جستجو در تالارهای گفتگو

آيا جهان پيرامون ما واقعيت وجودي دارد؟ جواب به اين پرسش بي گمان مثبت است، زيرا ما وجود داريم و مي توانيم جهان هستي را مشاهده کنيم. آيا جهان پيرامون ما، حقيقت وجودي نيز دارد؟ براي پاسخ به اين پرسش، به بررسي اجمالي و سريعي از ساختار جهان پيرامون خود، در حدي که تاکنون قابل مشاهده و بررسي بوده است، مي پردازيم. مي دانيم که جهان پيرامون ما از ماده و انرژي شكل گرفته است. درابتدا بخش ماده را که شامل اجرام سماوي است زيرنظر گرفته و ساختمان آن ها را مورد مطالعه قرار مي دهيم. اين اجرام از مولكولها و مولكول ها نيز از اتم ها تشكيل شده اند و اتم ها نيز به نوبه ي خود از ذرات بنيادي و ضد ذرات آن ها شكل گرفته اند. اين سير تا منهاي بي نهايت در دل اتم ادامه دارد به طوري که ابتدايي براي آن نميتوان يافت، همانگونه که انتهايي نيز ندارد، به قول شاه نعمت الله ولي: در محيطي بيكران افتاده ايم نيست ما را ابتدا و انتها اکنون به مطالعه يك اتم به عنوان آجري از ساختمان خلقت مي پردازيم و براي بررسي دقيق تر، آن را به اندازه ي يك زمين فوتبال درنظر مي گيريم؛ در اينصورت اين اتم، هسته اي به اندازه يك توپ فوتبال خواهد داشت . اگر از فاصله اي دورتر به آن نگاه کنيم، کره عظيمي را مي بينيم که يك زمين فوتبال دردل آن جاي مي گيرد. اينك به طرح سؤالي مي پردازيم. حجم وشكل اين کره عظيم، از کجا ناشي شده است؟ در جواب بايد بگوييم که اين حجم بر اثر حرکت الكترون ها ايجاد شده است که به آن ابر الکترونی گفته می شود. آيا وجود اين کره عظيم واقعيت وجودي دارد؟ جواب صددرصد مثبت است، زيرا اين کره حادث شده و واقعيت دارد، ولي آيا حقيقت وجودي نيز دارد؟ اگر در يك لحظه حرکت الكترون ها متوقف شود، اين حجم که ناشي از حرکت الكترون هاست، ناپديد شده و از مقابل چشمان ما محو مي شود و تنها هسته ي آن که به اندازه يك توپ فوتبال است، باقي مي ماند. پس نتيجه مي گيريم که اين حجم وجود خارجي نداشته و ناشي از حرکت بوده؛ در نتيجه مجازي است. حال با همين شيوه، هسته اتم را بررسي مي کنيم. مي دانيم که هسته اتم از پروتون و نوترون تشكيل شده است، پروتون به دور محور خود چرخش کرده و نوترون نيز با سرعت بسيار زيادي در جهت عكس حرکت پروتون، هم به دور خود چرخيده و هم به دور پروتون مي چرخد. چرخش نوترون به دور پروتون، ديسكي را پديد آورده و حجمي مجازي را ايجاد مي کند. حال درصورتي که حرکت پروتون و نوترون متوقف شود، اين حجم نيز ناپديد مي شود و از آن فقط ذرات بنيادي به جا خواهد ماند که حجمي به مراتب کمتر از حجم قبلي دارد و اگر به همين منوال به داخل ذرات هسته نفوذ کرده و حرکات آنها را در سطوح مختلف متوقف کنيم، مي بينيم که حجمهاي حادث شده توسط آنها، يكي پس از ديگري محو مي شود و اثري از آنها باقي نمي ماند. با اين حساب، به اين موضوع پي مي بريم که مجموعه اي از بينهايت حرکات بنيادي، هسته اتم را شكل داده است و پس از آن، از اتم ها مولكول ها و از مولكولها نيز بخش مادي شكل گرفته است. با اين توصيف مي توان گفت: جهان هستی مادی از« حرکت » آفریده شده است. از نگاهي ديگر نيز مي توان به اين نتيجه رسيد؛ بدين گونه که در فيزيك مدرن ماده، موج متراکم است و موج نيز خود حرکت تلقي مي شود، پس همه ي جهان هستي مادي، چه از بُعد ماده نگاه شود و چه از بُعد انرژي، ازموج ساخته شده و هما نگونه که اشاره شد، موج نيز از حرکت به وجود آمده است. با شرح مختصر و ساده اي که گذشت، اينك مي توان به پرسش طرح شده ي قبلي، که آيا جهان هستي مادي حقيقت وجودي دارد يا خير، پاسخ داد. در جواب مي توان گفت، با توجه به اين که جهان هستي مادي از حرکت آفريده شده است، پس جلوه هاي گوناگون آن نيز ناشي از حرکت بوده و نظر به اين که هر جلوه اي که ناشي از حرکت باشد، مجازي است؛ در نتيجه جهان هستي مادي نيز مجازي بوده و حقيقت وجودي ندارد. به دنبال پي بردن به اين موضوع که جهان هستي مادي از حرکت به وجود آمده است، سؤال ديگري را مطرح مي آنيم: چه عاملي، به بي نهايت حرکت موجود در جهان هستي جهت داده است به گونه اي که از ميان اين همه حرکت، سيستمي کاملاً ساماندار و هدفمند، تجلي پيدا کرده است؟ در پاسخ بايد گفت: تنها چيزي که ميتواند به بينهايت حرکت موجود، جهتي هدفمند داده باشد، وجود عاملي هوشمند است؛ که قادر است تشخيص دهد هر حرکتي در چه جهتي و به چه صورتي بايد انجام شود تا نتيجه نهايي آن بتواند سيستمي هماهنگ، هدفمند و گويا باشد. بنابراين، ماده و انرژي و يا به عبارت ديگر ساختار جهان هستي، از هوشمندي و يا شعور یا آگاهي به وجود آمده است. پس در اصل: جهان هستی مادی از « آگاهی یا شعور ویا هوشمندی » آفریده شده است. منبع