جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'آمايش سرزمين، برنامهريزي ، برنامهريزي منطقهاي'.
1 نتیجه پیدا شد
-
جايگاه آمايش سرزمين در نظام برنامهريزي كشور
Afsaneh.M پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در سایر مباحث شهرسازی
چكيده آمايش سرزمين در واقع شامل اقدامات ساماندهي و نظامبخشي به فضاي طبيعي، اجتماعي و اقتصادي در سطوح ملي و منطقهاي است كه براساس تدوين اصليترين جهتگيريهاي توسعه بلندمدت كشور در قالب تلفيق برنامهريزيهايي از بالا و پايين و با تكيه بر قابليتها، توانمنديها و محدوديتهاي منطقهاي در يك برنامهريزي هماهنگ و بلندمدت صورت ميگيرد اين رويكرد زمينه تعامل ميان سه عنصر انسان، فضا و فعاليت و ارائه چيدمان منطقي فعاليتها در عرصه سرزمين را فراهم ميكند. در نظام برنامهريزي ايران آمايش سرزمين و سابقه تهيه و تدوين آن به سالهاي قبل از انقلاب برميگردد كه نشاندهنده جايگاه و اهميت آمايش سرزمين در نظام برنامهريزي كشور است. بنا به ضرورتهاي فضايي كشور مرحله جديد مطالعات آمايش در كشور از سال 76 شروع و در حال حاضر در مرحله تهيه و تدوين نهايي ميباشد. اين مطالعات بعنوان سند بالادست اسناد توسعه كشور، الگوي تهيه و تدوين برنامههاي توسعه 5 ساله و ساير برنامههاي توسعه كشور خواهد بود و در كنار ساير برنامهريزيهاي اقتصادي ميتواند پاسخگوي بسياري از مشكلات و كمبودهاي جامعه باشد. قانون نيز دولت را مكلف كرده به منظور توزيع متناسب جمعيت و فعاليتها در پهنه سرزمين با هدف استفاده كارآمداز قابليتهاي كشور، سند ملي آمايش را تهيه و به مرحله اجرا در آورد. نظام برنامهريزي كشور با توجه به بيش از نيم قرن قدمت آن تحولات گوناگوني را تجربه كرده است. به بيان ديگر در هر برهه از زمان با توجه به انتظارات و نيازهاي نظام اجرايي و برنامهريزي كشور، ساختار و محتوايي متناسب با آن را جستجو كرده است. اين روند به ظهور رويكردهاي بديل در بدنه برنامهريزي كشور انجاميده است كه بعضاً به طور همزمان در كنار يكديگر توسعه يافتهاند. تعدد جريانهاي متعارف برنامهريزي در كشور و ايراداتي كه به هريك از آنها به شكل منفرد وارد شده است و نيز مشكلاتي كه در هماهنگي اين جريانها وجود دارد، ضرورت اتكا به يك شيوه برنامهريزي جامع مبتني بر آمايش سرزمين در توسعه كشور را اجتنابناپذير ساخته است. در اين مقاله سعي شده ضمن اشاره كلي به سابقه آمايش سرزمين در كشور و ضرورت انجام مطالعات آمايش، جايگاه آمايش سرزمين در نظام برنامهريزي كشور مورد بحث قرار گرفته و فرايندهاي منطقي برنامهريزي در ارتباط با سطوح مختلف جغرافيايي تحليل شود. مقدمه ايران با سابقه نزديك به 50 سال برنامهريزي تا كنون دو بار تهيه برنامههاي بلندمدت آمايشي را تجربه كرده است تجربه اول مربوط به مطالعات ستيران بود كه در دهه 50 بصورت تفصيلي تهيه و تدوين شده و با وقوع انقلاب اسلامي ايران مسكوت ماند و تجربه دوم مربوط به سال 61 بود كه به عنوان اولين طرح آمايش جمهوري اسلامي ايران به دليل برخورد به جنگ و افزايش مسائل ومشكلات اقتصادي كشور به مرحله اجرا نرسيد. تفكر برنامهريزي بلندمدت آمايشي در طول دهههاي اخير همواره فكر برنامهريزان و متخصصان برنامهريزي و توسعه كشور را به خود مشغول كرده و اخيراً از سال 76 مرحله جديد مطالعات آمايش ملي در يك چارچوب جديد و در يك تعامل ملي ـ منطقهاي شروع شده و در حال تهيه و تدوين ميباشد. توجه به آمايش سرزمين در دور اخير در واقع مولود وجود نوعي احساس نياز به ديدگاههاي جامعنگر، دورنگر و راهبردي بود كه نه تنها به روابط غيربخشي و بين منطقهاي نظر داشته باشد بلكه روابط بخشي ـ منطقهاي را نيز با خود داشته باشد. اين تفكر را ميتوان نوعي تحول در مختصات فكري نظام برنامهريزي و اجرايي كشور دانست هرچند اهداف و سياستهاي برنامهريزي ملي از جايي به جاي ديگر و در زمانهاي مختلف متفاوت است اما اين سياستها نوعاً جهت كاستن از شكاف ميان مناطق، توزيع مجدد و يا تغيير الگوي رشد جمعيت و فعاليت اقتصادي در فضا، توسعه مناطق مرز منابع و ارتقاء تخصيص منابع ميباشد.