جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'بیماریهای لیپوپروتئین'.
1 نتیجه پیدا شد
-
هيپرتري گليسيريدمي براي تشخيص هيپرتري گليسيريدمي بايد سطح تري گليسيريد پلاسما در زمان ناشتا اندازه گيري شود. از آنجا که شواهد قطعي ارتباط بين هيپرتري گليسيريدمي و CHDناکافي است، غلظت پلاسمايي بيشتر از %۹۰ يا ۹۵% براي سن و جنس در تشخيص هيپرتريگليسيريدمي به کارميرود. گاهي سطح بالاتر ازmg/dl 150 ـ ۱۳۰ تريگليسيريد همراه با سطح پايين HDL کلسترول و سطح بالاي LDLکلسترول متراکم و کوچک مشاهده شده است و در چند بتاآناليز سطح بالاي تري گليسيريد سرم را يک عامل خطر مستقل CHD شناخته اند. تا زماني که سطح پلاسماي تريگليسيريد کمتر از mmol/l5/4 يا کمتر از mg/dl400 است. پلاسما رنگ شفاف دارد، ولي اگر تريگليسيريد بيش از مقدار فوق باشد و ذرات VLDL و يا شيلوميکرون بزرگتر شوند پلاسما کدر خواهدشد. وجود شيلوميکرون موجب شناورشدن يک لايه کرميرنگ روي سطح پلاسمايي که چند ساعت در يخچال نگهداري شده ميشود. تاندون گزانتوما و گزانتلاسما با هيپرتريگليسيريدمي تنها ديده نميشود. اما اگر تريگليسيريد از mmol/l5/11)بيش از mg/dl1000( بيشتر شود، پاپولهاي کوچک قرمزنارنجي به نام گزانتوم ااراپتيو روي بدن و اندامها ظاهرميشود. رسوب ليپيد در رتين در اين سطح از تريگليسيريد عروق رتين زردنارنجي ميشوند ليپميا رتيناليس و پانکراتيت خطر عمدهاي استmg/dl)1000) که افراد مبتلا را تهديد مي کند. افزايش تريگليسيريد پلاسما همراه با افزايش سنتز و ترشح VLDLـتريگليسيريد توسط کبد است. سنتز تريگليسيريد به وسيله کبد، از طريق دسترسي به اسيدهاي چرب، تعادل انرژي(سطح ذخيره گليکوژن در کبد) و وضعيت هورمونها(تعادل بين انسولين و گلوکاگون) تنظيم ميشود. چاقي، مصرف زياد شکر و قند، چربي اشباع، کم تحرکي، مصرف الکل و مقاومت به انسولين معمولا با هيپرتريگليسيريدمي همراه است. در اغلب موارد اشاره شده افزايش جريان اسيدهاي چرب از بافتهاي چربي به کبد موجب سنتز و ترشح VLDLميشود. افزايش شديد سطح VLDL تري گليسيريد(بيش از mmol/l5/11 )يا بيش از mg/dl1000) LPLرا اشباع مي کند و کمبود اکتسابي LPLحتي در غياب اختلال ژنتيکي در طول دوره بعد از غذا ايجادميگردد. با اضافه شدن شيلوميکرون به گردش خون سطح تريگليسيريد پلاسما افزايش مييابد. هيپرتري گليسيريدمي ارثي اين اختلال ژنتيکي اتوزمال غالب است. در اين اختلال کاهش کاتابوليسم ليپوپروتئينهاي مملو از تريگليسيريد همراه با افزايش توليد VLDL ديـدهميشـود. افـزايـش سـطح پـلاسـمـايـي تـريگليسيريد نـاشتـا از mmol/l5/8 ـ ۳/۲ يا mg/dl750 ـ ۲۰۰ معمولا همراه با سطح افزايش يافته VLDLـ تريگليسيريد است. وقتي سطح VLDLتريگليسيريد بهشدت افزايش مييابد، حتي بعد از ۱۴ ساعت ناشتا ميتوان شيلوميکرون تريگليسيريد را در پلاسما اندازه گيري کرد. پيگيري ۲۰ ساله افراد با سابقه هيپرتريگليسيريدمي ارثي نشان ميدهد که اين اختلال موجب افزايش متوسط خطر بيماري عروق کرونر ميشود. کمبود ارثي ليپوپروتئين ليپاز اين اختلال اتوزمال مغلوب است و در آن ليپوپروتئين ليپاز به شدت کاهش مييابد و به افزايش شديد شيلوميکرون در پلاسما منجر مي شود. اين بيماري در شيرخوارگي تظاهر ميکند. تظاهرات آن پانکراتيت، گزانتوما اراپتيو، هپاتومگالي و اسپلنومگالي و ورود تعداد زيادي سلولهاي داراي حباب و کف سلولfoam در مغز استخوان است. اگر سطح تريگليسيريد بيش از mg/dl1000 باشد، ضايعه ليپوميا