رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'انقلاب ایران و دگرگونی'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. نویسنده : کامران تلطف انقلاب 1357 در ایران باعث دگرگونی در موضوع و درونمایه‌های آثار نویسندگان زن شد. پیش از انقلاب، زنان نویسنده‌ی ایرانی مانند مردان بر مباحث کلی سیاسی و اجتماعی مانند عدالت و آزادی تاکید داشتند. اگرچه ‌در نوشته‌هاشان به مسایل زنان نیز می‌پرداختند، اما دیدگاه‌هاشان را در چهارچوب و در زمینه‌ی مردسالاری حاکم بر ادبیات چپ ارایه می‌کردند و موضوع‌ها، سبک، فرم، و زبان ادبیات متعهد، تا اندک زمانی پس از انقلاب برادبیات زنان نیز چیرگی داشت. در دوره‌ی پس از انقلاب، بتدریج مسایل مربوط به رابطه‌ی مرد و زن، ستم فرهنگی بر زنان، مفاهیم مربوط به بدن زن، و بطور کلی مباحث جنسیتی و دیدگاه‌های فمینیستی اهمیت مرکزی پیدا کردند. انقلاب به یگانگی موضوعی ادبیات زنان و ادبیات مقاومت پایان داد و در عوض، ناخواسته به ادبیات فمینیستی قدرت خیزش بخشید. تظاهرات زنان علیه حجاب اجباری که در همان ماه‌های نخستین پس از انقلاب برپا شد و چندین روز هم طول کشید، آغاز این تغییر مسیر و گشودن زمینه‌ای تازه، نه فقط برای شیوه ارایه و بیان نو، بلکه در جهت رونق گفتمان فمینیستی بود.1] به عبارت دیگر، نگارش متون ادبی توسط زنان، دو دوره‌ی جداگانه و منقطع دارد؛ و مفاهیم ادبی ایجاد شده توسط زنان در این دو دوره، انعکاسی است از تغییرات در شرایط اجتماعی، تاریخی، و گفتمانی. در این مقاله که خلاصه‌ای است که از یک بحث طولانی، توضیح خواهم داد که تفاوت این دو گفتمان چیست و چرا این چرخش به وجود آمده است.[2] تحت تأثیر موج غالب جنبش ادبیات متعهد پیش از انقلاب، آثار زنان نویسنده‌ی این دوره بیشتر بر مسایل اجتماعی و سیاسی تأکید داشت. اگر هم مسایل جنسی و زنان مطرح می‌گردید، نویسندگان زن آنها را در فضای اجتماعی مردسالار و با رعایت پارامترهای مرد سالارانه جنبش ادبیات متعهد بیان می‌کردند. به عبارتی، قبل از انقلاب، آثار ادبی زنان هویت زنانه نداشت که به یک جنبش فمینیستی تبدیل گردد؛ و به همین جهت در قالب ادبیات متعهد و ایدئولوژی چپ باقی ماند. این ویژگی‌ها در نوشته‌های سیمین دانشور، سیمین بهبهانی، و حتی نوشته‌های فروغ فرخزاد که اشعار اولیه‌اش به گفته بسیاری بسیار «زنانه» بودند، مشاهده می‌شود. این سه نفر از مهمترین نویسندگان و شاعران آن دوره بودند و آثار آنها بر نوشته‌های زنان دیگر نیز اثر گذار بود. مطالعه‌ی دقیق آثار آنها، آن‌چه را می‌خواستند درباره زمان‌شان بگویند آشکار می‌کند و نشان می‌دهد که آنان چگونه به شکل گیری جنبش ادبیات متعهد، که خود به بخشی از آن تبدیل شدند، کمک کردند؛ چگونه از آن تأثیر پذیرفتند و بر آن تأثیر گذاشتند. جداسازی مسایل جنسی و مسایل اجتماعی البته اختراع من نیست. دیگران نیز، هنگام بحث درباره‌ی داستان‌های زنان، این تمایز تحلیلی را پیش کشیده‌اند. مثلاً «تیرنی تلو»، منقد ادبی معاصر، شرح می‌دهد که چگونه نوشته‌های زنان در بسیاری کشورهای امریکای جنوبی اشکال اقتدار اجتماعی را که بر اساس سیاست، جنسیت و متن را از هم جدا می‌کند جدا گانه مورد سؤال قرار گرفته می‌شوند.[3] در دوران پیش از انقلاب تمايلات غيرمذهبی همزمان با اصلاحات اجتماعی، به ویژه در مورد زنان، از مشخصه‌ها اصلی جامعه بود. در مقابله با این سیاست‌های رژیم پهلوی، محافظه‌كاران مذهبی از در مخالفت برآمدند و گروه‌های چپ نیز اهمیت کافی برای آن قایل نشدند. در همین راستا، ادبيات متعهد، مسایل اجتماعی مانند عدم تساوی طبقات و ستم سياسی را مطرح کرد. ادبياتی هم که به قلم زنان پدید آمد، به همان موضوعات پرداخت؛ و بر این مبنا می‌توان آن را جزيی از ادبيات متعهد انگاشت. سیمین دانشور (1300) با چاپ رمان پر فروش «سووشون» (1347) و دو مجموعه‌‌ی داستان کوتاه به عنوان یکی از بهترین داستان نویسان زن در ادبیات مدرن فارسی شناخته شد. «سووشون»، زندگی زنی به نام زری را که با مردی به نام یوسف ازدواج کرده است در خطه‌ی‌ استان جنوبی فارس بعد از جنگ جهانی دوم ترسیم می‌کند. یوسف یک فعال سیاسی است که در جنبش مقاومت علیه حضور نیروهای متفقین در ایران شرکت دارد.[4] در پایان داستان، یکی از دوستان یوسف (که یک روشنفکر مبارز ایرلندی است)، زری را از درستی راهش مطمئن می‌کند: "خواهرم، گریه نکن. درختی در خانه‌ی تو خواهد رویید و درختان دیگری در شهر و حتی درختان بیشتری در سرزمینت، و باد پیام را از درختی به درختی خواهد برد... در راه که می‌آمدی طلوع را ندیدی؟"[5] با تصمیم شجاعانه‌ی زری برای شرکت در فعالیت سیاسی، نه تنها تناقض‌های درونیش پایان می‌یابد، بلکه جست‌وجوی طولانی او برای یافتن هدفی ورای خانه‌اش نیز به بار می‌نشیند.[6] منطق تبیینی داستان بر اساس جستجوی دلایل ستم اجتماعی، تسلط بیگانگان و نیاز مردم به دفاع از سرزمین‌شان استوار شده است. مسایل خاص زنان، اینجا و آنجا به عنوان تابعی از موضوع «جدی‌تر و عالی‌تر» آرمانگرایی ملی، نمود پیدا می‌کند. حتی قبل از پیوستن زری به جنبش، او انجام وظایف همسرانه و مادرانه‌اش را بالاتر از هر چیز می‌شمارد. ایده‌های یوسف، انعکاس دهنده‌ی آرمان‌های ملی در آن زمان؛ و مرگش تمثیلی از شکست جنبش ملی‌ است. زری، که از طرف جنبش مقاومت ملی حمایت می‌شود و سپس به آن می‌پیوندد، امید به ادامه‌ی مبارزه را به نمایش می‌گذارد. باید توجه داشت که «امیدوار بودن» در آن دوران از چالش‌های مبارزین به شمار می‌آمده است.
×
×
  • اضافه کردن...