رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'برندسازی'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

11 نتیجه پیدا شد

  1. ایجاد برند بامعنا ایجاد برند بامعنا در دنیایی که مشتری با حجم عظیمی از کمپین‌های تبلیغاتی مواجه است، کاری بسیار دشوار در حوزه برندسازی است. حتما مدیران بازاریابی سازمانها برای دستیابی به موفقیت به حمایت فکری واقعی نیازمندند. مثلا در آمریکا هر مشتری روزانه با ۳۰۰۰۰ تبلیغ مستقیم و غیر مستیم از سوی صدها برند روبرو است، اما ذهن مشتریان تنها قادر به تحلیل داده‌های تعداد محدودی از این تبلیغات است. برآورد خرد جمعی متخصصان حوزه بازاریابی نشان می‌دهد که حوزه یا دامنه توجه مشتریان کوچک‌تر و محدودتر شده و مردم کمتر به تبلیغات توجه می‌نمایند، اما برعکس این عقیده نیز در عمل دیده می‌شود، مردم در سراسر جهان ساعت‌ها به تماشای Netflix ( سایت پخش فیلم و سریال آنلاین ) می‌نشینند ، وب‌سایتی که از طریق پخش تبلیغات کسب درآمد مینماید. انگ اختلال تمرکز بر نسل Z ( نسل اینترنت – گروهی از مردم که از اوایل سال ۲۰۰۰ تاکنون زاده شده‌اند) و نسل Y (نسل قبل از نسل زد / نسل هزاره) خورده است، این افراد ساعت‌های متمادی را صرف تماشای فستیوال‌های موسیقی کرده و مسخ اجرای گروه موسیقی بر روی صحنه هستند. درواقع، مردم به اطلاعات برندهایی توجه می‌نمایند که با خصوصیات خودشان، رابطه‌ای معناداری داشته باشند و بقیه چیزها را نادیده گرفته و از کنارشان به راحتی عبور می‌نمایند. نتایج تحقیقات بازاریابی بر پایه علم عصب‌شناسی که توسط دکتر کانتار انجام‌شده نشان می‌دهد که ۸۰% نقاط تماس طراحی‌شده ، تنها توانسته است ۲۰% مشتریان مدنظر را جلب نماید ( مطابق اصل ۸۰/۲۰ پارتو). برای موفقیت بیشتر، باید برند پیام‌های بامعنا و هدفمندتری را از طریق نقاط تماس به مخاطبان خویش منتقل نماید. روش‌های ایجاد برند بامعنا ۱- مشتریان خود را آموزش دهید این کار از نخستین مرحله قیف فروش اتفاق آغاز می‌شود، جایی که برند باید به‌وسیله آموزش مشتریانش ، برای محصول خود ارزش‌آفرینی نماید. درواقع ، ۷۳% مشتریان اذعان نموده‌اند که محصولات برندها را بر اساس اطلاعاتی که از تبلیغات آنان به دست آوردند، خریداری نموده‌اند ( اطلاعات گوگل آنالتیکز). این اطلاعات می‌تواند در خصوص خود محصول یا اطلاعات کلی در خصوص برند باشد. برای مثال، برند جواهرسازی Grisogono یک تور تعاملی آموزشی برای آشنایی با پیست‌های اسکی شهر موریتز (مقر اصلی این برند در کشور سوئیس) ترتیب داد این آموزش شامل معرفی مسیرها پنهان و کمتر شناخته‌شده اسکی در این کوهستان بود و از یک سیستم دریافت نظرات نیز در سایت استفاده می‌شود. صرف‌نظر از محتوایی که توسط برند تولید می‌نماید، یک برند قادر است تا با کمک مشتریان خویش، محتوای بیشتری را تولید و در زمان و پول خود صرفه‌جویی نماید. برای مثال ریدسز کارتون (عکاس حرفه‌ای ) عکس‌های سفرهای خویش را سایت Ritz-Carlton منتشر می‌نماید ( عکس از هتل و محل‌های تفریحی پیرامون منطقه جغرافیایی) . عکس‌ها دسته‌بندی می‌گردد و اطلاعات در خصوص هر عکس ارائه می‌شود و هر کاربر این وب‌سایت نیز اطلاعاتی بیشتر در خصوص این عکس‌ها به مطالب قبلی می‌افزاید. همچنین هتل‌های لاک چری میهمانان خود را تشویق میکنند تا از هشتک‌های ویژه‌ای برای انتشار هرچه بیشتر پیام این هتل‌ها از طریق دوازده شبکه اجتماعی استفاده نمایند. وب‌سایت هارلتون در حدود سی هزار صفحه اطلاعات ، عکس و ویدیو دارد. اکثر اطلاعات توسط مهمانان هتل‌ها تولیدشده است. هر زمان قصد سفر داشته باشد ، می‌توان به این سایت رجوعی و مطالب موجود در خصوص یک هتل و یک منطقه خاص که توسط سایر بازدیدکنندگان گذاشته ‌شده است را مطالعه و تصمیم‌گیری نمایید. اطلاعات موجود موجب الهام بخشیدن به مشتری راغب برای رفتن یا نرفتن به آن محل خاص خواهد شد. مشتریان یاد گرفته‌اند که تقسیم تجربیات خود با دیگران در تولید یک تصویر کلی از محلی که بوده‌اند، دیگران در تصمیم‌گیری هدایت نمایند. ۲- برند با تبلور میراث تاریخی ایجاد نمایید برای پایه‌گذاری یک برند بامعنا، برند باید سراسر ریشه در واقعیت داشته باشد. یکی از راه‌ها برای رسیدن به این واقعیت از طریق تاکید بر میراث نام تجاری است. برای مثال لویی ویتون و بربری یک مزیت بسیار قوی در همین عرصه دارند، آنان باید از میراث تاریخی اروپایی خود تشکر نمایند. اخیرا برندهایی نظیر پاتاگونیا و ال.ال.بین در استفاده از میراث تاریخی آمریکای جنوبی بسیار موفق بوده است.هردو برند در کمپین تبلیغاتی خود به ریشه‌های تاریخی اجداد گذشته اشاره و سعی بر جذب بازار پررونق لباس‌های ورزشی منطبق با مد روز، که به آن Athleisure گفته می‌شود. پاتاگونیا، تولیدکننده تجهیزات کوهنوردی و ال.ال.بین، تولیدکننده کفش‌های ماهیگیری و شکار است ، اما امروزه هر دو به سمت توسعه محصول رفته‌اند. اگر برندی دارای میراث تاریخی نیست، باید برایش یکی خلق کرد. چگونه ؟ این هنر یک مدیر برند/ بازاریابی حرفه ایست. با مدیر بازاریابی شرکت Herschel Supply آقای اسکات ، در مراسمی در قطر آشنا شدم. وی تعریف می‌نمود که برندشان باوجودآنکه در سال ۲۰۰۹ شکل‌گرفته است اما انتخاب عناصر هویت بصری برند و رفتار بازاریابی مناسب ، چگونه توانسته‌اند حس نوستالژیک محصولات آمریکایی را برای مشتریان ایجاد نمایند. مخاطب این برند افراد رده سنی ۱۸ تا ۳۵ سال است، این برند در حدود ۱۰ نقطه فروش در ۷۰ کشور جهان دارد. (تماشای فیلمی از این برند) ۳-مشتریان را عضو قبیله نمایید بعدازاینکه برند خود میراث دار تاریخی مشخص نمودید و آنان را آموزش دادید ، حال نوبت ایجاد حس تعلق در آنان است. بهترین نوع ایجاد حس تعلق در استراتژی کالت برندینگ Cult Branding دیده می‌شود. ایجاد حس تعلق ریشه در نهاد بشر و جز یکی از نیازهای مهم اوست (بر اساس هرم مازلو). تحقیق‌های علمی نشان داده که مردم علاقه‌مندند که تجربیات جالب خود را با دیگران به اشتراک‌گذارند. تسهیم احساسات و عواطف پایه و اساس ایجاد یک گروه اجتماعی است. نتیجه تحقیقات کوا نیز نشان می‌دهد که افراد زمانی جز یک قبیله / گروه اجتماعی تعریف می‌شوند که دارای تفریحات، علائق و احساسات مشترک باشند و نه‌فقط ازلحاظ مکان جغرافیایی یا سن، جنس یا درآمد، اشتراک داشته باشند. مشتریانی که عضو قبیله مصرف‌کنندگان هستند، تنها ازنقطه‌نظر مصرف کالا به برند کمک نمی‌نمایند، بلکه در ایجاد معنای برای برند و همچنین ایجاد هاله اعتماد و هاله علاقه پیرامون برند به سازمان کمک می‌نماید. قبیله، اولویت برقراری ارتباط به عنوان مبنای اصلی ایجاد ارزش احساسی را گوشزد می‌نماید. در این حالت، محصول به‌عنوان حلقه ارتباطی بین مصرف‌کنندگان به حساب می‌آید. حتما در ایران با این مسئله روبرو شده‌اید، هنگامی‌که برای خرید با مادر یا همسر خود به فروشگاهی رفته‌اید ، به ناگه خانمی که در آن اطراف مشغول خرید هست ، از تجربه خود در خصوص استفاده از همان محصولی که شما مدنظر دارید، صحبت می‌نماید و در نهایت با شما فامیل دور، از آب درمی‌آید. این همان راهکار ایجاد ارتباط به ‌واسطه استفاده از یک محصول مشترک است. در واقع ایجاد این ارتباط از خود محصول مهم است. مشتریان برای تجربه این حس ارتباطی عضو این قبیله‌های می‌شوند. امروزه با توجه به حضور شبکه‌های اجتماعی ، عضویت در این گروه‌های اجتماعی نیاز به حضور فیزیکی و با هم بودن ندارد. برای مثال اگر شما یک موتور هالری شده باشید، نه تنها با افراد باشگاه هواداران منطقه زندگی خود در اتباط هستید، هم‌زمان در کالت هالری دیویدسون در سراسر جهان حضور دارید که من ان را دهکده هالری دیویدسون می‌نامم. پس مرزهای جغرافیایی دیگر معنایی برای یک گروه اجتماعی از هواداران یک برند ندارند. طرفداران اپل در کره ، ژاپن ، آفریقای جنوبی و آمریکا همگی سوار بر یک کشتی هستند. به‌صورت خلاصه، برندها مثل قبل تنها وابسته به تبلیغات نیستند، هرچه مشتری بیشتر می‌شود، محصولات سفارشی‌تر می‌شوند.محصولات به سمت برآورده نمودن رویاهای مشتریان می‌روند. به گفته والکر اسمیت، ارزش در بازار بر اساس ارتباطات تعریف می‌شود. برای پایه‌گذاری یک برند بامعنا نیاز به ایجاد ارتباط، آموزش مشتریان و ایجاد نوستالزی بسیار حائز اهمیت است.برند بامعنا ، معنای خود را حتما از یک استراتژی مستحکم بازاریابی و برندینگ میگیرد. پشت این استراتژی باید فکر و استدال قوی وجود داشته باشد. ۳ روش برای پایه‌گذاری یک برند بامعنا دکترسیدرضا آقاسیدحسینی
