جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'آتشکده'.
6 نتیجه پیدا شد
-
چهارقاپی، آتشکده ای در کوست خوربران.pdf
-
- 1
-
- چهارقاپی
- چهارتاقی قصرشیرین
-
(و 3 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
چکیده: شاهنشاهی ساسانیان(224- 651.م) را می توان یکی از پررونق ترین و طلایی ترین دوران های فرهنگ، هنر و معماری در تاریخ و باستان شناسی ایران دانست. در این میان معماری، یکی از شاخص ترین عناصر به جای مانده از این سلسله است که آثار آن با گذار بیش از 1500 سال، در گوشه و کنار ایرانشهر ساسانی ماندگار است. این سلسله که سرزمین های تحت فرمانروایی آن از سیحون و جیحون در شرق تا دجله و فرات در غرب امتداد داشت، در بردارنده ی فرهنگ ها و ادیان مختلفی بود. دین رسمی ساسانیان، در آغاز این سلسله توسط اردشیر پاپکان که خود موبد آتشکده ی آناهیتا در شهر استخر بود، دین زرتشتی برگزیده شد و تا پایان این شاهنشاهی باقی ماند. لزوم برپایی آتشکده های زرتشتی یکی از نیازهای مبرم این سلسله بود، که سبک رایج معماری این آتشکده ها، گنبدی بر روی چهارپایه بوده است که پیرامون آن را تالار طواف و اتاق و تالارهای متعدد در بر می گرفته است؛ و امروزه ما این سبک معماری را با نام چهارطاقی می شناسیم. کانون اصلی آتشکده های ساسانی در استان فارس (26 اثر)، به ویژه در جنوب غربی این استان قرار دارد؛ محدوده ایی که در دوره ی ساسانی جزء کوست نیمروز و شهر اردشیر خوره قرار می گرفته است. در این مقاله به معرفی 19 چهارطاقی ساسانی که طی یک بررسی باستان شناسی با عنوان «بررسی باستان شناختی و تحلیل پراکنش چهارطاقی های دوره ساسانی غرب و جنوب غربی استان فارس» در منطقه بالاده، فراشبند و فیروزآباد، طی سال های 1390 و 1391 شناسایی شدند، می پردازیم. در این پژوهش، ما فرضیه ی احتمالی مرکزیت مذهبی شهر اردشیر خوره در شاهنشاهی ساسانی را مورد آزمون و خطا قرار می دهیم. روش پژوهش بدین گونه است که پس از انجام بررسی های میدانی، نخست داده های به دست آمده را معرفی؛ سپس در مطالعه ی کتابخانه ای، استدلال هایی در تائید یا رد این فرضیه مطرح می شود. در پایان، به احتمال فراوان می توان عنوان کرد که به دلیل تمرکز بالای چهارطاقی های ساسانی در محدوده ی شهر اردشیر خوره، این شهر می توانسته مرکز مذهبی شاهنشاهی ساسانی، در تمامی قلمرو ایرانشهر بوده باشد. مشخصات مقاله:مقاله در صفحه به قلم یلاد وندایی(گروه باستان شناسی، دانشکده علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، همدان، ایران)،رویا تاج بخش(عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان).منبع:دانش مرمت و میراث فرهنگی دوره جدید سال دوم زمستان 1393 ویژه نامه نخست.ensani.ir اردشیر خوره، پایتخت مذهبی ساسانیان.pdf
-
چکیده: چهارتاقی، از فُرم های پایه در معماری ایرانی است که از عهد ساسانی تا دوره ی اسلامی در ابنیه ی بسیاری تکرار شده و دیده می شود. در مورد چهارتاقی های دوره ی ساسانی غالباً این پرسش مطرح است که آیا این بناها، معبد یا بخشی از آتشکده بوده و کارکرد مذهبی داشته اند یا این که دارای کاربری های دیگری بوده اند؟ فقدان اطلاعات روشمند در این خصوص، اقدامات مرمتی، کاوش های باستان شناسی و ساماندهی محوطه ی این ابنیه ی تاریخی را به صورت منفی تحت تأثیر قرار می دهد. در این تحقیق، علاوه بر کاربری مذهبی، به کاربری های دیگری که برای چارتاقی های ساسانی می توان متصوّر بود، پرداخته می شود؛ کاربری هایی نظیرِ راه نشان و میلِ راهنما بودن، نشانِ مزار و گور بودن و یا همچون یک سازه ی خورشیدی، کاربری تقویمی داشتن. نیز ضمنِ تشریحِ نظامِ پیمون در چارتاقی ها، بدین پرسش پاسخ داده می شود که چرا اکثر چارتاقی های دوره ی ساسانی، خارج از آبادی و دور از محل سکونت جمعی واقع شده اند. در پایان، فرضیه ی کاربری تقویمی چهارتاقی ها، با تمرکز بر سه نمونه ی متفاوت، مورد نقد و بررسی قرار گرفته؛ و فرضیه ا ی نو در خصوص کارکرد تقویمیِ ایوان های دوگانه ی آتشکده ی کوه خواجه ی سیستان، طرح ریزی و تبیین می گردد. روش انجام این تحقیق، «تفسیری تاریخی» و نیز مبتنی بر مطالعات میدانی (مواجهه ی مستقیم با آثار، اندازه گیری ها و مشاهدات عینی) است. مشخصات مقاله:مقاله در 60 صفحه به قلم اغش کاظمی (عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رامسر).منبع:دانش مرمت و میراث فرهنگی دوره جدید سال دوم زمستان 1393 ویژه نامه نخست.ensani.ir چهارتاقی ها و آتشخانه های ایران.pdf
