رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'الگوهای معماری و طبیعت'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. شـاهین

    انسان-طبیعت-معماری

    تاریخ زمان معماری ۱) معماری تن تاریخ است . روح سرگردان همه رخدادهای تاریخی معطوف و وابسته به این تن است . تا این تن زنده بماند و زندگی کند خبرها و خاطره هایی را نیز که حافظه تاریخی یک ملت را می سازند هم زنده خواهند ماند . در واقع محافظت از تن تاریخ جلوگیری از محو حافظه تاریخی و تهی کردن شهر از فضاهایی ست که فرصت دخول به خاطره ها و یاد آوری خبرهایی را فراهم می کنند که یا عامداً مغفول مانده اند و یا غافلاً از یاد رفته اند . تیمار داری تن تاریخ نه کنشی ارتجاعی که حرکتی پیشرو در جهت دیده شدن انبوه تصویرهایی ست که لحظه های حقیقت را حمل می کنند . حقایق انسانی به واسطه رخدادهای تاریخی جذب زمان و مکان می شوند و معماری چیزی جز سامانی معنادار از ذره های زمان و مکان نیست . سامانی مشهود و تجربی که حضورش را جز با تخریب نمی توان انکار کرد . شکست های تاریخی همواره با شکستن سقف های و دیوارها و فرو ریختن نشانه های معماری همراه بوده است . تخریب، کار فاتحان شهرها و اشغالگران کشورهاست . اما در شکلی موجه تر کار سازندگان و آبادگرانی هم هست که فارغ از ضخامت تاریخی مکان و محتوای فرهنگی آن ساختن را تنها بر سطحی صاف و فارغ از آثار گذشته می خواهند آثاری که ممکن است چیزی را به یاد آورند و یا یادی را زنده کنند . از یاد نبریم که موثر ترین و ماندگارترین راه تحریف خبرها و خاطره ها تخریب کالبدی آنهاست . ۲)از منظری دیگر نیز می توان به منظره تاریخ و معماری نگاه کرد و دریافت که آمد ورفت ها و تجربه های پر شمار انسان ها از فضای معماری و در پهنه اعصار چگونه ماهیت اثر را جهت می دهد و معنای آن را دگرگون می کند . معماری به مثابه موجودی زنده از تجربه های انسان ، رخدادهای جهان و گذشت زمان بار می گیرد و محتوای تاریخ همچون رسوب به شکل اثر افزوده می شود. نکته مهم در این میان حرف « نیچه » است که می گوید آنچه برای مردم عادی در حکم شکل است برای هنرمند همان محتواست . یعنی قراری نیست که گرد وغبار زمان و زنگار قدمت و رسوب خبرها و خاطره ها را از تن اثر زدود . زیرا در تجربه هنری اصل و اساس کار حفظ همین شکل و رسوب است و آنچه که به نظرمی آید باید سائیده شود تا حقیقت محتوی از پشت آن عیان گردد در ساحت زیبایی شناسی حکم محتوای حقیقت را دارد حذف رسوبات تاریخی از شکل اثر هنری به منزله نادیده انگاشتن لایه های متکثر محتواست و محروم ماندن از پاره هایی که پیکر بندی شناخت را کامل می کنند. اثر معماری در هر حال حیث التفاتی به زمان تولد خود دارد اما التفات به لایه های دیگر زمانی که اثر از سر گذرانیده است امری اساسی است و نمی توان اکنون را به گونه ای انتزاعی به نقطه ای در گذشته منطبق کرد بی آنکه خطی از جنس زمان را در نوردید . زمان ماهیت معماری و انسان راتوامان جهت می بخشد زیرا انسان همه امور را در زمان می شناسد و چیزها را آنگونه که فرا پیش می آید درک می کند و به همین اعتبار است که «هایدگر» می گوید معنای هستی چیزی جز زمان نیست . ۳) همه پدیده های معماری در عین حال پدیده های تاریخی نیز هستند و دریافت محتوای حقیقت آنها به عنوان مفهومی انتزاعی و در سایه تجربه ای ذهنی و بریده از تاریخ نا ممکن است . زیرا آثاری هنری خارج از یک سنت فرهنگی با تاریخی خاص معنا نمی دهند . « گادامر» می گوید هیچ پرسشی به صورت تجریدی قابل پاسخ نیست بلکه مادر مواجهه با متن یا اثری تاریخی نخست آن را ماهیتی امروزین می دهیم و سپس در جریان گفتگو با آن افق معنایی گذشته را به افق خودمان نزدیک می کنیم . این گفتگوی با گذشته به حالیت حال غنا می بخشد، فهم کنونی ما را تعمیق می دهد و آن را از یکسو نگری رهایی می بخشد . در واقع تاکید بر تاریخ بیش از هر چیز به منزله حرمت نهادن به زمان است و زمان با هر رویکردی حال و آینده را نیز در بر می گیرد و تاریخ تنها با توجه به افق آینده است که خواندنی می شود . آنکه فرزند زمان خود نیست و در سر خیال احیای عصر از دست رفته را دارد همانند « دون کیشوت» پیر است که با شمشیر چوبی و سوار بر اسبی لاغر و فرتوت که مهارش در دست دیگری ست حسرت گذشته در گذشته را می خورد و رواج آن را تبلیغ می کند . زمانه طغیانگر است و کسی می تواند خود را در تاخت و تازهای آن حفظ کند که معنا و جهت معیارهای فکری و فرهنگی عصر خود را دریافته باشد . عصر ترجمه « اپوخی » یونانی ست و « اپوخی » به کسی اطلاق می شود که سوار بر اسبی سرکش قاچ زین را محکم گرفته است تا فرو نیفتد . اما هر آن احتمال سقوط می رود و بیم آنکه انسان تازه ای بر اسب بنشیند که فراتر از معیارهای گذشته راه و رسم جهان تازه را می شناسد و می تواند بنای خود را به مقیاس عصر حاضر بسازد
  2. Mahnaz.D