  2. تیم مشاوران مدیریت ایران: شرکت مشاوره مدیریت اینتربرند Interbrand به عنوان صاحب نظر در عرصه تعریف استانداردهای برندسازی و همچنین ارائه دهنده یک استاندارد ارزش گذاری برند در جهان، لیست 100 برند ارزشمند دنیا در طی سال 2016 را برای 17امین سالی متوالی اعلام نمود. تیم مشاوران مدیریت طبق سنوات ( 2013 , 2014 , 2015 ) این اطلاعات برای شما محیا نموده است. برندهای اپل و گوگل در بالاترین جایگاه در رده‌بندی برترین برندهای سال 2016 قرار گرفتند. برند اپل معادل 178.119 میلیارد دلار ارزش‌گذاری شده که نسبت به سال 2014 به میزان 5% ارزش آن افزایش داشته است. گوگل نیز با افزایش 11% درصدی ارزش برند خود روبرو شده است. ارزش برند اپل Apple در سالیان اخیر : [سال 2015 ارزشی معادل 170.276 میلیارد دلار] [سال 2014 ارزشی معادل 118.863 میلیارد دلار] [سال 2013 ارزشی معادل 98.316 میلیارد دلار] ارزش برند کوکاکولا در سال 2016 با 7% کاهش روبرو بوده ، با این وجود اما همچنان در جایگاه سوم قرار دارد. برندهای تازه وارد : از برندهای تاره وارد به رده بندی 100 برند برتر جهان [اچ.پی Hp در رده 48] [اچ.پی.ایی HEP در رده 44] [ دیور Dior در رده 89] [ تسلا Tesla در رده 100] بهترین رشد ارزش برند: 5 برند با بالاترین میزان رشد ارزش برند در طی سال 2016 مواجه شدند : [Facebook : 48%] [Amazon : 33%] [LEGO : 25%] [Nissan : 22%] [Adobe : 21%] درمجموع 29 جایگاه این لیست را برندهای خودرویی و تکنولوژی به خود اختصاص داده‌اند. برندهای مرتبط با بازار خرده فروشیبا 19 درصد رشد، بیشترین رشد را داشته اند . مجموع ارزشد 100 برند جهان در طی سال 2016 بالغ بر 1,796,384 میلیارد دلار است که نسبت به سال 2015 در حدود 4.8 % رشد داشته اشت. دیدن جدول کلیه برندهای (جدول را در اینجا نمیتوان قرارداد) تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.
  3. نویسنده : دکترسیدرضاآقاسیدحسینی تیم مشاوران مدیریت ایران : رنگ برند، قسمت جدایی‌ناپذیر برندسازی و برندینگ و بخش مرکزی شخصیت برند است و اگر در بلندمدت و بر اساس یک الگوی مشخص و پایدار به کار گرفته شود، عامل هویت‌دهنده برند خواهد بود. هنگامی‌که رنگ‌سازمانی با در نظر داشتن استانداردهای مدیریت برند منجمله تداعیات رنگ در ذهن مخاطب، انتخاب شود، حتما برای محصولات و خدمات مختلف باید رنگ‌های متفاوتی در نظر گرفت. رنگی که مورد انتظار مشتری و بازار ان سازمان باشد. رنگ به سازمان کمک می‌کند تا در میان رقبا شناخته شود. رنگ باید به مشخص‌ترین عامل شناسایی برند تبدیل گردد. به برندهایی نظیر: ایرانسل، ودافون،گوگل فکر نمایید. رنگ برند حتما باید در لوگو دیده شود، مثل رنگ آبی در توییتر ، رنگ قرمز در تارگت یا رنگ سبز فسفری در جای پنجه هیولا در نوشابه انرژی‌زای مانستر. شرکت‌هایی که دارای محصولات مصرفی بسته‌بندی‌شده ( مخصوصا محصولات تند مصرف FMCG) هستند، در خصوص رنگ برند و لوگوی خود بسیار حساس بوده و آن قلب استراتژی بسته‌بندی خود می‌دانند. رنگ بنفش شکلات Cadbury ، رنگ قرمز کوکاکولا، رنگ صورتی باربی، همه جز نوع شرکتها هستند. آیا رنگ می‌تواند بیانگر ارزش و قدرت برند باشد ؟ اگر برندهای فوق، نام و لوگوی خود را از روی بسته‌بندی برداشته و فقط ویژگی‌های برند خود در رنگ و بسته‌بندی محصولات استفاده نماید، آیا همچنان مخاطبان بین‌المللی، آن تشخیص می‌دهند ؟ برندسازی با امضای رنگ برند برند .The Tiffany & Co که با رنگ پانتون 1837 ثبت‌شده (شرکت رنگ پانتون)، متعلق به شرکت تولیدکننده جوهرات در نیویورک است. پانتون به احترام سال روز تاسیس تیفانی در چنین تاریخی، رنگ آبی فیروزه‌ای خیلی کمرنگ 1837 را از لیست کد رنگ‌های خود خارج نمود و آن را متعلق به شرکت تیفانی می‌داند. تقریبا در تمام دنیا این رنگ خاص را با نام رنگ آبی تیفانی Tiffany Blue می‌شناسند . این جواهری سازی، "امضای برند بر بسته‌بندی" را به‌صورت یک جعبه آبی‌رنگ تعریف نموده است. دور جعبه یک روبان سفیدرنگ پیچیده می‌شود ولی گره‌زده نمی‌شود، با کشیدن یک‌سوی پاپیون روی جعبه، ناگهان کل روبان باز می‌شود، که بخشی از مشخصه بسته‌بندی تیفانی میباشد. روبان بسته‌بندی همواره سفیدرنگ است و تنها در تعطیلات رنگ قرمز آن استفاده مینمایند. نام تجاری .The Tiffany & Co تنها با فونت Baskerville Old Face بر بسته‌بندی‌هایش شناخت می‌شود. برخی از صاحب‌نظران دنیای برند معتقدند، اکنون این بسته‌بندی با رنگ خاصش به‌اندازه‌ای شناخته‌شده که دیگر درج نام برند بر روی آن ضرورتی ندارد. اما من با اینان مخالف، زیرا که نوشتن نام برند بر محصول به خاطر تاکید دوباره بر وضعیت، کیفیت و مطلوبیت نام تجاری است. با گذشت سالیان، تیفانی به تجربه دریافته که برند و ارزشی که قصد انتقال به مشتری دارد توسط بسته‌بندی آبی رنگش انجام می‌شود، که بی‌شک مطلوب‌ترین بسته‌بندی در جهان را دارد. نکته جالب : تجربه داشتن یک محصول در این بسته‌بندی در پایان عملیات خرید اتفاق می‌افتد. زیرا که مشتری با تجربیات دیگران به فرایند تصمیم‌گیری خرید وارد می‌گردد و تنها زمانی که خرید انجام می‌پذیرد به تجربه مشابه دست پیدا می‌نماید. با توجه بااینکه شخصا در دنیای برندینگ مشغول بکار هستم، میدانم که چه‌کاری سخت است، موکول نمودن تجربه‌ای زیبا از خرید به پایان فرایند تصمیم‌گیری. این امر خطیر را رنگ و بسته‌بندی تیفانی به‌خوبی انجام می‌دهد. زیرا تجربه زیبای خرید تازه هنگامی آغاز می‌شود که فرد بسته‌بندی آبی را در دستان شما می‌بیند و به شوق یک جواهر باکیفیت، حتی پیش از باز کردنش، بسیار شاد و خوشحال می‌گردد. در میان هزاران انتخاب، رنگ و بسته‌بندی‌ تیفانی عامل اصلی فروش چشمگیر برند است. تاثیر رنگ چه اتفاقی میافتد، که مشتری برخی برندها را بر برخی دیگر، ترجیح می‌دهد؟ درواقع می‌توان گفت که برندهای معتبر، تصویری هیجان‌انگیز از خود در نظر مشتری ایجاد می‌نمایند. هیچ‌چیز به‌اندازه یک بسته‌بندی درست قادر به ایجاد هیجان دیداری در مشتری نیست. انتخاب بسته‌بندی صحیح، حتما عامل تحکیم برند و دعوت مشتری به تعامل با برند خواهد بود ساختار و شکل بسته‌بندی، رنگ، نحوه نگارش و فونت مطالب روی بسته‌بندی و تصاویر بکار گرفته‌شده، باید باهم همخوان و نماینده یک برند و تنها یک برند باشد و باید بتواند در چند لحظه توجه مشتری را جلب و رابطه عاطفی با وی ایجاد نماید. نتایج تحقیقات دکتر برونو از دانشگاه نیویورک نشان داده که مردم، 10% چیزی که می‌شوند را به یاد می‌آورند، 20% چیزی را که در موردش می‌خوانند، 80% چیزی را که می‌بینند. نتایج تحقیقی دیگر در حوزه بازاریابی نشان داده که 80% اطلاعات تصویری باقی مانده در ذهن افراد، مرتبط با رنگ میباشد. رنگ تاثیر فوری بر احساس مشتری می‌گذارد. برندها به دنبال رنگی هستند که بیانگر شخصیت برندشان باشد. انتخاب رنگ برند بر اساس سلیقه مدیرعامل یا مدیر بازاریابی سازمان نباید باشد بلکه باید ناشی از گزارش یک تحقیق بازار مناسب باشد. منبع : نقش رنگ در برندسازی و فروش (مطالعه موردی برند Tiffany ) تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون درج لینک منبع پیگرد قانونی دارد.