رتيناليس اتفاق ميافتد. اين اختلال را ميتوان با يافتن لايه هاي کرميرنگ شيلوميکرون در سطح پلاسما تشخيص داد. اگر بعد از تجويز هپارين LPL افزايشنيافت تشخيص اين بيماري تأييد ميشود. بيشتر افرادي که هيپرتريگليسيريدمي متوسط دارند(mg/dl500 ـ )۲۵۰ LPLنيز طبيعي است. جهش هتروزيگوت ژن LPL در ۱۰% ـ ۵% افرادي که هيپرتريگليسيريدمي دارند ديده مي شود. فعاليت LPL در ۵۰% ـ ۲۰% اين افراد کاهش مييابد. در افراد با ديابت کنترل نشده، باردار، چاق و کساني که مصرف زياد الکل دارند و يا استروژن مصرف ميکنند و هتروزيگوت هستند، هيپرتريگليسيريدمي شديد مشاهده ميشود. کمبود آپوپروتئين :CII اين اختلال اتوزمال غالب است و موجب اختلال عملکرد LPLميشود. تظاهرات باليني ميتواند پانکراتيت، مغز استخوان حاوي سلولهاي foam، اسپلنومگالي و هپاتومگالي باشد. اين اختلال موجب آسيب هيدروليز شيلوميکرون و VLDL به تنهايي يا با يکديگر مي شود و ليپوپروتئين در خون افزايش مييابد. تشخيص در کودکي يا بالغين با حملات مکرر پانکراتيت با تأييد فقدان apo CII ميسر است. با استفاده از ژل الکتروفورز و تزريق پلاسما حاوي مقدار زيادي apo CII به افراد مبتلا و مشاهده کاهش چشمگير تريگليسيريد تشخيص تأييد ميشود. مقدار CIIدر افراد هتروزيگوت ۵۰% مقدار طبيعي است. مقدار تريگليسيريد در اين افراد مختصري افزايش مييابد و غالبآ بدون علامت هستند. چربي رژيم اين افراد بايد در تمام عمر محدودباشد. ليپوپروتئين (a): اين ليپوپروتئين حاوي ذرات LDLو apo B100 است. اين مجموعه با يک اتصال ديسولفيدي به apo (a)متصل مي شود. apo (a) زنجيره متغير پروتئيني است که قسمت پاياني آن مشابه پلاسمينوژن است. عمل ليپوپروتئين (a) ناشناخته است، اما به دليل تشابه آن به پلاسمينوژن ممکن است فيبرينوليز را از طريق رقابت با پلاسمينوژن براي اتصال بر سطح اندوتليال مهارکند و درنتيجه تشکيل ترومبوز تسريع شود. سطح کاهش يافته HDL کلسترول HDL کلسترول کمتر از mmol/l9/5(که از mg/dl35) در مردها و کمتر از mmol/l2/1(کمتر از mg/dl45 ـ ۴۰) در زنها به عنوان سطح پايين HDL کلسترول تعيينشدهاست. غلظت پايين HDLکلسترول معمولا همراه با هيپرتريگليسيريدمي است. در HDL پايين، پلاسما شفاف است، مگر اينکه همراه با هيپرتريگليسيريد ميباشد. در فرم اوليه هيپوآلفاليپوپروتئينمي سطح HDL به شدت پايين است، ولي سطح تريگليسيريد طبيعي است. معمولا اين افراد در گذشته هيپرتريگليسيريدمي داشته اند يا يکي از اعضاي درجه يک خانواده خيلي چاق است. ممکن است علاوه بر HDL پايين سطح تريگليسيريد بالا باشد. علل ثانويه هيپرليپوپروتئينمي ديابت شيرين(DM) ديابت از طرق مختلف ممکناست بر متابوليسم ليپيد و ليپوپروتئين تأثيربگذارد. در ديابت نوع ۱، اگر بيماري با انسولين کنترل شود سطح ليپيدهاي پلاسما طبيعي خواهدبود؛ اما در کتواسيدوز هيپرتريگليسيريدمي به دليل افزايش VLDL و شيلوميکرون به وجودمي آيد. علت اين اختلال توليد زياد VLDL و کاهش LPL ثانويه به کمبود انسولين است. در ديابت نوع ۲ مقاومت به انسولين و چاقي باعث هيپرتريگليسيريدمي خفيف تا متوسط و سطح پايين HDL کلسترول ميشوند. در اين نوع ديابت افزايش توليد LDL کلسترول وجوددارد. اگرچه ممکناست LDL کلسترول در افراد مبتلا به ديابت طبيعي باشد، اما LDL متراکم و کوچک که بيشتر از ديگر انواع LDLآتروژن است در ديابت نوع ۲ بيشتر ديدهميشود. درمان دارويي و کاهش وزن ممکن است به اصلاح اختلال چربيهاي خون کمک