ايران در دهه 40 تا50 شمسي دچار دگرگونيهاي ويژه سياسي شد بهطوري که علاوه بر ايفاء نقش حساس در منطقه خاورميانه و ايجاد منطقه ثبات، با کشورهاي همسايه روابطي دوستانه برقرار ساخت. او در اين دوران به دليل برقراري روابط حسنه با آمريکا و شرکت در پيمانهاي منطقهاي سعي کرد که بيش از پيش به عنوان بازوي پرتوان آمريکا در منطقه عمل کند و با برقراري روابطي نزديک و تنگاتنگ با کشورهاي همسايه اقتدار سياسي منطقه را به دست آورد. به ويژه آنکه جنگ سرد و درگيريهاي آمريکا و روسيه در کانال سوئز و کامبوج موجب شده بود که دولت نيکسون از دخالت مستقيم در خاورميانه چشمپوشي کند و تنها به نظارت دولتي به قول خود قدرتمند و وفادار اکتفا ورزد.
در اين دوران مشکل اصلي ايران اختلافات و درگيري با حزب بعث عراق و سوريه بود. عليالخصوص عراق که در زمينه حاکميت در شط العرب با ايران مشکل داشت. در خليج فارس نيز ايران سالهاي سال بود که از حاکميت خود بر بحرين و جزاير سهگانه دم ميزد ولي در اصل مدت 150 سال بود که هيچگونه تسلط و حاکميتي بر آنها نداشت.
بحرين از ديرباز به علت برخورداري از موقع جغرافيايي مناسب در خليج و بندرهاي طبيعي خوب اهميت داشت. ساکنان اصلي بحرين ايرانيان و فرزندان کوچندگان ايراني از ميان رودان (بينالنهرين) بودند که بعدها به علت بدي آب وهوا تعداد محدودي از عربها از جزيره عربستان به آنجا مهاجرت کردند. 1