  4. نوشته شده توسط دکترسیدرضا آقاسیدحسینی تیم مشاوران مدیریت ایران : شاید فراموش‌شدن یک برند اجتناب‌ناپذیر باشد. در برخی موارد برندها کارهای انجام می‌دهند که موجب نارضایتی مشتریان بالقوه و بالفعل می‌گردد. هزینه‌ای که شرکت‌ها در کمپین تبلیغاتی برای برند خویش انجام می‌دهند، برای ایجاد شفافیت هرچه بیشتر استراتژی‌های بازاریابی و فروش برای مخاطبین داخلی و خارجی سازمان خویش است. اما سوال اساسی اینجاست : اگر اشتباهی از برند سر بزند، آیا مشتری آن را می‌بخشد؟ به نظرم، جواب واحدی وجود ندارد. زیرا باید ابتدا ببینیم که برند چه نوع اشتباهی انجام داده است. نوع این اشتباه می‌تواند احتمال بخشش آن را تعیین نماید. اعمال متفاوت، نتایج متفاوتی روی شهرت و انتظارت مشتری از برند خواهد داشت. همان‌طور که قبلا در مقاله‌ای تفاوت برند و شهرت Reputation & Brand را بیان نموده‌ایم. یک‌چیز کاملا مشخص است، برندی که شهرتش دچار لطمه شده است، بسیار علاقه‌مند است که هرچه سریع‌تر رابطه ازدست‌رفته خویش با مشتریانش را به وضعیت قبلی و عادی برگردانده و چهره خویش را بازسازی نماید. بهبود شهرت یک برند، سبب تقویت حسن نیت برند (احساس یا نگرش دوستانه، صمیمت و همکاری بین مشتری و برند) می‌گردد که حتما بر ارزش برند تاثیر بسیار زیادی خواهد گذاشت. ما در زمان ارزش‌گذاری برند از طریق یک مدل نوین ارزش‌گذاری، این حسن نیت برند Brand Goodwill را در برمی‌گیریم. در ادامه به تشریح 10 موقعیتی خواهیم پرداخت، که بعد وقوع آن، برند درخواست بخشش خواهد نمود. 1- رسوایی برند: تیترهای خبری می‌آیند و می‌روند. اغلب رسوایی‌ها توسط رسانه‌ها افشا می‌گردند. برای مثال در خصوص برند آمازون، که مقاله روزنامه نیویورک‌تایمز در خصوص فرهنگ‌سازمانی این برند منتشرشده است. شاید بخشی‌هایی از این مقاله به مذاق آمازون خوش نیاید، اما به‌صورت عمومی، در سازمانی که مدیریت روابط عمومی آن فقط جنبه نمایشی ندارد، این‌چنین خبری با یک مدیریت بحران ساده حل می‌گردد، اما در سازمان‌هایی که روابط عمومی فقط برای نصب شعارنوشته تبریک و تسلیت و یا برگزاری همایش‌های بی‌نتیجه به وجود آمده است، یا به چنین مطالبی اصلا واکنش نشان نمی‌دهد، و یا عکس‌العمل آنان خود تبدیل به تیترهای جدید خبری می‌شود. 2- هتک حرمت برند: هنگامی‌که یک سازمان یا سخنگوی آن چیزی بگوید و یا کاری انجام دهد که توهین تلقی شود. مثل تبلیغ شرکت گپ که حاوی پیام نژادپرستانه بود و باعث شد که این شرکت سریع مجبور به عذرخواهی شود.(در این تبلیغ، دست دختر سفیدپوست روی سر دختر سیاه‌پوست است) این فیلم را ببینید. بعدازاین اتفاق، شرکت چند صد هزار دلار هزینه نمود تا پیام متفاوتی به مخاطب خود ارائه دهد. این فیلم را ببینید. واکنش مناسب به چنین موقعیتی تنها با حساسیت و واقع‌بینی سازمان حاصل خواهد شد. 3- اجحاف یا ستم برند: برخی فعالیت‌های تجاری که از دیدگاه مدیرانش، بسیار خود و از سوی اجتماع قابل‌پذیرش است، ممکن است که اصلا قابل‌پذیرش نباشد و موجب عکس‌العمل مخاطبین گردد. برای مثال یک فیلم مستند در خصوص حرکت‌های نمایشی دو جفت نهنگ قاتل در یک آکواریوم نشان داده شد و به ناگه این کسب‌وکار خود را درون شعله‌های انتقاد مخاطبانش دید. تعداد معترضیان زیاد شده و از شمار بازدیدکنندگانش کم گشت. بعد را آن این آکواریوم در سال 2015 اعلام نمود که مسیرش را تغییر داد. آیا مردم آن را می‌بخشند؟ باید نشست و دید. این مورد در خصوص شرکت مک‌دونالد نیز اتفاق افتاد. انتقادهای شدید در خصوص وضعیت خوک‌دانی و مرغداری‌های چینی که مک‌دونالد مواد اولیه خود را از آنان تهیه می‌نمایند و این حیوانات در وضعیت اسفباری پرورش داده می‌شوند. مک‌دونالد مجبور شد که قوانین خاصی برای شرکت‌های پروش دهنده وضع نماید تا شرایط حیوانات بهبود داده شود. تاکنون بسیاری از شرکت‌ها تنها به دنبال دفاع از قیمت خود بوده‌اند ولی این سیاست به‌تنهایی جواب نمی‌دهد. 4- بی‌عدالتی برند: هنگامی‌که برند تنها به دنبال کسب سود باشد و وظایف اجتماعی CSR خود را فراموش نموده باشد و یا از افراد و گروها به نفع خود بهره‌برداری نماید، این نوعی بی‌عدالتی است، پس تغییرات عمده‌ای در سازمان موردنیاز خواهد بود. این مشکل سیستماتیک سازمان موجب گریز مشتریان می‌گردد. اقدامات سازمان تنها زمانی مشتریان را بازخواهد گرداند که مدیران مشکل را تشخیص و در قبال آن عملی مناسب انجام دهند. باید برای برقراری عدالت برنامه مدونی داشت و گام‌به‌گام در جستجوی روش‌هایی برای جلوگیری از رخ دادن مجدد آن‌ها بود. شاید در همکاری با سازمان‌های غیردولتی NGOها، به دنبال رصد و گزارش مشکلات سازمان باید بود. همراه بازگشت به موقعیت گذشته زمان‌بر بوده و باید عوامل کلیدی موفقیت CSFها را به‌صورت منظم به‌روزرسانی نمود تا مشخص شود که چه‌کاری انجام و نتیجه‌ای حاصل‌شده است. 5- غرور و تکبر برند: احساس ندامت، ویژگی حیاتی برندی است که اشتباهی از وی سرزده است. غالبا غرور برند ناشی از عدم وجود رقیب جدی در بازار است، بخصوص هنگامی‌که بازار به‌صورت انحصاری (بازار مونوپل) در اختیار برند باشد و مشتری حق انتخاب نداشته باشد و مجبور به خرید از آن برند باشد. هنگامی‌که یک برند دچار غرور می‌گردد، بهترین راه برای برگشتن از این مسیر اشتباه، تغییر رفتار و عذرخواهی است. در این حالت مدیریت بحران بسیار حائز اهمیت است که باید توسط روابط عمومی انجام گردد. عذرخواهی باید واقعی و تغییر رفتار باید قابل‌مشاهده باشد. با این روش، قضاوت مخاطب نسبت به برند تصحیح می‌گردد. 6- عدم صداقت برند: عدم صداقت (دروغ‌گویی، یا بیان نکردن کل داستان) موجب آسیب شدید یک برند است، مخصوصا هنگامی‌که مشخص گردد که این عدم صداقت در یک بازه زمانی مشخص و در قبال تعداد زیادی از افراد اتفاق افتاده و حتی پاداشی برای شرکت به ثمر آورده است. مانند رسوایی شرکت ولکس واگن در 2015 و میتسوبیشی در 2016 که برای مدت زیادی در خصوص ناچیز بودن آلایندگی خودروهای خویش به تمام دنیا دروغ گفته بودند که موجب شد سهام آن‌ها بشدت افت نموده و حتی از سوی آمریکا به جریمه محکوم گردند. 7- افراط برند : بی‌تردید در یک جامعه (بدون فساد مالی و اداری) تنها بخشی از آن‌که به حیف‌ومیل پول خیلی حساس است، بخش دولتی. مخاطبان یک برند، علاقه دارند که برند مدنظرشان از سود حاصل از خرید آنان، کارهای منطقی و مفید برای خود و جامعه انجام دهند. شرکتی که می‌تواند بخشی از ثروت خود را صرف کمک به صندوق‌های حمایتی اجتماعی، خیریه‌ها و یا فعالیت‌های بشردوستانه نمایند، اما آن را اسراف می‌نماید، موجب ناراحتی و خشم مخاطب خود می‌گردد. 8- فساد برند: فساد همه‌جا است. از فیفا تا اسناد پاناما، شامل تبانی چندین نفر برای ایجاد سود شخصی و ایجاد هزینه برای دیگران است. این‌گونه فعالیت‌ها موجب می‌شود که سایر برندها از مفسدین دوری جویند، برای مثال در ماجرای فیفا، شرکت‌های نظیر کوکاکولا و مک‌دونالد از حمایت مالی این سازمان عقب‌نشینی نمودند. در چنین حالتی تنها با تغییر فرد اصلی آن سازمان، هرگز فساد از بین نخواهد رفت، بلکه باید تمام افراد مشارکت‌کننده و سیاست‌های خرد و کلان سازمان در این خصوص تغییر نماید. 