جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'اخلاق پزشكی'.
1 نتیجه پیدا شد
-
انعكاس پزشكی در متون ادب فارسی همانطور كه اشاره شد پزشكی به عنوان شغلی بااهمیت و ارزشمند طرح شده و در حوزة دینی تقدس یافته است. به دلیل ارتباط تنگاتنگ فرهنگ و آداب و واقعیات زندگی با ادبیات، نفوذ آداب و قوانین این حرفه نیز در ادب فارسی كاملاً مشهود است. باتوجه به حجم مطالب و تعداد آثاری كه در باب پزشكی و اخلاق و اهمیت آن سخن به میان آورده-اند میتوان به میزان انعكاس این حرفه در متون ادب فارسی پی برد. از جمله آثاری كه اشاراتی در باب تقدس شغل پزشكی و توصیههای اخلاق پزشكی داشته و در كل به بیان این شغل اهتمام ورزیده¬اند، میتوان به «شاهنامة» فردوسی، «گلستان» سعدی، «قابوسنامه» (اندر تربیب علم طلب) اثر قابوس بن و شمگیر، «چهارمقالة» نظامی عروضی، «ذخیرة خوارزمشاهی» اثر اسماعیل بن حسن الحسینی الجرجانی، «مثنوی» مولانا، «لیلی و مجنون» از نظامی گنجوی، «تحفه العراقین» خاقانی شروانی، «كلیله و دمنه» نوشتة نصراله منشی، «پندنامه» اثر اهوازی و «مقامات حمیدی» از حمیدالدین بلخی اشاره کرد. همچنین در كلام بسیاری از بزرگان همچون: ابوسعید ابوالخیر، ادیب¬الممالك فراهانی، حافظ، ناصر خسرو، اوحدی مراغه¬ای، خواجوی كرمانی، امیرمعزی، شیخ بهایی، سنایی، سیف فرغانی، پروین اعتصامی، سلمان ساوجی و دیگر بزرگان ادب فارسی اشاراتی در این باب شده است. حسن برخورد پزشكان و تأثیر آن در معالجة بیماران اولین برخورد پزشك و بیمار یكی از حساسترین مراحل معالجه است چراکه پایة موفقیت در امر درمان همان برخورد ابتدایی است. صفاتی از قبیل تواضع، احترام به بیمار، در نظر گرفتن ارزش¬های اخلاقی در خصوص معالجه، اظهار صمیمیت بین بیمار و پزشك باعث میشود بیمار اطلاعات كافی در اختیار پزشك قرار دهد و همچنین باعث افزایش اعتماد بیمار به پزشك معالج خواهد شد. (7) - رازداری بحث رازداری در سوگندنامة پزشكی آمده است و وجود این مطلب حاکی از آن است كه چه میزان رازداری پزشكان در علاج بیماران ثمربخش خواهد بود. «من سوگند یاد میكنم... از خیانت و تضییع حقوق بیماران به طور جدی پرهیز كنم، نسبت به حفظ اسرار آنان جز در مواقع ضرورت شرعی، پایبندی كامل داشته باشم. سوگند یاد میكنم... بیماران از پا درآمده را دستگیر باشم و راز مریضان را با هیچ كس فاش نسازم.» (16) در سفارش¬های بزرگان ادب فارسی میتوان نوع نگاه و اندیشة آنان را در باب اخلاق پزشكی بررسی كرد و نتیجة اخلاقی مورد نظر را بر مبنای آداب و سنن و عقیدة شاعران و نویسندگان به دست آورد که به نمونه¬هایی از آنها اشاره می¬شود: تو غمخواری، طبیبی، كیمیادانی، روانبخشی لبت چون عیسی مریم گفتت چون موسی عمران (ادیب الممالك) بـه دارو و درمـان و كـار پــزشـك بـدان تــا نـپالود بـایـد سرشك (فردوسی) مـی¬كشـی خـلــق را به بیخردی چـه تـوان كرد چون طبیب بدی؟ (اوحدی) میباش طـبـیـب عـیـسوی هــش امــا نـه طبـیـب آدمـی كـش (نظامی) ویــن اطبـا كه خـالی¬اند از طب هـیــچ نـشنـاخته ز نــوبت غب (سنایی) ای طبیبان غلطگوی چه گویم كه شما نــامــبــارك دم و نـاساز دوائید همه (خاقانی) «به صواب آن لایقتر كه بر معالجت مواظبت نمایی و به آن التفات نكنی كه مردمان قدر طبیب ندانند لكن در آن نگر كه اگر توفیق باشد و یك شخص را از چنگال مشقت خلاص طلبیده آید آمرزش بر اطلاق مستحكم شود.» (كلیله و دمنه ـ باب برزویه طبیب ـ ص44) پـزشكی كه عـلت به واجب شناخت تــوانـد سبـك داروی درد ســاخــت (فردوسی) تـا شفا یابند از بیماری دل جمله را همچو طب بوعلی درد تو قانون میشود (سیف فرغانی) - ارتباط پزشكان با بیماران «طبیب باید كه رقیق¬الخلق، حكیم¬النفس و جید¬الحدس باشد. هر طبیب كه شرف نفس انسانی نشناسد رقیق¬الخلق نبود. [منظور از رقیق¬الخلق نرم خوی و مهربانی پزشك در برخورد و ملاقات با بیمار است.] طب صناعتی است كه بدان صناعت صحت بدن انسان نگاه دارند و چون زایل شود بازآرند و بیارایند او را ... به پاكی روی و خوشی بوی و گشادگی.» (چهار مقاله، نظامی عروضی، ص106) پـزشـك دانـا بـودی برای این بیمار كه چـاره همـه دردش نـكـو تـوانستی (ادیب الممالك فراهانی) «معالج باید كه وصایای بقراط خوانده باشد تا اندر معالجت شرط امانت و راستی به جای تواند آورد و پیوسته خویشتن¬ پاك و جامه ¬پاك و مطیب دارد و چون بر سر بیمار شود، با بیمار تازه¬روی و خوش-سخن باشد و بیمار را دلگرمی¬ دهد كه تقویت طبیب بیمار را قوت حرارت غریزی بیفزاید.» قابوسنامه، ص181) دست بیماران گرفتن، بر طبیبان واجب است. (سلمان ساوجی) اندیشه تو باد طبیبی كه بیدرنگ درد نیاز پیر و جوان را كند دوا (امیر معزی) هر آن مریض كه پند طبیب نپذیرد سزاش تاب و تب روزگار بیماریست (پروین اعتصامی) ـ رازداری پزشكان «طبیب باید راز بیماران را محفوظ دارد و از افشای اسرار آنها در نزد خود و بیگانه و نزدیكان و دوران، دوری جوید. زیرا بسیاری از بیماران، بیماری خود را از پدر و مادر و كسان خود مستور و مكتوم میدارند ولی آن را به طبیب میگویند. پس طبیب باید در كتمان بیماری از خود بیمار هم دقت بیشتری كند.» (پندنامة اهوازی به نقل از: تاریخ اخلاق پزشكی، ص189) از طبیبـی نتـوان صحبـت دوای دل ریـش كـه نباشـد خبــر از علت بیمارانـش (خواجو) چون روشنی رسد ز چراغی كه مرده است چون درد به شود ز طبیبی كه مبتلاست (پروین) رفتـم بـه طبیـب و گفتــم از درد نهــان گفتا کز غیـر دوست بر بنـد زبان (ابوسعید ابوالخیر) ـ امانت و درستكاری رعایت امانت و درستكاری در تمام حرفهها پسندیده است اما در امور پزشكی اهمیت ویژهای دارد. زیرا پزشك با گرامی¬ترین چیزها یعنی جان و سلامت جامعه و ناموس مردم در تماس است. لذا با توجه به آن كه پزشك در معرض انحراف و لغزش قرار دارد پیوسته باید در نگهداری صفت پسندیدة درستكاری در وجود خویش كوشا باشد. آنجا كه طبیب شد براندیش افزوده شود به دردمندی (پروین اعتصامی) «اگر پزشك مزاج بیمار را در حال تندرستی مشاهده نكرده باشد قدرت بیماری را از ضعف آن