رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'افشاگري در مورد ستاره هاي پاپ ايران'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. پرونده افشاگرانه مجله «زندگی ایده آل» جواب های شگفت انگیزی به این سوال دارد و ریز و درشت عرصه موسیقی و اینکه چطور می شود یک شبه خواننده شد را بررسی می کند راستش را بخواهید شاید کمی عجیب و خنده دار به نظر برسد ولی ماجرای خواننده شدن و معروف شدن خواننده های پاپ و مردمی در ایران ، تفاوتی عمیق و غیر قابل توجیه با تمام نقاط جهان دارد و از این حیث قطعا در هیچ جای دنیا نمی توان نمونه ای را همچون خواننده های وطنی پیدا کرد و مثال زد ! اوضاع از این قرار است که در تمام جهان کسی که علاقمند به خواندن و خواننده شدن است ابتدا در کلاسهای آواز شرکت می کند و سپس شناختی نسبی نسبت به موسیقی و تنظیم پیدا می کند و همین طور آکادمیک وار ، بالا می آید تا آرام آرام با تک تراک هایی به مردم شناسانده شود و پس از مدتی که جامعه شناختی نسبی روی او و کارهایش پیدا کرد ، با مراجعه به کمپانی های موسیقیایی و کلی خواهش تمنا ، اولین البوم اش را به آنها واگذار می کند تا منتشر کنند و باز هم اگر این شانس را داشته باشد که کارش اندکی مورد توجه قرار گیرد ، کمپانی ها روی او سرمایه گذاری میکنند و با ترفند های مختلف از او ستاره ای بزرگ و جهانی می سازند . همه این اتفاق ها بسته به این دارد که آقای خواننده سواد و استعداد و از همه مهم تر جذابیت های خاص ستاره شدن را داشته باشد و اندک تفکر حرفه ای و سیاست کاری هم پشت تمام فعالیت هایش نهفته باشد . مثال های فراوانی را می توان ردیف کرد و مثلا نحوه همه گیر شدن کارهای گروه «بیتلز» یا «پینک فلوید» یا امثال «استینگ» و «ریدیو هد» را بررسی کرد تا صحت این ادعا برای همه باور پذیرتر شود . ولی شرایط در ایران برای یک جوان عشق خوانندگی دقیقا برعکس است . اینجا روال یک خواننده محبوب و بزرگ شدن بدین گونه است که ابتدا یک خوره موسیقی به سرش می زند که با نرم افزارهای آهنگ سازی بازی بازی کند و لذت این بازی به قدری او را جذب می کند که یک ملودی ریتمیک یا به شدت غمگین برای دل خودش می سازد و از کتابهای شعر و ترانه ، سروده ای را که به حال و هوای خاطرات عاشقانه اش نزدیک تر است ، انتخاب می کند و باز هم برای دل خودش آنرا روی همان ملودی خام می خواند و برای اینکه سوز و حال دلش را بقیه هم بشنوند و با او همذات پنداری کنند ، کار را روی اینترنت منتشر میکند و از بد ماجرا تعداد کسانی هم که این حس همذات پنداری در آنها شکوفا می شود کم نیستند و آقای خوره در عرض چند هفته ، دیگر هم آهنگساز بزرگی ست ، هم خواننده ای توانمند و هم موزیسینی اسطوره ای ! باز هم مثال های زیادی را می توان نام برد تا صحت این ادعا ثابت شود . با ای تفاسیر قطعا میتوانید حدس بزنید که که در حاشیه یک چنین فضای عجیب و غریبی چه اتفاقات و ماجراهایی وجود دارد و این دنیای موسیقی چه عجایب شگفت انگیزی را در حول و حوش خودش می تواند داشته باشد . در این پرونده سعی شده چگونگی ورود بعضی چهره های شاخص به عرصه خوانندگی و نحوه اوج گرفتن شان و اتفاقات حاشیه ای حول و حوش آنها مورد بررسی قرار گیرد . امید شایان کی ، چه طور خواننده شد ؟ شما چه فکری می کنید؟ آرتیست های عرصه پاپ چه سرنوشتی داشته اند که حالا به این جایگاه رسیده اند و حالا دیگر برای خودشان ، اسم و رسمی دارند . اطلاعات زیر به شما در هر چه بهتر شناختن خواننده مورد علاقه تان ، کمک می کند . بنیامین بهادری همه عالم و آدم ماجرای خواننده شدن او را میدانند . او متولد سال 61 در بیمارستان بابک واقع در خیابان کارون است و در سنین نوجوانی به صورت غیر رسمی مداح یکی از هیئت های محله جیحون تهران بود و بواسطه موزیکال کردن مداحی هایش ، شناختی نسبی به نرم افزار های آهنگسازی پیدا کرد و ملودی «دنیا دیگه مثل تو نداره...» را ساخت و ماکت کار با صدای خود او و از طریق یکی از همکلاسی هایش سر از اینترنت در آورد و ابتدا در میدانهای پرتردد تهران و سپس در معابر شلوغ از قبیل ترمینال آزادی در فروشگاههای مختلف پخش شد و طولی نکشید که موج آن حتی به شهرستانها هم رسید و محسن رجب پور هم خیلی سریع او را پیدا کرد و با او قرارداد بست و به سرعت نور مجوز آلبوم اش را گرفت و در اوج همه گیر شدن این قطعه ، آلبوم«بنیامین 85» در بازار منتشر شد تا به فروشی بالای یک میلیون نسخه برسد .خود بنیامین بارها در مصاحبه های مختلف اش عنوان کرده که اگر این اتفاق برایش نمی افتاد هرگز دوست نداشت خواننده شود و آهنگ سازی را بیشتر می پسندیده . دانشجوی انصرافی رشته ادبیات دانشگاه آزاد رودهن ، بعد از آلبوم دوم اش یعنی «بنیامین 88» و کنسرت جنجالی اش در آمریکا که حواشی وحشتناکی را هم در پی داشت ، این روزها به شدت درگیر کارهای آلبوم سوم اش است . آلبومی که قطعا سطح پیشرفت این خواننده را مشخص خواهد کرد . حمید عسگری پسر فولاد شهری موسیقی پاپ از اول هم لهجه اصفهانی نداشت . او از همان وقتی که آلبوم «دهاتی » منتشر شد و گل کرد و آنگونه در بین مردم همه گیر شد ، به طرز عجیبی شیفته خواننده آن آلبوم شد و این شروعی بود برای ورود او به دنیای موسیقی . او از شانس خوبش ، جنس صدایی نزدیک به خواننده آلبوم «دهاتی» داشت و همین باعث شد از این نعمت خدادادی استفاده کند و سعی کند مثل قهرمان هنری اش بخواند . او با کمک دور و بری هایش و استعداد ذاتی ای که در آهنگ سازی داشت آلبومی را ساخت که مضمون اش، واگویه های عاشقی بود که از شدت عشق نامحدود اش به کما رفته . این آلبوم «کما» نام گرفت و او برای انتشار آن راهی تهران شد. چند کمپانی های موسیقی با برخوردهای بدشان باعث شدند که عسگری تمام امید اش را از دست بدهد و ناامید شود . آخرین شرکتی که او آلبوم اش را برای ارائه به آنجا برد، شرکت «پویا موزیک» به مدیریت «یحیی مشایخی» بود. این شرکت قبول کرد که آلبوم حمید را تحت شرایطی منتشر کند و عسگری هم تمام آن شرایط را قبول کرد . آلبوم منتشر شد و بلافاصله قطعاتی مثل «قسمت»، «می خوام تلافی بکنم» و «به دلم مونده یه بار»از این آلبوم ، در سایت های اینترنتی به نام کارهای جدید شادمهر پخش شدند و «کما» آلبوم جدید شادمهر لقب گرفت و در میدانهای بزرگ شهر به بساط سی دی فروش ها راه یافت و فروش قابل توجهی هم پیدا کرد. کار به جایی رسید که شبکه های آن ور آبی هم برایشان این انتشار اینترنتی آثار جدید شادمهر جالب بود و وقتی شادمهردر یک مصاحبه زنده از خواندن این قطعات اظهار بی اطلاعی کرد ، آن وقت بود که نام واقعی خواننده این آثار پرده برداری شد و او به انتخاب اول آن نسل تبدیل شد : «حمید عسگری». او پس از منتشر شدن تصاویر واقعی و شناخته تر شدن اش ، در تمام گفتگوهایی که با رسانه ها داشت ، منکر این شباهت صدا و سبک شد و این اوج قصه خواننده شدن این جوان اصفهانی بود ! رضا صادقی او به زبان خودش در مستند «رمز شب» تمام ریز و درشت سرنوشت خواننده شدن اش را جزء به جزء تعریف کرد . ماجرا از این قرار بوده که رضا به عنوان خواننده در هتل همای بندرعباس و در رستوران این هتل با پیانو به اجرای برنامه می پرداخته که در حین یکی از این اجراها ، یکی از حاضرین از کار در رستوران به شدت محو هنر رضا شده و به سمت اش رفته و به او گفته :« تو استعداد فوق العاده ای داری .