    الگوهای معماری و طبیعت

    بدن انسان: شكل بدن انسان،منحصر به فرد بودن آن و هویت تشكیل یافته آن از بخشهای متمایز،به انسان اولین قانون تركیب را آموخته است:وحدت در عین گوناگونی.استفاده از بدن انسان در طراحی چه آگاهانه باشد یا نه،بخشی اساسی از تمام تمدنهای معماری،بدون توجه به دوره و زمان آنها را تشكیل می دهد. استخوان بندی: ایده اسكلت به عنوان سازه باربر بدن،حتی در ابتدایی ترین كلبه های ساخت بشر مشاهده می شود،كه با استفاده از شاخه های درختان ساخته و سپس با پوششی از پوست حیوانات و بوته های كوچك پوشانیده می شدند.نه تنها سازه چوبی قابلیت ایجاد این رابطه بین كالبد باربر و پوسته خارجی را دارد،بلكه این رابطه دوگانه از زمانی كه شروع به استفاده از فولاد و بتن مسلح در مصالح ساختمانی شد معنی تازه ای یافته است. حیوانات: استفاده از خصوصیات بدن حیوانات در بسیاری از تمدنهای بشری،این قابلیت را برای معماران ایجاد كرده است تا از تقلیدی سمبلیك برای ایجاد ارتباط بین ایده های خود و ایجاد ارزشهای جامع استفاده كنند.صفات مشخصه هر حیوان و هر كدام از اعضای بدن آنها(بال،پنجه،منقار و...) در ساخت بناها به منظور دستیابی به قدرت جادویی استفاده می شده است. از نمونه های استفاده شده فرمهای بدن حیوانات در معماری می توان از فرم دفاعی بدن لاكپشت،فرم سیال و آزاد بدن پرندگان و فرمهای محاطی حلزون نام برد. كوهها: گفته می شود" برای آنها كه رویاهایشان برخاسته از طبیعت است،حتی كوچكترین تپه منبعی از الهام است" ستایش كوهها به عنوان نقاط عطف جهان،الهام بخش تمایل سركوب ناپذیر انسان برای ساخت كوههای نمادین همانند زیگوراتها،هرمها و معابد و به همان شیوه در عصر امروز،آسمان خراشها و سازه ساختمانهای مسكونی كه از منظر اطراف خود تبعیت می كنند،شمرده می شود. كریستال: در آشوب سنگهای بی فرم،زمین گنج خود(كریستالها) را پنهان كرده است.اینجاست كه طبیعت آشكارا قصد دارد به انسان نظم،وضوح و اطاعت از قوانین آفرینش و تكامل را بیاموزد. شاخه: انشعاب جزیی از طبیعت درخت است كه به انسان ایده رشد و تكثیر را می آموزد.انشعاب مظهر ایجاد است، تولید مثلی كه در مقطع زمانی خاص از رشد خود در طبیعت دو برابر می شود،دقیقا عكس آنچه در مورد جریان آب اتفاق می افتد مادامی كه حركت رو به جلوی آن،شاخه های جدا شده از سرچشمه را به هم پیوند می دهد.انشعاب به انسان قدرت تكرار را می آموزد.دنباله ای از تنه،شاخه ها،سربرگها،برگها و ... قانونی مشابه نظم حاكم بر معماری را به نمایش می گذارد. درخت: درخت در بسیاری از فرهنگها سمبلی از كل عالم،پیدایش و تكامل آن است.همینطور رشد عمودی آن،درخت را به مظهری انسانی تبدیل می كند،سنبلی از آنچه آن را مقیاسی از كل جهان می دانیم.اولین بار قانون "treeness"توسط رایت در یكی از سخنرانیهای اولیه اش مطرح شده است. گل آذین(inflorscene) گل آذین نحوه استقرار گلها بر روی شاخه به عنوان محوری عمودی است. گل آذین سیستمی انشعابی دارد. در طول تاریخ،تقریبا تمام سیستمهای استقرار گل آذین،معادلی در معماری بناها و به همان میزان در تزیینات یافته اند. گلها: مدلهای مركزگرای گلها نه تنها به معماران ایده های بی پایانی از فرمهای تزیینی را می دهد،بلكه اصول توزیعی و ارگانیسم های طبیعی شكل گرفته براساس محوری عمودی و با فرمهای متنوعی از ساختارهای لایه ای هم پوشاننده،آرایشی از چیدمان گلبرگها حول یك محور مركزی و گسترش عمودی آن از یك نقطه را به نمایش می گذارد. و در آخرآنكه ما باید درك و آگاهی خود از طبیعت را با توجهی محتاطانه و از طریق تحقیقات و مطالعات دقیق برای دستیابی به بالاترین درجه كارایی،اندیشمندانه سازیم.تا كنون بیشتر توجه انسان به طبیعت رویكردی احسلسی و شهودی بوده است اما در حال حاضر روش و شیوه ای متفاوت در نگاه به طبیعت باید اتخاذ كرد
×
×
  • اضافه کردن...