باز نمیشناسد و نمیتواند چنانكه سزاوار است به درمان بپردازد و نیز پزشك باید از اخلاق بیمار و آرزوهایش در حال تندرستی آگاه باشد تا در بیماری بتواند او را به آنها امیدوار و روحیة او را قوی سازد.» (دانشنامة میسری در علم پزشكی، ص29) «نخستین چیزی كه بر پزشك لازم است اعتقاد او بر صحت امانت است. و نخستین امانت، اعتقاد اوست به این كه جهان و مخلوقات را خالقی قادر حكیم است.» (دانشنامة میسری در علم پزشكی، ص17) ـ حضور پزشكان بر سر بالین بیماران در حكم عیادت از بیمار است. توجه پزشكان و بالاخص ادیبان به موضوع اخلاق پزشكی به سبب سفارش دینی پررنگتر عنوان شده است. مطابق روایات در ثواب عیادت، منظور از عیادت، دیدار مریض است به گونهای كه كمكی به وی شود؛ در واقع عیادت مریض بدون یاری رساندن به او در تهیة دارو و علاج بیماری¬اش مصداق عیادت نیست. «بیمار تیمار میخواهد (ناتندرست و ناخوش مزاج را پرستار و دارو و خورش باید) بیمـار كـه تیمـاردار دارد طبیبـش ناخوانـده آیـد (ابوحنیفه اسكافی) بیمار مرد بسكه طبیب او بیگاه كار بست مداوا را (پروین اعتصامی) طبیبی چون دهد تلخش بنوشد تلخ او را خوش طبیبان را نمیشاید كه عاقل متهم دارد (مولوی) گر طبیب حاذقی، رنجور را تلخی دهد گرچه ظلمی مینماید نیست ظالم، عادلست (مولوی) سبل گیرد آن دیـده از آب شـور كه دارو ستانـد كحـال كـور (امیر خسرو) پزشكی كه خود باشدش زرد روی از او داروی سرخ مویی مجوی (سعدی) كـی شود هیـچ دردمنـد درست زین طبیبـان كه زار و بیمـارنـد (ناصر خسرو) پزشكی كه باشـد به تن دردمنـد ز بیمـار چـون باز دارد گزنـد (فردوسی) خاقانی، ویژگیهای طبیب روحانی را در چهرة خضر پیامبر چنین بیان میدارد: نزدیك من از سر ارادت نبشت به عادت و عیادت نالای این تن توان دیـد مجروحی روح ناتوان دید دست كرمم نهاد بر سر او انزلنـا بخوانــد از بــر درد سر مـن سر زبانش برد از دم درد سر نشانش او كرد به كمترین اشارت دیوار شكسته را عمارت (تحفه العراقین، خاقانی، ص56) نتیجه «اگر طبیب باشی باید كه علم اصول طب بدانی چه اقسام عملی و چه اقسام علمی، كه طب بر دو قسم است: علم و عمل و علم از كتب زیر طلب كنی: جالینوس، استقصات، المزاج.» (قابوسنامه، ص 213) «معالجت به هیچ حال ابتدا نكن تا نخست آگاه نگردی از وقت بیمار، از وقت علت و عیب علت و مزاج سال و صنعت بیمار.» (قابوسنامه، ص214) «طبیب باید كه تجربت بسیار كند. باید كه خدمت بیمارستان¬ها كرده باشد. بیماران بسیار دیده و معالجت بسیار كرده باشد تا علتهای غریب بر روی مشكل نشود. و اعدال و اعضا و احشا بر وی نپوشد و آنچه از كتب خوانده باشد به چشم همی ببیند و به معالجت اندر نماند. باید كه وصایای بقراط خوانده باشد تا اندر معالجت بیماران شرط امانت و راستی به جای تواند آورد. و پیوسته خویشتن پاك و جامه پاك و مطیب دارد. و چون بر سر بیمار شود با بیمار تازه¬روی و خوش¬سخن باشد و بیمار را دلگرمی دهد كه تقویت طبیب بیمار را قوت حرارت غریزی بیفزاید» (قابوسنامه، ص 216-215)