ارتش سالاری یا میلیتاریسم
Militarism
چهارحالت درسازمان دولتی ارتش سالاری نامیده میشود:
جنگجویی - سروری ارتش بردستگاه دولت - بزرگداشت سپاهیگری وبسیج کشور برای هدفهای نظامی
وقتی این چهارحالت به شدت فراهم باشد (مثلا درژاپن دوره هیدکی توجو 1940-1944) ارتش سالاری کامل است . وقتی دویا سه حالت وجودداشته باشد نسبی است.گونه های ارتش سالاری را میتوان به نسبت برتری هریک ازحالتهای ان ،ازیکدیگر بازشناخت
ارتش سالاری به معناهای بسیاری به کارمیرود گاهی ان را به معنای جنگجویی یا سیاست خارجی گسترش طلب وامادگی برای به راه انداختن جنگ به کار میبرند.درموارد دیگر به معنای سروری ارتش بردستگاه دولت است.درچنین موردی برای انکه یک دستگاه دولتی ارتش سالار یا میلیتاریست نامیده شود میباید حوزه قدرت نظامی وغیرنظامی ان به روشنی از هم جدا باشند وقدرت نظامی بردستگاه اداری وسیاسی چیره باشد.
نخستین نشانه های جدایی حوزه قدرت نظامی و غیرنظامی از یکدیگر در شاهنشاهی ایران درقرن پنجم قبل از میلاد پدید امد.
معیار اساسی در شناختن میزان سروری ارتش دردولت برخورداری ها وامتیازهایی است که ارتشیان دردستگاه سیاسی کشور دارند.امپراتوری روم دراخرین دوره خود نمونه دیگری از این نوع حکومت بود وویژگی ان این بود که سربازان همگی از مزایای ویژه برخوردار بودند.
برتری ارتش درسازمان دولت همیشه به معنای داشتن سیاست جنگ جویانه درخارج نیست چنانکه درژاپن دوره توکوگاوا چنین بوده یا بسیاری از دیمتاتوری های امریکای لاتین چنین بوده اند.
ارتش سالاری به معنای نظارت گسترده ارتش برحیات اجتماعی ودرامدن تمام جامعه به خدمت ارتش نیز هست. این شکل از تسلط اغلب به تنظیم سازمان اجتماعی مطابق نیازهای ارتش می انجامد وجامعه به اصطلاح میلیتاریزه میشود. درعین حال ضرورتهای وضعیت جنگی نیز ممکن است تمامی یک دستگاه اجتماعی واقتصادی را به خدمت ارتش دراورد چنانکه درجنگ جهانی دوم درکشوری مانند انگلستان روی داد که درطول تاریخ ان هرگز ارتش تمامی دستگاه سیاسی را درخدمت خود نداشته است.