مهندس بازرگان در کتاب سازگاری ایرانی ص 235 می نویسد:
" خیلی از درس خوانده ها تقصیر نابسامانی ها و عقب افتادگی ها را به گردن امثال اسکندر، اعراب، چنگیز، تیمور، و بالاخره سیاست خارجی و استعمار قرن اخیر که تماما از خارج وارد ایران شده است می اندازند.در قدیم نیز پای قسمت و تقدیر و یا فلک غدار را پیش می کشیدند. در حالی که حوادث و عوامل خارجی چه آسمانی چه انسانی اولا برای همه ی ملت های دنیا بوده و هست و ثانیا با قبول اینکه موثر است تازه یک طرف قضیه را تشکیل میدهد، طرف دیگر قضیه که از تقابل و ترکیب یا عکس العمل آن با طرف اول، سرنوشت شخص یا ملت را تعیین می نماید , خود مردم اند..."
و نراقی نیز مینویسد:
"اگر صدبار حکومتت را از بیخ و بن عوض کنی، اگر تمامی دشمنان فرضی و حقیقی خارجی ات را از روی زمین محو کنی، اگر تمامی افلاک و سماوات را به خدمت درآوری، تا ریشه ی مشکل را در خودمان خشک نکنیم، تمامی این عوامل احتمالا مسکن هایی خواهد بود و درد بعد از مدتی به نحو و شکل دیگری گریبانت را خواهد گرفت."