رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'بوریس پاسترناک'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. spow

    بوریس پاسترناک

    شعری از بوریس پاسترناك با ترجمه احمد شاملو شب شرجی ریزبار علف‏ها را حتی در همیان توفان خم نكرد و از غبار جز بلعیدن دانه‏های باران كه به براده‏های نجیب آهن می‏مانست كاری برنیامد. ده را به هیچ آسودگی امید نبود گندم‏های سیاه بسان كُركی نرم تفتید و بسوخت فضای پهنه‏ور آسیمه سر هم بدان حال كه می‏غرید مرطوب و خواب‏زده از پلك‏ها گریخت و گردباد هم در آن حالت كه رنگ می‏باخت دالانی از غبار بنا نهاد پس آن گاه قطرات اُریب را بلای كوری به سر آمد و بر كنار پرچین میان شاخه‏ها و باد كشمكشی سخت برخاست قلبم به ناگهان فروریخت: نزاع بر سر من بود! هیچ‌گاه پایانی نخواهد بود هر چند از نجوای بوته‏ها و پرده‏های پنجره پیدا بود كه من بی‏توجه و بی‏اعتنا همچنان رهگذر خیابان باقی خواهم ماند اگر آنان مرا ببینند دیگرم راه بازگشتی نخواهد بود آنان زمانی بی‏پایان هم از این دست به نجوا خواهند نشست
×
×
  • اضافه کردن...