9- آلودگی برند: این موقعیت بسیار ناگواری است، زیرا پیدا کردن محل و علت به وجود آمدن آن بسیار سخت است و اثری مهم، قابل‌لمس و عمومی دارد. برای مثال برند چیپوتل که در بازار فست فود یک برند نوظهور است، بعد از شیوع یک بیماری ویروسی از طریق محصولات این برند، اکنون نیاز شدیدی به بازتولید اعتبار و اعتماد مشتریان نسبت به برند خود دارد . اگر برند در یک محیط و بازار ایزوله بود، می‌توانست با این آلودگی و اثرات آن مبازره کند، اما بروز مکرر و عدم توانایی شرکت در مبارزه با این آلودگی، اعتماد مشتریان و سرمایه‌گذاران به برند را از بین برد. همین اتفاق برای برند آب‌معدنی دماوند نیز رخ داد. بازار رقابتی، هرگونه اشتباه به‌شدت از سوی مشتریان با توبیخ مواجه می‌گردد. در یک مورد بسیار ترسناک آلودگی در برند جانسون‌اند جانسون در دهه 80، قرص ضد درد تیلینول این برند با رنگی حاوی سیانید پوشش داده‌شده بود (حداقل 6 قربانی داشت). این برند بلافاصله تمام محصولات را از بازار جمع‌آوری نمود و بعدازآن بسته‌بندی جدیدی سه لایه‌ای به قیمت متفاوت به بازار معرفی نمود و توانست با موفقیت کامل، اعتماد مشتری را دوباره جلب نماید. همین مطلب به‌عنوان یک مطالعه موردی در مدارس کسب‌وکاری نظیر نیوکاسل، لندن و هاروارد به‌عنوان یک تلاش موفقیت‌آمیز از سوی یک برند، تدریس می‌گردد. 10- غفلت و مسامحه برند: مدیریت و اتخاذ تصمیم درست نسبت یک وضعیت، امری بسیار حیاتی است. شرکت BP بعد از انفجار دکل نفتی خویش د ر اعماق اقیانوس، هنوز نتوانسته مردم را در خصوص آلودگی نفتی خلیج مکزیک توجیه کند تا مردم او را ببخشند، هرچند که مدیرعامل را اخراج و هزینه‌های پاک‌سازی سواحل و جمع‌آوری لکه نفتی را پرداخت نمود و نیز محکوم به پرداخت جریمه نقدی شد. برخی برندهای حاضر هستند ریسک‌های بسیاری را قبول نمایند، اما هزینه‌های بسیار ناچیز برای جلوگیری از حادثه را متقبل نشوند. اما در زمان بروز حادثه، مجبورند تا چند صد برابر آن را صرف جبران خسارات وارده نمایند. اما در پایان باید اشاره نمایم که حتما برخی برندها هرگز مورد بخشش واقع نمی‌شوند. این برندها را "برند متخاصم" Hostile Brand می‌نامیم. برندهایی نظیر هارلی دیویدسون، ردبول، بن تن. این برندها به دنبال کثرت‌گرایی و با یک جهان‌بینی قوی بوده و در مقابل هرگونه انتقاد با خونسردی می‌ایستند. حتی گاه این رویکرد آنان همراه با ایجاد رسوایی و یا خشم نیز بوده است، اما شخصیت برند آنان اجازه عذرخواهی از دیگران را به خود نمی‌دهد. منبع : آیا مشتری اشتباهات برند را می‌بخشد ؟ تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.
  5. iranmct

    وب برندینگ Web Branding چیست ؟

    نوشته شده توسط دکترسیدرضاآقاسیدحسینی تیم مشاوران مدیریت ایران : وب برندینگ Web-Branding ( که آن آنلاین برندینگ Online Branding یا اینترنت برندینگ Internet Branding نیز می‌خوانند) یکی از بخش‌ها و تکنیک‌های مدیریت برند و برندینگ است که با به‌ کارگیری دنیای وب به عنوان یک رسانا به دنبال ایجاد جایگاهی برای یک نام تجاری (برند Brand) در بازار است. تفاوت وب برندینگ با سئو SEO چیست ؟ - وب برندینگ مفهومی جامع برای گسترش یک برند در دنیای وب بر اساس استفاده از کلیه ابزارهای موجود و یا خلق ابزار جدید برای انتشار پیام برند است. - سئو (بهینه نمودن وب‌سایت برای موتور جستجو Search Engine Optimization) به عنوانی یکی از ابزار وب برندینگ به دنبال بهینه نمودن وب‌سایت برای بالا بردن جایگاه سایت در یک یا نهایتا دو موتور جستجوی اینترنتی در زبان خواص است ( بهینه نمودن بر اساس یک زبان محاوره مثلا انگلیسی و یا نهایتا انگلیسی/فارسی صورت می‌گیرید). در سئو هدف اصلی رتبه‌بندی Website Ranking است اما در وب برندینگ هدف انتشار حداکثر پیام برند است. برخی از برنامه نویسان تحت وب که به دنیای سئو تسلط کافی دارند (سئوکار خواند می‌شوند) قادرند که بدون درج تولید محتوای همیشه‌سبز و تنها با کپی مطالب سایت‌های دیگر و خرید لینک متعدد از سایت دیگر ، وب‌سایت را تا سایت شماره یک در گوگل بالا بیاورند. اما سوال اساسی اینجاست : آیا برای برند شما کاری صورت پذیرفته است؟ آیا با رتبه اول قرار گرفتن در گوگل (بر اساس 2 یا 3 کلمه) برند شما جاودان شد ؟ آیا همه‌چیز به وب‌سایت گوگل ختم می‌شود ؟ این به دین معنا نیست که سئو نباید مدنظر باشد بلکه به این معناست که سئو راه رستگاری برندتان نخواهد بود بلکه تنها یکی از ابزارهای در دست مدیر برند برای عملیات وب برندینگ است. بنابراین وب برندینگ عبارت است از یک استراتژی که صاحبان کسب‌وکار در جهت تعریف جایگاه خود در بازار استفاده می‌نمایند. حتی کسب‌وکارهای بزرگ و شناخته‌شده نیز در این حوزه سرمایه‌گذاری فراوانی انجام می‌دهند تا برند خود را با شهرتی مناسب همراه سازند( تفاوت شهرت و برند)، زیرا فعالیت‌های وب برندینگ تاثیری بسیار عمیقی بر گسترش مرزهای شناخت از برند خواهد داشت. با توجه به رشد روز افزون جوامع، برندها نقش بسیار مهمی در زندگی مصرف‌کنندگان، ایفا می‌نمایند. بنابراین دنیای وب به عنوان ابزاری برای ارسال پیام به مخاطبان کنونی و آتی برند تلقی می‌شود. پس وب برندینگ به عنوان ابزاری برای حمایت از برنامه‌های بازاریابی سازمان بکار گرفته می‌شود. توجه نمایید که در استفاده از وب برندینگ دقیقا همان اهدافی مدنظر است که در سایر روش‌های برندینگ موردتوجه قرار می‌گیرد. شاید مهم‌ترین این اهداف، افزایش میزان تقاضا برای محصول یا خدمات سازمان است. اگر دقت نموده باشد وب برندینگ را یک استراتژی معرفی نمودیم. به این معنا که یک برنامه بلندمدت و دارای برنامه عملیاتی Action Plan خواهد بود. وب برندینگ دارای 2 بعد اساسی است : 1- بعد مدیریت : برای وب برندینگ نیاز به تفکر مدیریتی برای ترسیم جایگاه برند در بازه بلندمدت وجود دارد. این همان چیزی است که مدیریت بازاریابی یا مدیریت برند سازمان بدان تسلط دارد. زیرا از برنامه‌های بازاریابی سازمان مطلع هستند و یا حداقل با مفاهیم بازاریابی آشنا هستند. 2- بعد مهندسی : برای و ب برندینگ نیاز به توانایی‌های اجرایی مانند برنامه‌نویسی، طراحی دوبعدی و سه‌بعدی، تولید ویدیو ... وجود دارد تا بتوان دنیای وب را همان‌طور که پیش‌تر گفته شد به عنوان رسانایی برای انتقال پیام به کار گرفت. نکته : اگر در واحد بازاریابی سازمان بعد مدیریتی وب برندینگ وجود داشته باشد ولی بعد مهندسی آن نباشد، با همکاری با یک شرکت (طراحی وب‌سایت) می‌تواند این خلع را پر نماید، اما اگر بعد مدیریتی آن درون واحد بازاریابی وجود نداشته و سازمان تصمیم گرفته باشد تا هر دوی این ابعاد را به یک شرکت (طراحی وب‌سایت) واگذار نماید، چندین تجربه ناموفق شرکت‌های ایرانی و خارجی نشان داده است که این مسیر کاملا به بیراه رفته و عملیات از وب برندینگ به سئو سایت ختم شده و تمام نتایج حاصل‌شده از سرمایه‌گذاری انجام‌شده نیز در مدتی کمتر از 6 ماه از بین خواهند رفت. اگر یک مدیر برند دارای تحصیلات و سابقه اجرایی در خصوص مهندسی نرم‌افزار و مدیریت بازاریابی باشد و بتواند هردوی این موارد را شخصا و با کیفیت بالا در سازمان اجر نماید، کلید طلایی موفقیت آن سازمان در حوزه برندینگ تحت وب است. اهمیت وب برندینگ : هر مدیری در مورد فواید آگاهی از برند و اینکه چگونه برند می‌تواند بر سود حاصله سازمانش تاثیر گذارد، مطلع است. هدف برند تمایز محصولات و خدمات یک شرکت از سایر رقباست که دقیقا همان محصول یا خدمت را ارائه می‌نمایند. برندسازی مناسب موجب ایجاد وجه تمایز محصولات شده و نهایتا سبب می‌گردد تا شرکتی را با محصولاتش بشناسند. در این حالت جایگاه محصول Product Positioning تمایز محصول Product Differentiation به یکدیگر گره خواهند خورد. این دو را باید در استراتژی و ب برندینگ مد نظر قرار داد تا بخشی از بازار را به تملک خود در آورده و به مشتری وفادار به برند دست‌یابید. وفاداری مشتری به برند از طریق بازاریابی ارتباطی به راحتی قابل تحصیل است. آیا سرمایه‌گذاری بر وب برندینگ ارزشش دارد ؟ چندین شرکت و برند را حداقل شخصا به یاد میاورم که تلاش‌هایشان در خصوص ایجاد یک برند به شکست انجامیده است. زیرا این برندهای دارای نقطه تمایز خاصی نبوده و یا نتوانسته بودند آن را در قالب پیام منتقل نمایند. استراتژی برندینگ اینترنتی: حتما همراه با معرفی ارزش‌های سازمان به مخاطب است. در کل اگر فرد یا تیم مجری، دانش و ابزار لازم را در اختیار داشته باشند، این استراتژی برای سازمان ارزش‌آفرین بوده و سرمایه‌گذاری مناسبی است. هرگز مستقیما وارد اجرای یک کمپین وب برندینگ نشوید بلکه پیش از آن، فرایند اماده‌سازی زیر را از طریق یک مشاور بازاریابی حرفه‌ای از خارج از سازمان که ذی‌نفع نباشد ( به محصول و خدمات از زاویه‌ای دیگر نگاه کرده و نقاط تاریک و مشکل‌آفرین آن را با نگاهی نقادانه بنگرد و گزارش نماید) طی نمایید : 1- بررسی محصول یا خدمات 2- بررسی فرایندهای ارائه کالا و خدمات 3- بررسی زیرساخت‌های موجود برای وب برندینگ 4- برنامه‌ریزی روش‌های تولید پیام 5- برنامه‌ریزی روش‌های همکاری و رقابت 6- تعیین جایگاه افراد در اجرا و پیگیری امور 7- تعیین جدول زمان‌بندی انجام امور 8- تعیین روش خدمت به مشتری 9- تعیین روش ارائه گزارش از نتایج حاصله در صورت وجود برنامه و رویه ارزیابی است که می‌توان یک استراتژی برندسازی تحت وب قوی و موثر داشته باشید. آیا وب برندینگ برای کسب‌وکارهای کوچک نیز مفید است؟ صرف‌نظر از تاثیر بزرگی که صنعت آنلاین بر زندگی مردم امروز گذاشته است، این تنها پروژه عظیم فراملیتی است که هر روز توسط افراد در حال رشد و توسعه است. این مشارکت همه‌جانبه، اینترنت را تبدیل به راهی مطمئن برای گسترش فعالیت‌های بازاریابی نموده است. زمین ‌بازی اینترنت به یک میزان در اختیار شرکت‌های بزرگ و کوچک قرارگرفته است تا برند خود ترویج دهند. بنابراین بر بستر وب می‌توان در کوتاه‌ترین زمان یک محصول یا خدمت را معرفی نمود، درحالی‌که در دنیا واقعی تدارکات معرفی سریع یک کالای جدید شاید ماه‌ها زمان برده و نیاز به سرمایه‌گذاری عظیمی داشته باشد. برای یک شرکت کوچک زمانی تولید یک محصول اقتصادی و سودآور است که به یک بازار بزرگ دسترسی داشته و با تمرکز بر کیفیت و خدمات مناسب بر مشتریان بالقوه آن بازار تاثیر نماید. پس شرکت‌های کوچک ارزش و تمایز ایجادشده در محصول یا خدمت خویش را در فرایند وب برندینگ مورد تاکید قرار می‌دهند. درنتیجه می‌توان گفت که وب برندینگ راهی برای رقابت در بازارهای بزرگ و با رقبای بزرگ است. اگر وب برندینگ به صورت اصولی انجام گردد سبب : 1- افزایش آگاهی از برند 2- تقویت ارزش خاص پیشنهادی برند 3- بیان داستان برند 4- شناخت مشتری و ایجاد فهرست مشتریان 5- برقراری مکالمه با مشتریان بالقوه یا بالفعل منبع : وب برندینگ Web Branding چیست ؟ تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.
  6. نوشته شده توسط دکترسیدرضاآقاسیدحسینی تیم مشاوران مدیریت ایران : در آینده، بازاریابی و برندینگ در زیرمجموعه یک خانواده محصول بیشتر رسوخ کرده و برای محصولات، زیرشاخه‌های Subcategory بیشتری ایجاد می‌گردد (خانواده محصول پیچیده‌تر می‌گردد) و درنتیجه رقابت از حوزه برند اصلی به رقابت بر زیرشاخه Subcategory Competition برند خواهد رفت و درنتیجه اینکه در رقابت گفته می‌شود "برند من از برند تو بهتر است" جایگاه کم‌اهمیت‌تری پیدا خواهد نمود. زیرا وجود یک مزیت رقابتی نادر و تا حدودی پایدار موجب ایجاد رشد و سودهی پایدار خواهد بود. این نوع مزیت تنها در زیرشاخه‌های محصولات قابل ایجاد خواهد بود. ( برای مثال: یک شرکت تولیدکننده بتن، تنها به دنبال معرفی انواع بتن سبک، منعطف و بسیار مستحکم برای پل‌های معلق در کشوری با بازاری بالفعل و جذاب باشد). از یک زیرشاخه به زیرشاخه دیگر، رشد واقعی ناشی از افزایش سهم بازار نیست، بلکه ناشی از این است که برند اصلی در زیرشاخه خود دارای محصولی است که به‌عنوان محصولی جدید به بازار معرفی‌شده است و در آینده اگر توسط سایر رقبا نیز محصولی مشابه با آن تولید گردد، همچنان مزیت رهبری را یدک کشیده و از مزیت "نمونه اول" بودن خویش سود خواهد برد و به‌عنوان مبنایی برای مقایسه کیفی و قیمتی خواهد بود. این‌چنین برندهایی برای خلاقیت و نوآوری و ایجاد اهداف شناور، به این عمل به ‌صورت یک استراتژی می‌نگرند. با مدیریت ادراک و نگرش‌ها، مشتریان را به‌سوی زیرشاخه‌های برند سوق داده و این‌گونه است که رقابت برندینگ را در زیر شاخه‌ها یک سازمان را به موفقیت خواهد رساند. در مدیریت برند به ربط برند Brand Relevance به عنوان یک راهکار استراتژیک اشاره می‌شود که به ساخت و ایجاد زیرشاخه‌های برند و راهکارهای پیروزی در جنگ زیرشاخه برندها می‌پردازد. این عمل در برندهایی نظیر Tesla, Red Bull, IKEA, Gillette و بسیاری دیگر، قابل‌مشاهده است. برندی تحت عنوان Chobani در بازار مواد غذایی از همین استراتژی برندسازی استفاده نموده است. آقای حمدی اولوکایا (یک کارآفرین آمریکایی، کرد تبار) و صاحب یک کسب‌وکار کوچک در حوزه تولید پنیر در سال 2005 کارخانه تولید ماست را از برند رهبر بازار تولیدات لبنی در سطح جهان به نام Kraft را در شهر نیویورک را خریداری نمود. هدف او تولید ماست چکیده بدون چربی Greek yogurt بود، محصولی که غول‌هایی نظیر Dannon یا Yoplait آن را بسیار کم تولید می‌کردند. او این محصول را Chobani نام نهاد و در مدت 5 سال 1.4 میلیارد دلار با آن پول ساخت. سهم وی از بازار زیرشاخه‌های ماست چکیده از 0.7% در سال 2006 به 52% در سال 2014 رسید. وی رقابت را در زیرشاخه‌ها این برند برده بود. 4 درسی که می‌توان از برند چوبانی گرفت، عبارت‌اند از : 1 - هر محصول دارای یک ارزش پیشنهادی مشخص است. غلیظ‌تر بودن آن موجب شده که بافتی متراکم‌تر و خامه‌ای‌تر داشته باشد. در مقایسه با ماست‌های مشابه در بازار، با همان میزان کالری، دارای دو برابر پروتئین است، قند و کربوهیدراتش به نصف رسیده است. این محصول دقیقا همان چیزی است که افراد علاقه‌مند به دریافت پروتئین غیر گوشتی به دنبال آن هستند (به‌خصوص افراد گیاه‌خوار و ورزشکارها). قند و کالری و هیدروکربن پایین این محصول نیز افرادی که به دنبال کاهش وزن و سلامت هستند را به خود جذب نموده است و برایشان برندی پرارزش است. 2 - چوبانی یک بسته‌بندی حرفه‌ای و با هویت بصری واحد را بکار گرفته است. ظرف این محصولات کوتاه‌تر و عریض‌تر (فربه‌تر) است از ظرف ماست‌های اولیه و روتین در این بازار و همچنین از رنگ‌های زنده گوناگون و مشخصی برای هر واحد محصول