رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'بالا منبر رفتن'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. چند وقتی است به این فکر میکنم که وقتی که به داداشم میگم این کار رو کن و اون کار رو نکن، به فلانی در مورد فلان اخلاق مناسب میگم ، خیلی هاشو خودم رعایت نمیکنم و شاید الان رعایت کنم ولی قبلا وقتی توی همین شرایط بودم، رعایت نمیکردم. نمیدونم، وقتی توی یه شرایطی گیر میکنم که میدونم یک الگوی رفتاری مورد استفاده یک فرد اشتباه هست، اما خودم رعایت نمیکنم چرا باز میرم بالای منبر!؟! اصلا درسته یا درست اینه که هم به خودت یادآوری کنی هم به طرف مقابلت؟! چند وقتیه جرات نظر دادن توی هیچ تاپیکی رو هم ندارم! میترسم چیزی بنویسم که به ظاهر خوب باشه، اما توی دادگاه وجدانی خودم با خودم بگم، "جیمی جون! تو اگه بیل زن بودی، باغچه خودتو بیل میزدی" عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت سر تسلیم من و خشت در میکده‌ها مدعی گر نکند فهم سخن گو سر و خشت ناامیدم مکن از سابقه لطف ازل تو پس پرده چه دانی که که خوب است و که زشت نه من از پرده تقوا به درافتادم و بس پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت حافظا روز اجل گر به کف آری جامی یک سر از کوی خرابات برندت به بهشت
×
×
  • اضافه کردن...