رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'آخرین کار تاتری'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. sam arch

    آواهای هارولد پینتر

    شعله آذر آخرین کار تاتری پینتر در آستانهء 75 سالگی وی در دهم اکتبر 2005 اجرا شد. کشمکش سه سالهء او با سرطان مری از او پیرمردی رنجور و شکننده ساخته که سخت به عصای بزرگش تکیه داده است: ترکیبی بس ناجور. می گوید: " خسته ام. به انتهای خط رسیده ام. " اما کمی بعد می خندد و ادامه می دهد: " دارم با سرطان می جنگم اما هنوز می توانم یک نمایش نامهء نیشدار و تند و تیز را آماده کنم. " و در طول اجرای 29 دقیقه ای نمایش دراماتیک _ موزیکال آواها، صدایش پر انگیزه تر، رساتر و قوی تر از همیشه در فضا می پیچد. آواها با یک نامه آغاز شد؛ نامه ای که جیمز کلارکِ آهنگساز پس از تماشای خاکستر به خاکستر1 در سال 1996 به پینتر نوشت. کلارک می گوید: " خویشیِ بسیاری با شیوهء اندیشهء او احساس می کنم. به همین دلیل می خواستم با او کار کنم. او سرایندهء واژگان است و من سرایندهء موسیقی. ما وجوه مشترک بسیاری داریم. " آن دو در سال 1997 با یکدیگر دیدار کردند، به گفتهء کلارک به این قصد که " اثری تنظیم کنیم که در آن از واژگان و موسیقی به شیوهء تازه ای استفاده شود. " در آواها دستنویسِ یک خط در میانِ پینتر با علایم رادیوفونیک کلارک ترکیب شده است. کلارک اعتراف می کند که " مجذوب خوش آهنگی، صراحت و ظرافتِ " نمایش نامه های پینتر شده است. گویا پیوند و خویشیِ نمایش نامه نویس و آهنگساز در عرش بسته شده بود. کلارک استدلال می کند: " نقش هنر نو این نیست که پیامی را به نرمش و لطافت به گوش مخاطب برساند. " و این تنها نگرش غیرقابل انعطاف و تسلیم ناشدنی ست که می تواند با بیانیهء پینتر هماهنگی داشته باشد: " این از تعهد هنرمند است که آنچه مخاطب می خواهد را به او نمی دهد، بلکه سماجت می کند تا مخاطب آن چیزی را دریافت کند که هنرمند می خواهد. " آواها دستمایهء عشق است و پینتر آشکارا از نتیجه راضی ست: " جیمز را باور دارم و با آواها اثری غنی و جدی را خلق کرده ام که به آن افتخار می کنم. " هارولد پینتر برای نوشتن آواها، پنج نمایش نامهء پیشین خود را مرور کرد: پیک آخر، زبان پشت کوه2، نظم نوین جهانی، وقت ضیافت3 و خاکستر به خاکستر. پینتر آنها را به روایت های چند پاره ای از شکنجه و ستم و تجاوز تبدیل کرده که با پارتیتور mercurial score و ششدانگ صدای الین ارگارد و خواننده ای آذری به نام فاطمه مهرویلا در میان باقی خوانندگان و نُه ازیگر از جمله خود پینتر اجرا شد. پینتر در توصیف سفر جان آزار خود با کلارک در وادی آواها می گوید: " هر دوی ما پا به جهنم گذاشته بودیم. نه فقط جهنم من یا جهنم او، بلکه جهنمی که همهء ما در اینجا و هم اکنون در آن سهیم هستیم. " نمایش نامه هایی که او سطرهای آواها را از میان آنها گلچین کرده، همه در بیان ارتباط قوی ای ست که میان زورگو و قربانی، شکنجه گر و شکنجه شده و ارباب و رعیت وجود دارد. کانون توجه پینتر دولتهای دیکتاتوریِ نامشخص و پشت پرده، بازجویی ها و نگهبانان و شکنجه گران و بدرفتاری و وحشیگری آنها با زندانیان بی گناه است. در پیک آخر، بازیگر اصلی نیکلاس، یک بازپرس الکلی ست که می خواهد از خانواده ای بازجویی کند. در شوک کوتاه و تند نظم نوین جهانی، ما گفت وگوی دو شکنجه گر را استراق سمع می کنیم که در بالای سر قربانیِ چشم بسته ای ایستاده اند. در خاکستر به خاکستر بازجویی از ربکا توسط دولین، گردش گمراه کننده ای به خود می گیرد زیرا درمی یابیم که عاشق سابق او در یک خشونت دولتی دست داشته است. در زبان پشت کوهی، یک نگهبان سادیسمی بازی قدرت را با گروهی از ساکنین کوهستان آغاز می کند. ساکنینی که سخن گفتن به هر زبانی جز زبان رسمی برایشان ممنوع اعلام شده است. در وقت ضیافت، پینتر با به تصویر کشیدن گروه نخبگان که به شکل غیر قابل تحملی نسبت به خشونت و وحشت جاری در خیابانها بی توجه و بی اعتنا هستند، طبقهء خودپسندِ متوسط را به هجو می کشد. آواها جهت گیری تازهء پینتر را نسبت به هنر نشان می دهد. او می گوید: " به فرم های تازه ای دست پیدا کرده ام. انرژی من اکنون سمت و سوهای متفاوتی یافته. اختصاصا به شعر رو آورده ام. اما همانطور که می دانید در چندین سال گذشته، سخنرانی های سیاسی بسیاری داشته ام که فکر می کنم در اوضاع نگران کنندهء کنونی حائز اهمیت هستند. " هارولد پینتر در سالهای اخیر بیشتر در سکوهای سخنرانی حاضر شده تا در روی صحنهء تاتر. انتقادهای جدی او از سیاست های تحمیل شده بر عراق، کشتارهای جمعی، دادگاه میلوسویچ، بمباران افغانستان، و مشارکت او در مارش ضد جنگ 2003 در لندن علیه تونی بلر و جورج بوش و سرانجام شعر بمبهای او: " چیز دیگری برای گفتن نمانده/ تنها بمبها را باقی گذاشته ایم/ بمبهایی که از سرهامان بیرون جهیده. "
×
×
  • اضافه کردن...