رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'امید،بهار،دوستی،همدلی،نواندیشان'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. داشتم با خودم فکر می کردم که چه جوری دوباره شروع کنم؟ زندگی رو می گم! فکر کردم دیدم جمله همیشگی خودم بازم بهترین آغازه. درودی بی بدرود! و ای کاش همه مثل من درود هایشان بی بدرود بود... تا دیگر غصه رفتنی را نداشتیم... می دونی چی می خوام بهت بگم می خوام بگم یه وقتایی هست که از جایی که انتظارش رو نداری یه اتفاق خیلی بدی برات می افته؛ کلی می شکنی و فکر می کنی چقدر اوضاعت بده؛ ولی دقیقا پشت سر اون یه اتفاق بدتر برات می افته؛ طوری که قبلی دیگه به چشمت سخت نمیاد و یه جوری باهاش کنار می یای تا به این مشکل جدیدت برسی... هنوز آروم نشدی میای گلایه کنی که بازم یه مشکل سخت تر برات اتفاق می افته و تو دیگه حتی نای گلایه کردن هم نداری. تمام ته مونده وجودت رو جمع می کنی و بجای گلایه کردن می جنگی با اتفاق سخت تره تازه... هنوز حلش نکردی که بدترین اتفاقای ممکن تو زمینه های های دیگه سرت میاد و تو با خودت فکر می کنی چجوری تونستی قبلی ها رو بگی سختی؟؟ در مقابل این اتفاقایی که فکرشم نمی کردی یه روزی سرت بیان. ولی یه درسی می گیری دیگه به مشکلاتت نمی گی فاجعه!! دیگه میگی خدایا نمی خوام خوبم کنی فقط از اینی که هست بدترش نکن... وقتی یکم آروم گرفتی با خودت می گی خدایا شکرت که از این بدترش نکردی... تازه می فهمی چقدر بزرگ شدی و چقدر محکم تر!! دیگه به این راحتی ها نمی شکنی! نه حالا تو خیلی آدم تر شدی! حالا تازه قدر کسانی رو که کنارت بودن رو می فهمی. تازه می فهمی که چقدر تنهایی درده و چقدر همدل داشتن مرهمه(!!) می دونی چی می خوام بهت بگم؟ می خوام بگم مهم نیست چقدر سخته... چقدر سختی داری مهم اینه که یادت باشه هنوز فاجعه نیست!! هنوز هم جای امیدواریه... اگه هدف پروانه شدنه ؛ بذار این روزگار هر چقدر می خواد دور این پیله بپیچه و بپیچه تو تنها نیستی اون بیرون کسانی هستن که پروانه شدنت رو به انتظار نشستن و تو به امید اونها پیله های سخت و تنهایی ت رو می شکافی و دیگه کرم هم نیستی که یک پروانه زیبا!! فقط به یه شرط به شرط اینکه خودت رو منزوی نکنی و بخوای بیای بیرون. و تنها شرط موجود امیده... آره عزیزانم من اومدم بگم که بیاین سختی ها رو تنهایی تحمل نکنیم ... از پیله های زندگی فاجعه ای رو به مرگ نسازیم(!) همه ما اگه به امید هم باشیم قدرت امیدمون نیرویی میشه در ذهن و قلبمون و تمام دردهامون تقسیم میشه بینمون... بیاین به امید هم بمونیم... و به یکدیگر درودی بی بدرود بگوییم... بیاین از هم جدا نشیم... دنیا زورش به تک تک ما شاید برسه ولی به همه ما با هم نمیرسه بیاین حداقل همینجا با هم بمونیم. بیاین به همه کمک کنیم کنار هم باشیم نه علیه هم... بیاین تو تموم سختی ها به هم یه لبخند هدیه بدیم تا یادمون نره که هنوز امیدی هست... هنوز یکی و شاید کسانی هستند که هوامونو دارند و نمی ذارن این اتفاقای تلخ به قول خودمون فاجعه! واقعا فاجعه باشن. بیاین نذارین این امید بمیره... پس بیاین تو این تاپیک فقط کنار هم باشیم تا هر وقت احساس تنهایی کردیم با دیدنش یادمون بیاد که تنها نیستیم و هنوز یکی هست... هنوز نور امیدی هست... پس هر وقت دلت گرفت به یاد اینجا، دوستامون، دوستی هامون، و دست گرفتن هامون باشیم باشیم و بهم امید بدیم!!
×
×
  • اضافه کردن...