رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'اقتصاد،نفت،پول'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. هادی ناصح

    مقاله:اقتصاد بدون نفت

    مقدمه :ـ صنعت نفت ایران و بویژه صدور نفت چیزی نزدیک به یک سده است که سرنوشت اقتصاد ایران را رقم‌زده است. آمار نشان میدهند که تا به امروز میزان رشد اقتصاد به میزان درآمد نفتی کشور، که برگرفته از ترکیبی از حجم صادرات نفتی و بهای هر بشکه نفت بوده است، وابستگی دارد. با وجود این این امر نیز قابل ذکر است که گویا هرچه بر قیمت نفت بدلیل افزایش تقاضای نفت در جهان افزوده میشود، این وابستگی بالاتر میرود. برای مثال در 10 سال اول اصلاحات محمدرضاشاه میان 1341 و 1351 با اینکه بهای هر بشکه نفت کمتر از 2 دلار می بود، رشد اقتصاد ایران چیزی حدود 10 درصد بود، آنهم بدون آنکه نشانه‌ای از تورم در کشور به چشم بخورد. اما با افزایش بهای نفت از 1352 به بعد، از طرفی تولید ناخالص ملی با سرازیری سیل پترودلارها با نرخ نجومی 9/33 درصد (1352) و 6/41 درصد (1353) روبرو میشود. ولی این رشد با تورمی بالا همراه است. پس از انقلاب اسلامی این وابستگی به نفت همچنان بالا رفته است، بدون آنکه کشور رشدی بالا داشته باشد. با اینکه امروز بهای هر بشکه نفت نزدیک به میان 60 و 70 دلار رسیده است، میزان رشد اقتصادی کشور در جمهوری اسلامی تنها 3/6 درصد و میزان تورم رسمی 5/15 درصد میباشد، یعنی چیزی بمراتب پایین‌تر از دهه‌ی اول برنامه‌های عمرانی محمدرضاشاه میان 1341 و 1351. امروز بدون درآمد نفت تامین نیازهای اولیه‌ی مردم، که بیش از همیشه به واردات وابسته شده است، ناممکن میباشد. علت این همه وابستگی به نفت و صدور آن در اقتصاد کشور ما، پیش و پس از انقلاب اسلامی چه بوده است؟ تفاوت این وابستگی به نفت و یا میزان این وابستگی در دو نظام در چیست؟ حدود سه سال پیش‌کاری پژوهشی در مجله‌ی معروفPolicy Foreign چاپ شده بود، که در آن رابطه‌ی میان ثروت نفت و میزان رشد اقتصادی و دمکراسی را بررسی شده بود. نتیجه‌ی این تحقیق این بود که تمامی کشورهای جهان سومی صاحب نفت نه از توسعه‌ی اقتصادی پایدار و نه از دمکراسی و آزادی سیاسی برخوردارند. آیا نفت و درآمد نفتی بجای اینکه عامل کمک کننده به توسعه‌ی اقتصادی کشور باشد، عاملی بازدارنده است؟ آیا علت عقب‌افتادگی ما نفت است؟ کاربرد تجارت در اقتصاد بدون نفت ایران: طبق گزارش بانک جهانی در اوائل سالهای 1980 که منتشر شده و موجود است. بین سالهای 1963 و 1973، یعنی قبل از افزایش قابل توجه بهای نفت، در میان اعضاء بانک جهانی، ایران با 2/11 درصد رشد متوسط سالانه و 4/1 درصد نرخ متوسط سالانه تورم در رأس کشورهای عضو بانک نشان داده شده است در همان دهه بعد از ایران، ژاپن قرار دارد با 8/10 درصد رشد متوسط سالیانه. چرا چنین موفقیتی در دورانی که قیمت نفت هیچگاه از 8/2 دلار در بشکه بالاتر نرفت؟ پاسخ این استکه ایران پس از یک دوران بی‌ثباتی سیاسی، بعد از حرکت اصلاحات و آنچه بنام انقلاب سفید یا انقلاب شاه و مردم نام‌گذاری شد، توانست از ظرفیت‌های اقتصادی استفاده نشده و نیروی کار تازه وارد و امید به فردای بهتر، یک تحول اقتصادی ـ اجتماعی بوجود آورد که نتیجه‌اش بصورت معجزه اقتصادی نشان داده شد. اما چرا عقب‌ماندگی کشورهای صادرکننده نفت حقیقت پیدا کرده است؟ پاسخ اینستکه وقتی دولت‌ها دارای ثروت از آسمان باریده بدستشان می‌رسد، درآمدی که حاصل تولید اقتصاد ملی نیست، دارائی‌هائی که از راه مالیات بدست نیامده که دولت‌ها در مقابل مردم جواب‌گو باشند، طبعا دولت‌مردان و سران کشورها و قدرتمندان حاکم برسرنوشت مردم را خودکامه و بی‌اعتنا به انتظارات و خواسته‌های آنان می‌کند و ثروت ملی در راههائی مصرف می‌شود که بجای حداکثر بازدهی یا حداقل یا بی‌ضرر به نابودی می‌انجامد و مردم آن بهره‌ای را که باید از آن ببرند نخواهند برد و فقر و بدبختی و نبودن آزادی و احترام به حقوق بشر ادامه می‌یابد. به همین علت است که هیچیک از کشورهای عضو اوپک از نظر توسعه اقتصادی و اجتماعی موفقیت نداشته‌اند و از آن بدتر از نظر سیاسی بسیار عقب‌مانده و در ظلم و بی‌قانونی هستند. در مقابل نروژ که یک کشور دمکراتیک است از منابع نفتی و گازی خود بهترین استفاده را بنفع مردم و اقتصاد ملی نموده است. کل ذخایر نفت ایران 132 میلیارد بشکه برآورد شده است. میان 1355 تا 1373 تنها 4 درصد به ذخایر نفتی کشور اضافه گشته است. با توجه به سطح استخراج کنونی که شامل مصرف داخلی و صادرات میشود و با توجه به شیوه‌ها و امکانات تکنولوژیک موجود در امر استخراج و پالایش، عمر منابع نفت ایران چیزی حدود 70 سال ارزیابی شده است. با اینکه 11 درصد ذخایر نفتی جهان در ایران وجود دارد و ایران در رده‌ی چهارم کشورهای صادره کننده‌ی نفت قرار دارد، باید نه از امروز که شاید از دیروزهای دورتر برای آینده‌ی بی‌نفت فکری میشد. نگاهی به این آمار و ارقام نشان، میدهد، که ما در نبود نفت برای آیندگان چیزی بجز اقتصادی ویران به یادگار نخواهیم گذاشت. آیا رژیم کنونی از میزان وابستگی کشور به نفت و درآمد آن آگاه است و اقداماتی در راستای کاهش مصرف داخلی نفت، یا در راستای کاهش از وابستگی ما به نفت و اصولا در راستای تغییرات ساختاری برای آمادگی به ورود به عصر «ایران پس از نفت» انجام میدهد؟ چگونه میشود کشور و مردم آن را که به درآمد نفت و بذل و بخششهای دولتی به گونه‌ای «معتاد» شده‌اند، درمان کرد؟ برای آماده کردن ایران در دوره اقتصاد بدون نفت سی و شش راه حل وجود ندارد. فقط یک راه حل وجود دارد و آن برقراری حکومت قانون و ایجاد ثبات سیاسی است. و این بدست نخواهد آمد مگر با احترام به میثاقهای بین‌المللی، احترام به حقوق بشر و آزادی انتخاب و آزادی بیان. در چنین شرائطی است که بخش خصوصی بجای اینکه کمتر از 20 درصد تولید ناخالص ملی را داشته باشد و سرمایه‌گذاری خارجی در حداقل طبق آمار بین‌المللی باشد، بخش خصوصی دارای 70 درصد سهم در تولید ناخالص ملی خواهد شد و سهم بخش دولتی به سی در صدر تقلیل خواهد یافت و سرمایه‌گذاری خارجی به مقادیر بیش از نیاز کشور بسوی ایران سرازیر خواهد شد. اما اینکه آیا حاکمان فعلی ایران به این واقعیات و خطر تمام شدن منابع تولید نفت یا تقلیل درآمدهای نفت و گاز آگاهی دارند یا نه را باید از خودشان پرسید. آنچه ما از دور ناظر آن هستیم اینستکه حاکمان جمهوری اسلامی تنها دغدغه خاطری که دارند حفظ نظام اسلامی است و اینکه مبادا دشمنانشان قادر گردند آنان را از سلطه بر ایران و جایگاه قدرت و زورگوئی مافیا صفت‌شان پائین بکشند. میهن ایران، مردم ایران، آینده این وطن و رفاه اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مردم اصلا برایشان مطرح نیست. و چون به دوام رژیم اطمینان ندارند، پر کردن جیب و فساد و ارتشاء بحد اعلا رسیده است.
×
×
  • اضافه کردن...