قدر خودت رو بدون . برای گوشت نخون ، برو و برای آدما بخون .» همین جمله باعث شده صادقی بار سفر ببندد و پایتخت نشین شود و در همین حین هم بعضی کارهایش از جمله «مشکی رنگ عشقه» و «داشتم فراموش ات می کردم» غیرمجاز و زیرزمینی منتشر می شوند و با استقبال قابل توجهی هم روبه رو می شوند . او از جزء خواننده هایی بوده که بدون داشتن آلبوم رسمی و مجاز ، در تهران و چند شهر دیگر هم کنسرت برگزار کرده و از این حیث جزء رکورد داران محسوب می شود . «پیرهن مشکی » ، «وایسا دنیا» و «یکی بود ، یکی نبود» سه آلبوم رسمی صادقی هستند که در بازار موسیقی کشور منتشر شده اند و البته این روزها شایعه شده که صادقی قرار است اواخر امسال ایران را به مقصد کانادا ترک کند و به ادامه تحصیل در زمینه موسیقی بپردازد . محسن یگانه هیچ جا عنوان نکرده که متولد «گنبد کاووس» است . دانشجوی انصرافی رشته مهندسی صنایع گرایش تولید صنعتی که بعد از گذراندن شش ترم به علت مشغله زیاد در دنیای موسیقی قید ادامه تحصیل را زد و تمام وقت اش را صرف عشق و علاقه اش ، یعنی موسیقی کرد . او هم به طرز عجیبی شیفته و دلباخته شادمهر بود و با شنیدن یکی از قطعات بی کلام آلبوم بهارمن این خواننده (گل گندم) ، علاقه و حس اش نسبت به این سبک چند برابر شد . حاصل این علاقه و پشتکار قطعه پرسروصدای «نشکن دلمو» بود که حاصل هفته ها تلاش بی وقفه او ، محسن چاوشی و حامد هاکان بود . سه خواننده زیر زمینی ای که از همان ابتدا کارشان را با هم آغاز کردند ولی حالا چشم ندارند همدیگر را ببینند! پس از انتشار این قطعه و موجی که به پا شد ، نام محسن یگانه بیش از پیش ورد زبانها شد و دو فول آلبوم «آخه دل من» و «زندونی» از او روی اینترنت منتشر شد تا آوازه این جوان با استعداد به دورترین نقاط کشور هم سرایت کند . چند قطعه کاور هم با صدای یگانه منتشر شدند که او روی ملودی های بی کلام و مشهورشادمهرمثل «پر پرواز» و «خیالی نیست» خوانده و کارها را روی اینتر نت منتشر کرده تا همچنان به عشق دیرین خود ، وفاداری اش را ثابت کند . پس از این اتفاقات بود که یک پیشنهاد مخفیانه و وسوسه انگیز برای اجرای کنسرت در هلند به او داده شد و او هم چون نمیتوانست قید این پیشنهادرا بزند ، در این برنامه حضور یافت تا اعطای مجوز به او در ایران به رویایی دست نیافتنی برای او شبیه شود . سالها گذشتند و پی گیری های علی چراغعلی(مدیر برنامه های آن زمان یگانه) باعث شد که مسئولین ارشاد بالاخره بعد از دوسال مجوز اولین آلبوم رسمی یگانه را صادر کنند تا «نفس های بی هدف» اولین آلبوم رسمی یگانه در بازار موسیقی کشور باشد. تمام کارشناسان موسیقی به استعداد فوق العاده این خواننده اذعان دارند و معتقد اند او آینده ای روشن را در موسیقی کشور پیش رو دارد . محسن چاوشی او طرفداران متصب و ویژه ای دارد که تحت هر شرایطی کوچکترین انتقاد علیه خواننده محبوب شان را بی جواب نمی گذارند و از هرگونه مقابله به مثل و جنگ های علنی ، ابایی ندارند . چاوشی با قطعه «نفرین» به نوعی بنیانگذار موج ترانه های «منفی گرا» در موسیقی پاپ شد و البته شهرت و آوازه اش را تا حد زیادی مدیون صدای زخمی و لحن خسته ومضطرب اش می داند . پس از گل کردن «نشکن دلمو» و «نفرین» چاوشی بصورت زیرزمینی آلبومهای «نفرین» ،«خودکشی ممنوع» ،«کفتر چاهی» ،«لنگه کفش» را منتشر کرد تا بدون داشتن حتی یک آلبوم مجاز ، شهرت اش از تمام خواننده های این سالهای پاپ هم بیشتر شود . خواندن و صدای او در «سنتوری» مهرجویی، به نوعی به او و صدایش رسمیت بخشید تا بالاخره کمپانی «آوای باربد » بتواند مجوز اولین آلبوم رسمی این خواننده را کسب کند و «یه شاخه نیلوفر» اولین آلبوم رسمی این خواننده