استفاده می‌نماید. برای هر یک از زیرشاخه‌های محصول یک سمبل اختصاص داده است تا در هنگام انتخاب زیرشاخه‌های این ماست، "جستجوی بصری برند" آسان گردد. این خود به‌گونه‌ای به تصمیم مشتری اعتبار و هویت می‌دهد و خیال مشتری را راحت می‌نماید که برای چیزی پول می‌دهد که بدن وی به آن نیاز دارد و فاقد چیزهایی که بدنش به آن نیاز کمی دارد. 3 - چوبانی خود را به‌عنوان یک زیرشاخه محصول پوزیشن نموده است (ماست / ماست چکیده / ماست چکیده سلامت ) و نه یک محصول جدید. این نوع برندسازی بر یک زیرشاخه محصول همان بازاریابی نیچ یا دسته‌ای نیست. زیرا بازاریابی و برندینگ بر زیرشاخه‌های برند به ما اجازه تولید انبوه را داده و می‌توانیم بخش‌بندی انجام‌شده در بازار را توسعه دهد. 4 - چوبانی به مبارزه طلبیده شد. بعد از موفقیت این برند. Dannon و Yoplait تلاش به تولید محصولاتی مشابه دست زدند اما با جایگاهی که چوپانی به‌عنوان " نمونه اول" در ذهن مخاطب ایجاد نموده بود و با خلاقیت و نوآوری جاری در این سازمان و ایجاد چهارچوب ذهنی مناسب برای مشتریان خویش، سهم بازار وی به 40% کل بازار رسید و این نشان از شکست رقبای بزرگ خویش در زیرشاخه‌های یک محصول است. چوبانی بسیار خلاق است. او محصول جدیدی با 100 کالری تحت برند Simply 100 معرفی نمود. درپوش ظرف این ماست جدید با یک زائده برای جدا کردن این در پوش و به شکل یک زغال‌اخته طراحی‌شده است.خط تولید محصولات صبحانه خود را Chobani Oats نام‌گذاری نموده و ماست‌های طعم دار فصلی را Chobani Indulgent نام‌گذاری نموده است. یک سری ماست‌های ارزان‌قیمت و همچنین ماست‌های پرچرب برای پخت‌وپز و جایگزینی برای خامه‌ترش نیز دارد. چوپانی کافه‌هایی زیبا برای خرده‌فروشی محصولات خود نیز تاسیس نموده است. علاوه بر آن یک زیرشاخه به‌عنوان ماست حاوی چاشنی‌هایی از مواد طبیعی و گیاهی ارائه نموده است.در یک کمپین تبلیغاتی برندینگ تحت عنوان “How Matters” این برند به اهمیت فرایند آماده‌سازی ماست اشاره می‌نماید و آن را به آماده‌سازی یک ورزشکار برای حضور در رقابت المپیک تشبیه می‌نماید. ویدیو مرتبط در سایت آپارات مطالعه موردی فوق نشان می‌دهد که چگونه یک برند تازه‌وارد با منابع اندک قادر است تا در مدت 6 سال کسب‌وکار خود را به میزان 1.4 میلیارد دلار رشد دهد. برندهای غالب و سلطه‌جوی بازار معمولا به دنبال این هستند که نشان دهند "برند من از برند تو بهتر است" و به افزایش ثابت سهم بازار در یک طبقه بخصوص از محصولات هستند. صدالبته که این برندها به رشد پایدار سود خواهند رسید. اما، زیرشاخه‌های جدیدی که سهمی در حدود 1% بازار را به خود اختصاص داده‌اند را موردتوجه قرار نداده و بر آن سرمایه‌گذاری نمی‌نمایند، زیرا که معتقدند که این بخش از بازار بر کسب‌وکار آنان اثرگذاری خاصی ندارد و آنان را تهدید نمی‌نماید. ماهاتما گاندی در جایی گفته است : " ابتدا شما را نادیده می‌گیرند، سپس شما را مسخره می‌نمایند، سپس با شما مبارزه می‌نمایند، سپس شما پیروز می‌شوید". این دقیقا داستان زندگی برند چوپانی در دهه اول زندگی‌اش است. منبع : رقابت برندینگ در زیرشاخه محصول – مطالعه موردی برند چوبانی Chobani تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.
  7. بسیاری از برندها و مدیران در شبکه‌های اجتماعی حضور دارند، اما این به معنای آن نیست که همه کارهایی که در کانال‌های ارتباطی آنلاین انجام می‌دهند، صحیح باشد. بسیاری از آنها وجهه‌ای که از برندشان عرضه می‌کنند محتوایی زنده ندارد. خلاق بودن، سرگرم‌کننده بودن و آگاهی‌دهنده بودن ماهیت برند می‌تواند به ایجاد مخاطب بیشتر در رسانه‌های اجتماعی کمک کند. برای موفقیت در بازاریابی رسانه‌های اجتماعی، نیاز است که برندتان روباتیک نبوده و دارای جنبه‌های انسانی و زنده باشد. در ستون امروز راه‌هایی برای رسیدن به این هدف را بررسی می‌کنیم. 1-‌ آشنا باشید پشت لوگوی شرکت‌تان مخفی نشوید و پست‌های‌تان گمنام نباشد. یک چهره کلی از برندتان با آشکارسازی خود در مقابل مخاطب ایجاد کنید. به او نشان دهید که پشت این پست‌ها افراد حقیقی حضور دارند. علاقه و احساسات‌تان را در کنار اطلاعاتی که به مخاطب می‌دهید ابراز کنید و نشان دهید که دارای شخصیت هستید. 2-‌ از دید اول فرد صحبت کنید اکانت رسانه‌های اجتماعی شما می‌تواند به جای اینکه حاوی عکس لوگوی‌تان باشد، عکس اشخاص اجرایی شرکت‌تان را در خود داشته باشد. هنگام صحبت با مخاطبان‌تان ضمیرهای مجموعه‌ای مانند ما یا در صورتی که مدیر و مالک شرکت خود شما هستید ضمیر من را به جای استفاده مدام از نام شرکت به‌کار برید. اهل گفت‌وگو، در دسترس و واکنش‌پذیر باشید. اگر به کیفیت برندتان شخصیت دهید، مورد تحسین قرار می‌گیرید. در این حالت نه تنها جرقه تعهدی معنا دار را در ذهن مشتری می‌زنید، بلکه میزان زیادی اعتماد نیز در او ایجاد می‌کنید. 3-‌ از صحبت رسمی بپرهیزید گاهی اوقات برای خطاب قرار دادن دیگران نیاز نیست از اسامی و القاب سنگین و بسیار رسمی استفاده کنید. ایجاد محیط صمیمی و جو دوستانه بر ارتباط با مشتری اثرگذار است. قطعا شما درصدد ایجاد نفوذ در مخاطب خود هستید، پس بهتر است گاهی از زبان خودتان با لحنی صمیمی با مشتری صحبت کنید نه از مقام مدیر یک شرکت. گفت‌وگوی صمیمی و نزدیک در رسانه‌های اجتماعی تعامل زیادی با مخاطبان ایجاد می‌کند. 4-‌ دیگران را با نام کوچک خطاب کنید یکی از روانشناسان معروف گفته است که برای هر فرد شنیدن هیچ کلمه‌ای شیرین‌تر از شنیدن نامش نیست. به همین خاطر بهتر است در خطاب قرار دادن مشتریان‌تان از عنصر نام غافل نشوید. البته آگاه باشید که در خطاب نام آنها صمیمیت بیش از حد به خرج ندهید و نام‌شان را شکسته تلفظ نکنید. این مسئله برای مشتری اهمیت دارد. 5-‌ به اشتراک‌گذاری محتوا در زمان مناسب بهتر است به اشتراک‌گذاری محتوای‌تان در شبکه‌های اجتماعی را به زمان مناسب موکول کنید. همچنین هنگام اجرای استراتژی‌ها عامل زمان را در نظر داشته باشید و بدانید که اگر برنامه‌ای خوب را در زمان درستی پیش نبرید به هیچ نتیجه‌ای نمی‌رسید. 6-‌ داشتن حس شوخ طبعی هیچ برندی نمی‌خواهد به‌عنوان برندی سختگیر، از مد افتاده و دور از دسترس مطرح شود. در حالی‌که بعضی از آنها بر اشتراک‌گذاری مطالب و انتشار خبرهای روزانه تکیه می‌کنند؛ باید این نکته را در ذهن داشته باشند که حس سرزندگی و شوخ طبعی را در کنار انتشار اخبارشان و به اشتراک‌گذاری پست‌ها اعمال کنند. به یاد داشته باشید که خنده بهترین درمان برای بسیاری از چیزهاست که یکی از آنها کسب وکار است. 7-‌ به دیگران کمک کنید کمک به دیگران عملی نیک است. شاید این قانون منسوخ شده باشد، اما قانونی طلایی است. اینکه به فردی توجه نشان می‌دهید و او نیز متقابلا در مواقع لازم به شما کمک خواهد کرد بسیار پسندیده است. اگر به دیگران کمک کنید آنها تا ابد قدردان شما هستند. در پست‌ها تنها از ارزش و اهمیت خود صحبت نکنید. از ارزش مشتری نیز صحبت به میان آورید، این توجه حس خوبی به آنها منتقل خواهد کرد. IranMCT تیم مشاوران مدیریت ایران [h=2]منبع : چگونه به برندمان در شبکه‌های اجتماعی بعدی انسانی دهیم[/h]
