جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'تاثیر مدرنینه بر داستان های هدایت'.
1 نتیجه پیدا شد
-
تاثیر مدرنینه بر داستان های هدایت برای آنکه وارد بحث داستان نویسی شویم و دریابیم که آثار صادق هدایت یکی از پر آوازه ترین داستان نویسان معاصر ایران به واقع تا چه حد برخواسته از اندیشه ی مدرن بوده لازم است ابتدا مقدمه ای در باب تعریف ادبیات و داستان نویسی مدرن ذکر کنیم تا مشخص شود که یک اثر ادبی یا داستان مدرن چه ویژگی هایی دارد و هدایت تا چه حد با این سبک آشنا بوده و مدرن بودن در نوشته هایش چه نمودی دارد. در یک نگاه جامع به تاریخ ادبیات جهان در می یابیم که همواره تفاوتهایی بین نظریه ادبی کلاسیک و مدرن وجود دارد که این تفاوت ها در داستان نویسی هم کاملاً آشکار است دکتر کاتوزیان در این رابطه می گوید در دید کلاسیک مولف پیش از اثرش وجود دارد. مولف می خواند، می آموزد، تجربه می کند، رنج می برد و در نتیجه اثرش پدید می آید. یعنی رابطه زمانی تاریخی بین مولف و متن نوشته اش وجود دارد که انگار مولف پدر و نوشته اش فرزند است. امّا در دید و نظریه جدید ادبی این فاصله ی زمانی بین نویسنده و نوشته وجود ندارد. اگر نگاهی تاریخی به ادبیات در دوره های کلاسیک در سرزمین ها و اعصار مختلف مثلاً در یونان و روم قدیم، در ایران بعد از اسلام و در اروپای بعد از رنسانس بیندازیم می بینیم نقش نویسنده و گوینده غالب و مسلط بوده است. باری در ادبیات جدید هم در دموکراسی های ابتدایی اعصار قدیم و هم در دموکراسی های پیشرفته ی معاصر شنونده و خواننده سهم به مراتب بیشتری در تکوین و تفهیم و در نتیجه نوشتن یک اثر ادبی دارند. در اصطلاح ادبی چنانچه نویسنده و گوینده در داستان، رمان یا بطور کلی در نوشته ادبی تاثیر بیشتری داشته باشند آن اثر خوانشی تری بوده و به ادبیات سنتی و کلاسیک نزدیکتر است و هر چه سهم خواننده در تکوین و تفهیم یک اثر بیشتر باشد آن اثر نگارشی تر بوده و به تعاریف ادبیات مدرن پایبندتر بوده و در نتیجه اثری مدرن است. پس از این مقدمه ی کوتاه بد نیست نگاهی هم به دسته بندی آثار هدایت در نگاه دکتر کاتوزیان که به حق نقدهای کامل و جامعی بر آثار هدایت نوشته اند داشته باشیم و ببینیم هر دسته از این آثار تا چه حد نگارشی بوده و با اصول داستان نویسی مدرن منطبق است. ایشان آثار هدایت را در چهار دسته کلی تقسیم بندی نموده اند که در زیر می بینید: ● دسته اول: دسته اول شامل داستانهای رئالیستی و انتقادی هدایت می شود مانند داستان طلب آمرزش و علویه خانم. در این سبک داستانهای هدایت قضاوتی در مورد شخصیت های داستان صورت نمی گیرد و این سبک داستان تا حدود زیادی از شخص، شخصیت و آراء هدایت فاصله دارند و نویسنده سعی داشته نگاهی واقع گرایانه به شخصیت هایی که در این سبک داستانها به آنها پرداخته داشته باشد و در نتیجه این آثار نگارشی بوده و مدرن محسوب می شوند. در این سبک آثار هدایت هیچ برنامه سیاسی و هیچ مکتب خاصی تحقق نمی یابد و اگر قضاوتی هم صورت گیرد عمدتاً منفی است علویه خانم یقبه باشی و میرزا یدالله و مشهدی شمعباز و عزیز آقا و گداعلی و دیگران از مردمان نسبتاً محروم اجتماعی اند اما آینه ی تمام نمای صفات عالی نیستند. و در هر صورت نویسنده هیچ قضاوت ملموس منتقدی نسبت به گفتار و کردار شخصیت های این داستانها در نوشته اش نمی کند که این خود نشان از رئالیستی بودن، نگارشی بودن و نتیجتاً مدرن بودن این آثار است. ● دسته دوم: دسته دوم آثار هدایت در این طبقه بندی شامل آثار ناسیونالیستی و رمانتیک او می شود مثل داستانهای پروین دختر ساسان آخرین لبخند و سایه ی مغول . حضور عقاید و آثار نویسنده در این آثار طوری است که گاه کار به شعار دادن و حتی ناسزا گفتن می کشد. طبیعی است که این سبک آثار به واسطه متاثر بودن از افکار و عقاید نویسنده خوانشی تر بوده و در نتیجه کلاسیک و سنتی شمرده می شوند هر چند که بعدها وقتی اینگونه احساسات در دوران رضا شاه به تبلیغات حکومتی تبدیل شد یک نوع نوستالژی حسرت بر گذشته های دور جای امید و حرارت برای تجدد و نوسازی را می گیرد که اوج این احساسات هم در کتاب توپ مرواری قابل مشاهده است که در آن هدایت مخالفت خود را با ناسیونالیسم دولتی رضا شاه به صورت واضح ابراز می دارد. به هر رو این سبک آثار هدایت با ادبیات کلاسیک متجانس ترند تا ادبیات مدرن.