد و متحد ساخت و بجاي دولتشهر يك امپراطوري به وجود آورد. وي پس از فتح آتن در 336 پ م بر تخت نشست و بلافاصله لشكر كشي به ايران را شروع كرد و سلسله هخامنشي را برانداخت و امپراطوري تشكيل داد كه هند و آسياي مركزي و ايران و آسياي صغير و شمال آفريقا را شامل مي شد حكومت سلوكيان كه جانشينان اسكندر بودند تا 247 پ م در ايران دامه يافت و در آن سال جاي خود را به اشكانيان داد كه آنها هم تحت تاثير فرهنگ يوناني بودند . علت پيروزي اسكندر بر دولتشهر هاي يوناني يكي جنگهاي پلوپونز بود كه آتن را ضعيف ساخته بود و ديگر فردگرايي و اختلاف طبقاتي نسبتاً شديدي بود كه در اواخر قرن چهارم يعني در پايان دوره دموكراسي در يونان گسترش يافته بود . در اين دوره طبقه متوسط نابود شد . تضاد ميان برابري كه قانون وعده مي داد و نابرابري كه شرايط اجتماعي اقتصادي به وجود آورده بود به حد اعلاي خود رسيد و فساد سياسي افزايش يافت . نهايتا ً ارتش اسكندر مقدوني آتن را تسخير كرد و بر آتن مسلط شد با وجود اين يونانيان مقدوني ها را نيز جذب فرهنگ خود كردند و فرهنگ يوناني ،دموكراسي ، خردگرايي ، حساسيت و زيبايي دوستي يوناني باقي ماند . دردوران هلنيستي شهرهاي بزرگ و پرجمعيتي به وجود آمدند كه نام آنها در تاريخ ثبت شده است . شهرهايي مثل پرگامون ، اسكندريه ،سيراكيوز . سادگي و فروتني شهرهلني ( شهر يونان باستان ) كم كم از ميان رفت و شهرهاي پرتجمل كه نمايشگر امپراطوري بودند به وجود آمدند . به ساختمانهاي عمومي خزانه داري ، كتابخانه و زندان افزوده شد . باغها و پاركها و حمامهاي عمومي و ويلاهاي زيبا در اطراف شهر پديدار شدند. دموكراسي پريكلسي ديگر از ميان رفته بود. مشاركت مردم جنبه نمايشي يافته و اختلاف طبقاتي شديد بود .
- 1 پاسخ
-
- 7
-
- مقاله شهرسازی
- ژیمنازیون
- (و 19 مورد دیگر)