  8. تیم مشاوران مدیریت ایران : حتما در حوزه بازاریابی با بحث برندینگ و نیز بازاریابی محتوا (بازاریابی مفهوم) برخورد نموده‌اید. در تمام این موارد حتما مدیریت گفتمان برند با مخاطب از کانال مدیریت محتوا بسیار حائز اهمیت است. حتی اگر محتوای تولید شده از نوع محتوای همواره سبز باشد، همچنان باید به عناصر سازنده آن دقت نمود. اگر محتوای تولیدی شده‌ی شما حاوی لوگوی شرکتتان نباشد، چگونه مخاطبتان باید به ماخذ و برند تولیدکننده این محتوا پی ببرد ؟ اگر مخاطبین از طریق کانال‌های رسانه‌ای متفاوت به محتوای تولیدشده ما دسترسی پیدا می‌نمایند، چگونه اینان باید متوجه شوند که یک برند پشت تمام این تولید محتواست ؟ اگر توجه و دقت کافی نداشته باشید، اجزای مجموعه محتوای تولیدشده دارای صدا و آهنگ همگون و هم آهنگ نبوده و اجزای تشکیل‌دهنده بازاریابی شما به ایجاد یک تصویر واحد از برند منجر نخواهد شد. این امر خود سبب می‌گردد که برند نتواند با ادبیاتی ثابت با مخاطبش دیالوگ داشته باشد. این تجربه ناپایدار از برند، غالبا در کسب‌وکارهای در حال رشد و یا گاه در زمانی که محتوا توسط فردی در خارج از سازمان و تنها به سفارش سازمان تولید می‌گردد، مانند زمانی که یک مترجم آزاد freelancer قرار است تعداد زیادی از متون چند سایت را برایمان ترجمه نمایید. در این صورت مکررا دیده‌ام که نوع ادبیات و متون انتخاب‌شده بسیار متفاوت با سایر محتویات پیش‌تر تولیدشده است و حتی لغات تخصصی کاربردی آن حوزه فنی و علمی به‌درستی برگردانده نشده است و یا اصلا محتوای تولیدشده مورد نیاز مخاطبین نبوده است. شاید از خود بپرسید که چرا صدای برند مهم است ؟ صدای برند به معنای ایجاد یک وجهه انسانی برای برند است. صدای برند به شما اجازه می‌دهد که در فضای تخصصی، جایگاه خود را معرفی و به راحتی از سایر برندها شناخته و متمایز شوید. پایداری صدا و واژگان برند برای تحکیم یک برند در یک منطقه جغرافیایی خاص بسیار حیاتی است و نیز بر برنامه‌های استراتژیک تولید محتوا به‌صورت موثر عمل شود. در این مسیر وظیفه مدیریت برند تهیه جدولی از عناصر صدای برند است تا راهنمایی برای تولید محتوا باشد. در ادامه به بیان پنج گام مشخص و اساسی برای ایجاد و حفظ اشتیاق به صدای برند در تلاش‌های آتی تولید محتوا می‌پردازیم : 1- محتوای خود را به اشکال گوناگون تبدیل و ارائه دهید. اگر می‌خواهید که به‌طور گسترده در شبکه‌های اجتماعی مخاطب خود را بیابید. باید محتوای تولیدشده در اشکال ویدیو، متن، کتاب الکترونیکی در اختیار مخاطب شبکه اجتماعی خود قرار دهید. با دیدگاه انتقادی و عقلایی به محتوای تولیدی خود بنگرید. کدام‌یک از این موارد را در محتوای تولیدی رقبای خود دیده‌اید ؟ هدف آن است که از تمام انواع محتوا بهترین نمونه را پیدا نموده و از آن پرینت بگیرید و در بالای جدول برنامه‌ریزی تولید محتوا قرار دهید تا نمونه‌ای برای انجام کار باشد. 2- صدای برند را در 3 کلمه توصیف نمایید. حال با هم‌فکری مدیر تولید محتوا یا مسئول هویت برند، به بررسی نمونه‌های تهیه‌شده بپردازید. پس برای هر نوع از محتوا، 3 کلمه در توصیف محتوایی که باید برایش محیا شود، تولید جدول عناصر صدای برند می‌نویسید. اگر برند را به غالب شخصیت برند Brand Personality توصیف می‌نمایید. باید سه کلمه ارائه‌شده را به‌صورت مشخصه‌های شخصیتی انسانی بیان نمایید. در این صورت باید رقبا را نیز به‌صورت کاراکتر انسانی توصیف نمایید. (شخصیت صدای برند) برای مثال. رقیبی را با عنوان "قلدر کلاس" صفت گذاری می‌نماییم و یا رقیب دیگر شما "عشوه‌گر". درهرصورت باید صفت گذاری انجام گردد. برای مثال : 1- معتقد 2- عجیب 3- معتبر حال هرکدام از مشخصات را باید تشریح نمایید(این شرح در اصل تُن صدا tonality of voice است) . این شرح کوتاه نشان می‌دهد که : - چگونه هر یک از این مشخصه‌ها را باید به مخاطب نشان دهیم؟ - چگونه باید در تمام محتواهای تولیدشده این مشخصه‌ها وجود داشته باشد ؟ در همین مشخصه‌ها : 1- معتقد : رسا، مشتاق، از صمیم قلب، عمل‌گرا 2- عجیب : گستاخ، غیرمنتظره، مخالف نظر عامه 3- معتبر : واقعی، قابل‌اعتماد، جذاب، مستقیم 3- ایجاد جدولی از عناصر صدای برند. برای اینکه بتوانید تمام این مشخصه‌ها و توصیفاتش را در محتوای آتی (متن و تصویری) نشان دهید، باید حتما این جدول را به‌عنوان یک ابزار مرجع مدیریت محتوا استفاده نمایید تا صدای برند در تمام این محتویات مدیریت‌شده باشد. پس برای هر مشخصه (صفت) باید 3 ستون در نظر بگیرید (توصیف، باید انجام شود، نباید انجام شود) اگر هرکدام از اجزا سه‌گانه توصیفی نیز به تشریح مجزا نیاز داشته باشد، می‌توانید در یک ستون جدید آن تشریح را اضافه نمایید. در مثال اخیر. فرض که می‌خواهم برای "گستاخ" نیز شرحی بنویسیم که تیم محتوا بدانید که دقیقا منظورم از این کلمه چیست : به چالش کشیدن و نقد یک حالت، فرد یا کلمه با صراحت لهجه. شخصیت صدا توصیف باید انجام شود نباید انجام شود معتقد ما معتقدیم که میتوانیم شیوه انجام این کار را در جهات تغییر دهیم باید از افعال قوی استفاده نمایید. باید قهرمان صنعت خود باشیم.باید رهبری این صنعت را در دست گیریم بی‌اشتیاق،شول و ول، استفاده از صدای واکنش‌گرا به جای کنش‌گرا عجیب ما از به چالش کشیدن وضعیت موجود نمی‌ترسیم و به خودمان خواهیم بود از نمونه‌های غیرمنتظره استفاده شود. خلاف جهت توقعات عمل شود. نقطه نظر خود را بیان نمایید. خود را تشریح نمایید. استفاده از کلمات مخفف، تکیه کلام‌های محلی و مبهم، اصطلاحات مخصوص یک صنف معتبر ما ابزار در اختیارتان قرار میدهیم که کار شما را ساده نماید در بیان مشکلات با مشتری صادق باشید استفاده از اصطلاحات تخصصی بازاریابی. قول نامعقول 4- مطمئن شوید که نویسندگانتان در نحوه درج صدای برند در نوشته‌های خویش کاملا توجیه هستند. حالا که صدا و تُن Voice and Tone آن را تعریف نموده‌اید و آن را در جدول صدای برند وارد نموده‌اید. در خصوص نحوه به‌کارگیری از جدول، هر آن‌کس که در تولید محتوا یا ارتباطات درگیر است را با نحوه کار با این ابزار آشنا نمایید. چند مثال در خصوص نحوه کاربرد ان در محتوا برایشان آورده و حتی چند محتوای متنی قدیمی را بر اساس این جدول برایشان تصحیح نمایید. برای هر فرد از این جدول یک نسخه چاپی تهیه نمایید (باروکش پلاستیکی ضد آب) تا مانند یک جدول مندلیف همیشه در مقابلش باشد. 5- در طول زمان با تغییرات سازمان، جدول صدای برند را بازنگری و به‌روزرسانی نمایید. جدول صدای برند یک آچارفرانسه نیست که یک‌بار ساخته‌شده باشد و برای همیشه ثابت بماند. با حضور رقبا جدید در بازار و بروز دلایلی برای برندینگ مجدد، جدول صدای برند را تغییر باید بدهیم. شاید بهتر باشد که به‌صورت فصلی افراد درگیر با جدول صدای برند، مشخصه‌ها را بررسی و موارد بی‌فایده را با موارد بهتر جایگزین نمایید. برای مثال در همین مورد اخیر، ممکن است که کلمه گستاخ بودن را در نوشته‌های اخیر خود در نظر نگیرند و یا در بازنگری نهایی حذف گردد. در این صورت این کلمه کاربردی نداشته باشد، پس باید موردبازنگری قرارگرفته و شاید به نوشته‌های قسمت ،باید انجام شود، یا ،نباید انجام شود، مواردی اضافه گردد. منبع : 5 گام برای تهیه جدول صدای برند Brand Voice نوشته شده توسط دکتر سیدرضاآقاسیدحسینی تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.
