رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'ارزش خاموشی در ادبیات'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. sam arch

    ارزش خاموشی در ادبیات

    سکوت یا مهر زدن به زبان و پرهیز از گفتار بیهوده، یک اصل مهم در اخلاق و عرفان است؛ چرا که حیات معنوی چیزی نیست جز دخل و تصرف روح خدا در باطن ما. [TABLE=width: 50%] [TR] [TD=align: right]ز اندرونم غم صد خموش خوش نفس [/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left] دست بر لب می زند یعنی که بس [/TD] [/TR] [/TABLE] در معانی اخلاقی، سکوت بسیار ارزشمند است. سکوت یا مهر زدن به زبان و پرهیز از گفتار بیهوده، یک اصل مهم در اخلاق و عرفان است؛ چرا که حیات معنوی چیزی نیست جز دخل و تصرف روح خدا در باطن ما. و بنابراین، سکوت باید بخش بزرگی از آمادگی ما برای این دخل و تصرف باشد و پرگویی و التذاذ از کلام غالبا مانع خردی نیست بر سر راه آن چیزی که ما فقط از طریق نیوشیدن آنچه روح الهی و آوای خدا در گوش دل ما می گوید، کسب می توانیم کرد. حفظ زبان نه فقط یکی از دشوارترین و دقیق ترین ریاضت ها، بلکه از سودمندترین آنها هم هست. سکوت و توجه به الزامات چنین مقامی خود دریچه ای است برای رسیدن به حقایق و معانی. اینکه می بینیم مولانا با وجود سرودن اشعار بسیار و بی شمار تخلص «خموش» یا «خموشی» را برمی گزیند، خالی از حکمت و لطافتی نیست. مولانا در برابر گفتن و شنیدن به شنیدن بیشتر توجه دارد. [TABLE=width: 50%] [TR] [TD=align: right] بشنو از نی چون حکایت می کند [/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left] از جدایی ها شکایت می کند [/TD] [/TR] [TR] [TD=align: right] دم مزن تا بشنوی زاسرار حال [/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left] از زبان بی زبان که: قم تعال [/TD] [/TR] [/TABLE] در جهان بینی مولوی ارزش خاموشی از سخن بیشتر است، چرا که در گفتار، پوششی برای آن دگرگیتی است، زنگاری است بر آینه دل که نمی گذارد زیبایی یار ازلی در جام جم دل نمایان شود. [TABLE=width: 50%] [TR] [TD=align: right] خاموشی بحرست و گفتن همچو جو [/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left] بحر می جوید تو را، جو را مجو مولوی، پخته و سوخته و گداخته ای است میان خامان و «درنیابد حال پخته هیچ خام» و به ناچار سخن کوتاه می کند. مولاناشاید جدا افتاده از یار و دیار آغازین باشد. مولوی «مرغ بال ملکوت» است و «نی» جدا مانده از «نیستان». [TABLE=width: 50%] [TR] [TD=align: right]هر که او از همزبانی شد جدا [/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left] بی زبان شد گرچه دارد صد نوا [/TD] [/TR] [/TABLE] باری ترجیح سکوت بر گفتن این است که زبان آوری و گفتار، باعث لوث حقایق و معانی و خرج شدن سرمایه های معنوی می شود. [TABLE=width: 50%] [TR] [TD=align: right] این سخن در سینه دخل مغزهاست [/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left] در خموشی، مغز جان را صد نماست [/TD] [/TR] [TR] [TD=align: right] چون بیامد در زبان شد خرج مغز [/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left] خرج گم کن تا بماند مغز نغز [/TD] [/TR] [TR] [TD=align: right] مرد کم گوینده را فکری است زفت [/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left] قشر گفتن چون فزون شد، مغز رفت [/TD] [/TR] [TR] [TD=align: right] پوست افزون بود لاغر بود مغز [/TD] [/TR] [TR] [TD=align: left] پوست لاغر شد چو کامل گشت و نغز [/TD] [/TR] [/TABLE] [/TD] [/TR] [/TABLE]
×
×
  • اضافه کردن...