کند. در اين بيماران درمان اختلال چربيهاي خون نبايد به تأخير بيفتد. اگر فرد مبتلا به ديابت CHD نيز دارد بايد سطح LDL به کمتر از mg/dl100 کاهش داده شود. هيپوتيروييدي اين بيماري ۲% علت هيپرليپيدمي است و سطح توليد LDLبالاميرود(حتي در فرمهاي تحت باليني)، اگر چاقي نيز وجودداشته باشد؛ هيپرتريگليسيريدمي نيز ديدهميشود. در اين بيماري سطح HDL کلسترول زياد ميشود که احتمالا به دليل کاهش فعاليت HTGL است. با درمان هيپوتيروييدي اختلالهاي چربي پلاسما برطرف ميشود. بيماريهاي کليه در اين دسته از بيماريها، اختلال چربيها وسيع است. در سندرم نفروتيک سطح پلاسمايي LDL ، VLDL يا هر دو بالاست. شدت اختلال چربيهاي خون بستگي به شدت هيپوپروتئينمي دارد. نارسايي کليه با هيپرتريگليسيريدمي و کاهش سطح HDL همراه است. الکل با مصرف الکل سطح NADH در کبد زياد ميشود، و به دنبال آن اسيدهاي چرب آزاد مي شوند و تريگليسيريد تشکيل ميشود. مصرف مقدار متوسط الکل سطح VLDL را زياد مي کند(سطح افزايش به مقدار پايه VLDL بستگي دارد). هيپرتريگليسيريدمي شديد و پانکراتيت در زمينههاي ژنتيکي و مصرف زياد الکل اتفاقميافتد. الکل ساخت apo A1 را نيز تحريکميکند و CETP را مهارمينمايد و به همين دليل در اين افراد هيپرتريگليسيريدمي با سطح طبيعي يا افزايش يافته HDL همراه خواهدبود. بيماريهاي کبدي سيروز اوليه و انسداد مجاري صفراوي خارج کبدي به هيپرکلسترولمي و افزايش سطح فسفوليپيدهاي سرم مي انجامد که با افزايش ليپوپروتئينهاي ناهنجار و LDL همراه هستند. آسيب شديد کبد به کاهش کلسترول و TGميانجامد. هپاتيت حاد سطح بالاي VLDL و اختلال در تشکيل LCATايجاد ميکند. ايدز درمانهاي مهارکننده با سندرمهاي متابوليک عمومي همراه است که شامل هيپرتريگليسيريدمي تغيير در توزيع چربيها و ديابت نوع ۲ است. چربي هاي رژيم غذايي و ليپوپروتئين هاي خون مطالعات متابوليک بر روي انسان اطلاعات خوبي را درباره اثرات اسيدهاي چرب بر ليپيدهاي خون وليپو پروتئين ها ارائه داده است.نمي توان اسيدهاي چرب را به راحتي به انواع پائين آورنده کلسترول يا بالا برنده کلسترول تقسيم کرد.دريافت مقدار اضافي اسيدهاي چرب غذايي باعث حذف يک سري ترکيبات غذايي انرژي زا ديگر ويا در نهايت باعث افزايش وزن ميشود.بنابرين اثرات يک مقدار معين اسيد چرب را نسبت به مقدار مشابهي از انرژي حاصل از يک رژيم غذايي ديگر که به عنوان مرجع ارائه ميشود در نظرمي گريرند.اسيد استئاريک معمولا تاثيري در بالا بردن غلظت کلسترول تام و غلظت کلسترول ldl ندارد و به عنوان اسيد چرب خنثي در نظر گرفته ميشود.در صورتيکه اسيدهايلوريک ميريستيکوپالميتيک اسيدهاي چربي هستند که بالا برنده کلسترول چربي اشباع شده را بر عهده دارند.بعضي از محققان دريافته اند که اسيد پالميتيک موجود در روغن هسته خرما باعث افزايش کلسترول تام و همچنين کلسترول ldl نميشود اما در يک سري از مطالعات کنترل شده ديگر مشاهده شده است که چربي هاي سرشار از اسيد پالميتيک به طور واضحي غلظت کلسترول ldl را افزايش ميدهد. اسيد ميريستيک کلسترول خون را بيشتر از اسيد لوريک و اسيد پالميتيک افزايش ميدهد.لذا در کارهاي عملي اين سه اسيد چرب بالا برنده کلسترول را در يک گروه قرار ميدهند.هر چند که اسيد استئاريک موجب افزايش کلسترول تام و همچنين کلسترول ldl نميشود ولي شواهدي موجود است که نشان ميدهد اين اسيد چرب غلظت hdl را کاهش ميدهد و بنابرين اثر مطلوبي بر الگوي ليپوپروتئين خون ندارد. منبع