لقب بگیرد . البته بسیاری معتقد اند که این صدای عاصی ، صدای خود چاوشی نیست و او با دست کاری های دیجیتالی توانسته یک چنین صدایی را تولید کند و همین بزرگ ترین دلیلی ست که این خواننده هرگز بروی استیج دیده نشده و کنسرت برگزار نکرده است . علی لهراسبی ابتدای حضور لهراسبی به عنوان یک خواننده ، برمیگردد به سال 79 . او که فارغ التحصیل رشته کارشناسی الکترونیک دانشگاه آزاد کرج است ، از سال 1374موسیقی را با نوازندگی پیانو نزد مهرداد تاج کریمی آغاز نمود و سپس به فراگیری تئوری موسیقی پرداخت و در بخش موسیقی کودکان و نوجوانان صدا و سیما شروع به فعالیت کرد . در سال 79 با خواندن تیتراژ سریال «کلبه سفید» بطور جدی وارد عرصه خوانندگی شد و پس از آن حدود یکسال و نیم به فراگیری آواز کلاسیک نزد محمدرضا صادقی مشغول بود . در سال 81 دومین تیتراژ را برای سریال «دریاییها» به کارگردانی مسعود رسام خواند و آلبومی به همین نام نیز منتشر کرد که البته توفیق چندانی با این آلبوم کسب نکرد . در سال 83 تیتراژ برنامه روزانه صبح بخیر ایران و در سال 84 تیتراژ سریال پیله های پرواز به آهنگسازی بهروز صفاریان را اجرا نمود و با این تیتراژ و ترانه آشنای حس غریب به شهرت رسید و در سال 85 آلبوم مثلث که آلبومی متفاوت بود را روانه بازار کرد . او سپس با ترانه «منو رها کن از این بغض تنهایی» در تیتراژ برنامه جنجالی عبور شیشه ای شهرتو محبوبیتی قابل توجه را کسب کرد و این شروعی بود بر موفقیت های دنباله دار او که در سالهای اخیر هم با «فاصله ها » و «دلنوازان» شاهد و ناظر تداوم این موفقیت ها هستیم . تم اکثر کارهای لهراسبی ، تمی عاشقانه و غمگین دارند، بین جوانان این نسل هم طرفداران زیادی را دارد. او جزء معدود خواننده هایی ست که پله پله و آکادمیک وارد عرصه موسیقی شده ، هرچند نقش ویژه تلویزیون و صدا و سیما را در این اوج گرفتن نباید نادیده گرفت . شاید برایتان جالب باشد که شغل اصلی لهراسبی کارشناس تبلیغات محیطی است و شرکت معتبری هم در این زمینه کاری دارد . احسان خواجه امیری فارغ التحصیل مهندسی کامپیوتر از دانشگاه آزاد و فرزند آخر خانواده خواجه امیری . به هر حال چندان هم دور از ذهن نبود که پسر «ایرج» ، خواننده پرطرفدار چند نسل ایران ، روزی به ستاره دنیای پاپ تبدیل شود. او از شش سالگی به اموزش ویولن پرداخت و وقتی هنوز سیزده سالش نشده بود زیر نظر پدرش به آموزش آواز پرداخت . از همان ابتدا عاشقانه صدای پدرش را دوست داشت و به قدری د رموسیقی استعداد بالایی داشت که در هفده سالگی با همکاری پدرش «ایرج»، نخستین آلبوم رسمی اش را به اسم «من و بابام» منتشر کرد . با تمام علاقه ای که به موسیقی سنتی داشت ، چون معتقد بود این سبک تا سالهای سال به نام پدرش و استاد شجریان سند خورده و هرگز نمی تواند بالاتر از آنها قرار بگیرد ، به موسیقی پاپ روی آورد . پس از موفقیت از تست صدای صدا و سیما ، اولین تیتراژ تلویزیونی اش را محرم سال 83 برای سریال «غریبانه » خواند و این شروعی بود برای مووفقیت های پی در پی این خواننده خوش اخلاق . «برای آخرین بار» ، «میوه ممنوعه» ، «پول کثیف» و «مثل هیچکس» کارهای موفق دیگر تلویزیونی خواجه امیری بودند که موفقیت همین تک تراک ها باعث شد که احسان خواجه امیری جزء چهره های شاخص پاپ لقب بگیرد و دو آلبوم «سلام آخر» و «فصل تازه» با استقبال فوق العاده مخاطبان پاپ رو به رو شود . از تمام این صحبت ها می شود به این نتیجه رسید که این خواننده به خاطر داشتن پدری هنرمند و با تجربه هرگز وارد ورطه های بازاری خوانی نشد و موفقیت های پی در پی اش را تا حد زیادی ، مدیون پدر خوش صدایش است .
×
×
  • اضافه کردن...