[TABLE=width: 95%]
[TR]
[TD=class: HTitle, width: 100%, colspan: 2]مقدمه اي بر بدبيني تاريخي در ادب و شعر ايراني[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD=colspan: 2]
نويسنده:سيد موسي ديباج
ادبيات ،شماره پياپي 194، ،سال هفدهم،، شماره در سال 2، آذر، 1392، صفحه 34-39
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD=colspan: 2, align: right]پديدۀ تاريخيِ بدبيني ايراني، مبتني بر يك آگاهي بدبينانۀ متعارف نيست. در معرفت تاريخي اين پديده، موقعي تهاي مقابل خو شبيني نيز برملا مي شود. تفسير بدبيني تا حدودي از اصول و ضوابط قرائت واساختي متون ادبي بهره ميگيرد كه در آن مطالعۀ متون ادبي و شعري، از يكنواختي درم يآيد. دو قطب بدبيني و خو شبيني در برابر هم قرار م يگيرند و با دو مقوله بيان م يشوند. در مطالعۀ شعر و ادب ايرانِ پس از اسلام، يا مسلط شناخته نم يشود، بلكه آن ب هعنوان مقولۀ فرودين در برابر پارادايم بدبيني ظاهر م يشود. به گمان « برتر » مقولۀ خو شبيني ب هعنوان مقولۀ نويسنده در مطالعه و بازسازي شعور ايراني، اين اصل بدبيني است كه حاكميت و تسلط بر ديگر انحاء شعور تاريخي دارد و خود را در عرصه هاي مختلف، تحميل ميكند. يك بيت شعر از قصيده يا غزل كه بدبيني را به ارمغان م يآورد و آن را نمايش م يدهد، در عين حال تمايلات گوناگون فردي و اجتماعي شاعر و زمان او را تح تالشعاع خود قرار م يدهد، چنان است كه گويي خود منبع قدرت مستقلي است. آري، متن بدبيني در شعر، خود داراي آن قدرت است كه سواي احساس بدبينانه اي كه شاعر را در حصار خود زنداني ميكند، درهاي تفسير بدبينانه را خود به سوي خود ميگشايد. بدين معنا ديگر نميتوان يك متن بدبينانه را خواند و انتظار خو شبيني داشت. ادبيات بدبينانه، حامل سنت بدبين ياي است كه در شعر و هنر ظهور م ييابد و از اين رو از طريق تبيين آگاهي تاريخيِ نهفته در همين سنت است كه م يتوان متون منظوم و يا منثور ادبي بدبيني را بازسازي كرد. بازسازي شعر بدبيني در تفسير از آن متن شعري، از هر شاعر كه باشد، راه را براي شعرهاي آينده در اين سنت باز ميكند. موج ديگري از بدبيني در اين انعكاس تفسيري به وجود مي آيد كه ما آن را بسط بدبيني شعري ميخوانيم.
دانلود مقاله
منبع[/TD]
[/TR]
[/TABLE]