جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'استاد میرزا محمدحسین سیفی قزوینی'.
1 نتیجه پیدا شد
-
معرفی استاد میرزا محمدحسین سیفی قزوینی(عمادالکتاب)1
Saye Noori پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مشاهیر هنر خطاطی و خوشنویسی
محمدحسين عمادالكتاب فرزند محمد ،كه در سال 1247 شمسي در قزوين متولدگرديد. محمدحسين عمادالكتاب فرزند محمد ، در سال 1247 شمسي ، در قزوين متولدگرديد. عمادالكتاب از جمله خوشنويساني است كه در زمينه ي « نستعليق » خود را به مرتبه ي استادي رساند و به عنوان آخرين استاد اين نوع خط مطرح گرديد. از راه كتابت و تعليم خط ، امور زندگي خود را اداره مي نموده است. او همچنين علاوه بر استادي خط احمدشاه ، در دربار رضاشاه نيز سمت خوشنويس مخصوص و استادي وليعهد را به عهده داشت. وي آخرين استاد كل خط نستعليق در ايران است كه از كتيبه تا غبار را استادانه مي نوشت. اين استاد اولين خوشنويسي است كه رسم المشق را براي استفاده ي نوآموزان ابداع و چاپ كرد. عمادالكتاب گذشته از كار خوشنويسي ، در ديگر زمينه هاي هنري نيز طبع آزمايي كرده است. او به كار نقاشي ، تذهيب ، شعر و ادبيات ، موسيقي و عكاسي علاقه داشت. سرانجام استاد محمدحسين عمادالكتاب در 26 تير 1315 شمسي در سن 75 سالگي به سراي باقي شتافت.گروه : هنررشته : خوشنويسيگرايش : نستعليقوالدين و انساب : محمدحسين عمادالكتاب فرزند محمد ، از خاندان سيفي قزوين بود ،كه در سال 1247 شمسي در قزوين متولدگرديد. اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : محمدحسين عمادالكتاب در خانواده اي ديده به جهان گشود كه از جهت وضعيت اقتصادي در شرايط بسيار بدي قرار داشت. او اين شرايط را اينگونه تشريح مي كند : « ... فرزند ارشد شخصي هستم كه در وقت نزع روان از تمام علائق و رنگ و بو و داشته هاي جهان محروم و خوشبختانه داراي يك دينار نبوده و به همين جهت دو پسر و يك دختر خود را به خداي متعال مي سپارد و به درود زندگي كرده ، با كمال شرافت و پاكدامني از اين نشاه مي رود و فقط آرزوي ديدار آخرين مرا به زير خاك مي برد. » تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمدحسين عمادالكتاب از جمله خوشنويساني است كه در زمينه ي « نستعليق » خود را به مرتبه ي استادي رساند و به عنوان آخرين استاد اين نوع خط مطرح گرديد.خاطرات و وقايع تحصيل : محمدحسين عمادالكتاب در حالي پدر خود را از دست مي دهد كه در شهر بادكوبه به سر مي برده است ، به همين خاطر پدر در آخرين لحظه از ديدار پسر ارشد محروم گريد و از اين زمان به مشكلات عماد بيش از پيش افزوده گرديد. خود در اين باره چنين تعريف مي كند : « پدر مرحومم اسمش محمد و در موقع ارتحال از ديدار فرزند ارشد خود ( من ) محروم و من بنده ( كه شانزده سال مرحله از مراحل زندگاني را پيموده بودم ) در اولين شهر روسيه ( بادكوبه ) از فوت پدر بي خبر و گرفتار خدمات طاقت فرساي شخص تاجري از اهالي شيروان بودم و گاه و بي گاه در فراق پدر و مادر اشك حسرت مي سودم و بدين منوال تا يك سال بار مشقت به دوش كشيده تا آخرالامر به وطن مالوف بازگشت كرده ، از مرگ پدر آگاه و پس از چندروز پياده با قافله بي زاد و راحله عازم عتبات عاليات شدم و در كاظمين سه سال رحل اقامت افكنده و امرا معاش خود را به وسيله ي تحرير در كمال عسرت مي گذراندم و استطاعت رفتن به كربلا نداشتم. در پايان اين مدت ، وسايل حركت فراهم و با مرحوم آقاسيدمحمدباقر حجه الاسلام به كربلا رهسپار و پنج سال مجاورت اختيار و در منتهاي اعسار امرار حيات كردم ، در اين مدت كه اوان جواني و عنفوان شباب زندگاني من بود ، غالبا مشغول تحصيل و پيوسته يك ذائقه ي مفرطي به كسب خطوط مختلفه داشتم ... ».استادان و مربيان : محمدحسين عمادالكتاب ، هنر نقاشي را نزد مهدي خان مصورالملك شبيه ساز ماهر دوره قاجاريه كه نقاشي هاي شاهنامه امير بهادري به قلم اوست ، ................