رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'آفرینش زن'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. EOS

    مادر

    يک پسر کوچک از مادرش پرسيد: چرا گريه ميکنی؟ مادرش به او گفت: زيرا من يک زن هستم. پسر بچه گفت: من نمي فهمم. مادرش او را در آغوش گرفت و گفت: تو هيچگاه نخواهي فهميد. بعدها پسر از پدرش پرسيد: چرا مادر بي دليل گريه مي کند؟ پدرش تنها توانست بگويد:تمام زنها براي هيچ چيز گريه ميکنند. پسر بزرگ شد و به يک مرد تبديل گشت ولي هنوز نمي دانست که چرا زن ها بي دليل گريه مي کنند. بالاخره سوالش را براي خدا مطرح کرد . او از خدا پرسيد: خدا يا چرا زنها به آساني گريه مي کنند؟ خدا گفت: زماني که زن را خلق کردم مي خواستم که او موجود به خصوصي باشد بنابراين شانه هاي او را آنقدر قوي آفريدم تا بار همه ي دنيا را به دوش بکشد و همچنين شانه هايش آنقدر نرم باشد که آرامش بدهد. من به او يک نيروي دروني قوي دادم تا توانايي تحمل زايمان بچه هايش را داشته باشد و وقتي آنها بزرگ شدند توانايي تحمل بي اعتنايي آنها را نيز داشته باشد. به او توانايي دادم که در جايي که همه از جلو رفتن نا اميد شده اند او تسليم نشود و همچنان پيش رود. به او توانايي نگهداري از خانواده اش را دادم، حتي زمانيکه مريض يا پير شده است بدون اينکه شکايتي بکند. به او عشقي داده ام که در هر شرايطي بچه هايش را عاشقانه دوست داشته باشد حتي اگر آنها به او آسيبي برسانند. به او توانايي دادم که شوهرش را دوست داشته باشد و از تقصيرات او بگذرد و هميشه تلاش کند تا جايي در قلب شوهرش داشته باشد به او اين شعور را دادم که درک کند يک شوهر خوب هرگز به همسرش آسيب نمي رساند به او اين توانايي را دادم که تمامي اين مشکلات را حل کرده و با وفاداري کامل در کنار شوهرش بماند. و در آخر به او اشکهايي دادم که بريزد.اين اشکها فقط مال اوست وتنها براي استفاده اوست در هر زماني که به آنها نياز داشته باشد او به هيچ دليلي نياز ندارد تا توضيح دهد چرا اشک ميريزد. خدا گفت:مي بيني پسرم زيبايي يک زن در ظاهر او نيست بلکه زيبايي يک زن در چشمان او نهفته است زيرا چشمان او دريچه ي روح است و در قلب او جايي که عشق او به ديگران در آن قرار دارد.
×
×
  • اضافه کردن...