  9. Astraea

    برند کنت کول Kenneth Cole

    برند کنت کول یک برند آمریکایی است که در سال 1982 توسط طراحی به نام Kenneth Cole که در اصل به عنوان یک شرکت کفش تاسیس شد، کشف شد. افتتاح این کمپانی یک موفقیت بزرگی بود که توانست تولیدات خود را از کفش های زنانه و مردانه به لباس هایی زیبا و شیک گسترش دهد. همچنین یک خط تولیدی از زیور آلات به همین نام در دست داشت که محصولات خود را با نام های: Kenneth Cole New York, Kenneth Cole Reaction, Gentle Souls, Unlisted ,Tribeca. به بازار مد عرضه می نمود . کنت کول فعالیت عطری خود را در ابتدا توسط همکاری با کمپانی Coty آغاز کرد و آنها را توسط برندهایی همچون : Kenneth Cole, New York, the Reaction labels ارایه می نمود . عطر کنت کول در بازه زمانی 2002 تا 2013 دارای 14 عطر و ادکلن در کارنامه عطری خود می باشد . مستر نوز یا همان آقای بینی (متخصص عطر ) مشغول به کار درعطر و ادکلن کنت کول برای طراحی عطر و ادکلن برندkenneth Cole عبارتند از: Marie Amandine, Rodrigo Flores-Roux, Harry Fremont, Sabine De Tscharner, Steve Demercado, Claude Dir, Frank Voelkl and Laurent Le Guernec. کشور:آمریکا فعالیت اصلی:مد وب سایت: [Hidden Content] شرکت مادر: Parlux
  10. Astraea

    آشنایی با مارک های معروف لباس

    از آنجایی که قیمت محصولات این برندها در کاتالوگ هایشان فوق العاده گران است کسیکه یکی از لوازمش از چنین برند هایی باشد ثروتمند محسوب میشود. 1. Gucci این نام تجاری در سال 1921 توسط Guccio گوچی در ایتالیا تاسیس شد. این برند در سراسر جهان برای کالاهای چرمی با کیفیت عالی و سبک مد ایتالیایی مشهور است. گوچی به عنوان بهترین نام تجاری ایتالیایی درنظر گرفته شده است است و در نمودار ایجاد شده توسط Interbrand که 100تا ازبهترین مارک های سراسر جهان را لیست کرده است، برگزیده میباشد. این امر در مورد تولید 2200000000 دلار را به طور سالانه تعمیم داده شده است. 2. Louis Vuitton این سبک مد فرانسوی مورد علاقه کسانی ست که معنای سبک و خود نمایی را میدانند. این برند مختص عینک آفتابی ، کالاهای چرمی ، ساعت ، کفش میباشد. ال وی مونو که برای خود نشانی است و این برند را به نماد مجسمه تبدیل ساخته است. میگویند این شرکت محصولات خود را به بالاترین قیمت در این صنعت به فروش میرساند که موید این حقیقت است که درآمد سالانه آن حدود 2.7 میلیارد دلارمیباشد. 3. Chanel Chanel برند مد معروف با آیکون کوکو Chanel است و بعنوان ظریف ترین و شیک ترین برند در مد لباس زنانه در نظر گرفته می شود. Chanel تولید بالایی در کالاهای لوکس ، عطر ، لباس و لوازم آرایشی و خیلی چیزهای دیگر دارد. اغراق نیست اگر بگویم که برندChanel یکی از برند های شناخته شده در سراسر جهان است. 4. Burberry باربری یک نام برند لوکس بریتانیایی است که همه چیز از عطر و لباس تا زیورآلات را تولید میکند. محصولات این برند دارای الگوی بسیار مشخصی است که توسط خانه مد در همه جا کپی شده است. درآمد شرکت یک میلیارد دلار در سال است. 5. Fendi Fendi یک برند ایتالیایی است که بخاطر کیف های دستی خود بسیار شناخته شده است. فعالیت خود را از سال 1925 به صورت مختصر آغازکرد اما از زمانی که LVMH مالکیت آن را گرفت در سراسر جهان به رسمیت شناخته شد. تولید Fendi حدود 338،500،000 دلار در سال است. 6. Christian Dior کریستین دیور در LVMH سهام دارد و دفتر مرکزی آن در پاریس است. این برند در سال 1946 تاسیس شد و بهترین ارایه همزمان مد و همچنین لوازم جانبی و کالاهای چرمی است. با بیش از 160 فروشگاه خرده فروشی در سراسر جهان ، تعجب آور نیست که درآمد آن حدود 18 میلیارد دلار در سال است. 7. پرادا Prada پرادا یکی از برند های پرطرفدار در جهان نظر گرفته شده است است و بدون شک یک مارک شناخته شده است. این برندتوسط یکی از آیکون های مد به نام ماریو پرادا تاسیس شد و سال هاست که لوازم جانبی چرم ، کلاه و کفش تولید میکند. پرادا 1700000000 دلار را به طور سالانه درامد دارد. 8. christion Louboutin این طراح برای زنان کفش تولید میکند که بسیار زیبا هستند. در سال 1991 در فرانسه تاسیس شد، این کفش ها منحصر به فرد هستند زیرا کف همه آنها قرمز است. او می گوید که هدف اصلی او این است که زنان حس اعتماد به نفس داشته باشندو نیازی به گفتن نیست ، اگر او توان داشتن این کفش ا دارد، چرا نباید خود رادر راس جهان احساس کند؟ 9. ورساچه Versace جیانی ورساچه برندی ایتالیایی است و در سال 1978 تاسیس شد. این برند محبوبیت فوری خود را پس از آن که اولین بوتیک افتتاح شد به دست اورد و امروز ، آن را در میان بهترین و گران ترین برندها در جهان است. این شرکت هر چیزی که فکر ش را کنید تولید میکند کفش ، لباس تا عطر 10. هرمس Hermes هرمس یک برند فرانسوی است که برای تولید خیره کننده ترین کیف ها و روسری شناخته شده است. عطر آنها آسمانی و چرم آن نرم تر از پوست میباشد. لوگوی آن در نوع خود متمایز است را در خود دارد و شرکت در حدود 2 میلیارد دلار در سال درامد دارد. تهیه و ترجمه :گروه سبک زندگی سیمرغ - مترجم شادی بخشی زاده
  11. Astraea

    آدیداس

    شایدامروزه نام و علامت آديداس برای کسی نا آشنا نباشد. نام و علامتی که هرکسی را نا خداگاه بياد ورزش می اندازد اما اينکه اين علامت و نام چه مفهومی دارد و از کجا آمده برای اکثر ما سوال است. نام آديداس امروزه نه فقط برای ورزشکاران و علاقمندان به ورزش، بلکه برای اشخاص ديگر به عنوان استاندارد کيفيت لباس و تجهيزات ورزشی شناخته می شود آديداس کيست؟ در سال 1920 آدولف داسلر جوان بيست ساله آلمانی شروع به ساخت کفشهای ورزشی کرد و سعی کرد که کفشهای زيبا و با کيفيت را توليد کند. پس از استقبال خوب و شناخته شدن محصولات او، آدولف به فکر ثبت شرکت و پيدا کردن نامی برای محصولات خود افتاد. چون خانواده و دوستان او را آدی صدا می کردند او از سه کلمه از نام خانوادگی خود استفاده کرد، و نام آديداس را برای شرکت و محصولات خود برگزيد او همچنين برای محصولات خود که در آن زمان فقط کفش های ورزشی بودند، لوگويی را طراحی کرد. شرکت آديداس و لوگوی آن در سال 1948 به ثبت رسيدند. چندی بعد او به فکر گسترش شرکت خود افتاد و همچنين محصولات خود را فقط به ارايه کفش ورزشی احاطه نکرد. لباسها و گرمکن های ورزشی نيز به محصولات آديداس اضافه شدند. سپس آديداس تجهيزات ورزشی مانند توپ و راکت نيز توليد کرد با گسترش محصولات آديداس، آدولف داسلر علامت جديدی برای شرکت و محصولات خود انتخاب کرد. اين علامت از شکل کلی کفش گرفته شده بود. علامت جديد دارای سه نوار – از کوتاه به بلند – بود. چون آدولف نام آديداس را از کلمه اول نام کوچک و سه کلمه نام بزرگ خود برگزيده بود، پس انتخاب تعداد سه نوار نيز همين ايده را برای او همراه داشت آدی داسلر سعی کرد که از طراحان باسليقه و حرفه ای لباس استفاده کند. کيفيت و زیبايی هميشه شعار او و همکارانش بود در سال 1972 آدی و همکارانش به اين نتيجه رسيدند که تغييری را در لوگوی آديداس انجام دهند. چون همان سال مسابقات المپيک در شهر مونيخ برگزار می شد، آنها از المپيک ايده گرفتند. در اين لوگوی جديد سه برگ - که نشانه سه قاره شرکت کننده در المپيک بود – در کنار هم قرار گرفتند. سه خط نيز در پايين اين برگها عبور می کرد يک سال بعد آديداس علامت خود و آرم سه نوار را ثبت بين المللی کرد. آدولف داسلر در سن 78 سالگی يعنی در سال 1978 درگذشت و سهام اين شرکت برای پسر و خانواده اش ماند. اما در سال1989 خانواده داسلر از شرکت بيرون رفتند و آديداس به شرکت "سهامی عام" تبديل شد امروزه آديداس در اکثر کشورهای دنيا دارای شعبه و نمايندگی است. کارمندان اين شرکت بيش از 13 هزار نفر هستند. آديداس در اکثر رقابتها و تورنومنتهای معتبر جهانی مانند المپيک به عنوان يکی از حاميان اصلی حضور دارد
×
×
  • اضافه کردن...