-
دانلود جولیان : آتشکده نویافته ساسانی در آبدانان ایلام
sam arch پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در تاریخچه معماری
چکیده: تاکنون منطقه زاگرس مرکزی و به طور اخص استان های ایلام و لرستان از منظرگاه مطالعات باستان شناسی در دوران تاریخی مورد مطالعه جدی قرار نگرفته است. در جریان بررسی باستان شناسانه شهرستان آبدانان از مناطق جنوب استان ایلام و در حاشیه جنوبی کبیر کوه، تعداد51 محوطه و اثر باستانی از دوره های مختلف تاریخی توسط نگارندگان این مقاله شناسایی شد. یکی از مهم ترین این کشفیات، محوطه ای وسیع به نام «جولیان» است. که در طی بررسی های باستان شناسی، بقایای یک شهر با آثار دوره ساسانی و صدر اسلام که در این محل شناسایی و مستند سازی شد. در مرکز این محوطه عظیم تاریخی و مخروبه، بقایای یک چهارطاقی دیده می شود که به صورت ویژه ای قابل بحث است. بنای این آتشکده از گونه آتشکده هایی با دالان طواف در اطراف است که پیرامون آن، راهروهایی وجود دارد. پیشتر نمونه هایی از این آتشکده در غرب ایران از جمله در شیان و میل میلگه در اسلام آباد غرب و همچنین در دیگر مناطق ایران از جمله آتشکده نگار کرمان و فراشبند فارس دیده می شود. علاوه بر این ها، تخت سلیمان آتشکده دیگری با این سبک معماری است که از جمله مهم ترین آتشکده های شناخته شده در جهان به شمار می آید. در این مقاله آتشکده نویافته جولیان برای نخستین بار، معرفی و با دیگر نمونه های مشابه سنجیده و تحلیل شده است. اهمیت موضوع در این است که پلان این آتشکده، موضوع پر چالش نحوه عملکرد این آتشکده ها را مجدداً در معرض نقد صاحب نظران خواهد گذاشت. مشخصات مقاله:مقاله در 12 صفحه به قلم يعقوب محمديفر (دکتری باستان شناسی-دوران تاریخی، دانش ار گروه باستانشناسي دانشگاه بوعلي سينا، همدان، ایران. نويسنده مسئول)،عباس مترجم(دکتری رشته باستان شناسی –پیش از تار خ، استاد ار گروه باستانشناسي دانشگاه بوعلي سينا، همدان، ایران.).منبع:باغ نظر سال هشتم زمستان 1390 شماره 19.ensani.ir جولیان ؛آتشکده نویافته ساسانی در آبدانان ایلام.pdf -
عنوان تحقيق : جايگاه آتشكده در معماري استاد راهنما : دكتر حسن ستاري ساربانقلی درس مبانی نظری معماری ارائه دهنده : فواد كامران قوامی ورودي مهر 81 زندگي جمعي و جايگزيني آتشكدهها ايرانيان دوران باستان خاك و سرزمين را يا به دليل به وجود آمدن و زاده شدن هر چيزي از خاك و بازگشت به آن و يا به دليل باور همزاد بودن زمين با همة وجو مادي جهان پرستش ميكردند. آنان به دليل اينكه خاك را يكي از عناصر چهارگانه و سازندة جهان هستي ميدانستند هرگز آنرا نميآلودند و از آن حراست ميكردند. در دوران نهچندان دور ـ تدوين ونديداد ـ يعني زماني كه بيشتر اساطيري است تا متكي به دادههاي همرديف با فرآوردههاي مدني به خاك اشارهاي شده است؛ اول:« اي آفريدگار پاك جهان مادي در كجا زمين نخست بيش از همه جا شاد است؟ آنگاه گفت اهورامزدا براستي اي سپنتمان زرتشت در آنجائي كه مرد پاكديني هيزم و برسم و شير و هاون در دست گيرد و سرود ديني بلب راند، مهر و رام را بستايد»؛ و دوم:«در آنجائي كه مرد پاكديني خانه بر پا كند و آن خانه از آتش و شير و زن و فرزند و گله برخوردار باشد و گاو و راستي و علوفه و سگ و آنچه از براي زندگاني خوش بايد در آنجا فراوان باشد»؛ سوم: «در آنجايي كه بيشتر از همه جا گندم و گياه و درختهاي ميوه بكارند، در آنجائي كه زمين خشك است آب رساند و در آنجائي كه آبگير است خشك كنند» ... الخ.[1] ميتوان براي خاك دو معنا و مفهوم تعريف كرد: يكي اساطيري و افسانهيي و در نهايت انتزاعي و ديگري كاربردي و تاريخي و مرتبط با پديدهها و رويدادهاي يكسره روزمره و معطوف به عمر اين جهاني آدميان، ساكنان ايران زمين به گونهاي دگر به آن ميانديشيدند. خاك جز اينكه يكي از عناصر چهارگانه اصلي به شمار ميرفت. داراي توانهايي مرموز بود و به انديشههايي مربوط كه سر در آسمان داشتند و نگاه در آتش و ريشه در آب. به اين گونه مفهوم خاك و زمين مينگريم تا مگر با فضايي آشنا شويم كه نياكان ما در عرصهاش به بر پا داشتن عمارتي دست مييازيدند كه پاكترينش ميخواستند و گرما بخشترين و سرمديترين.[2] هنگامي كه ساسانيان مديريت سرزمينهاي ايران را عهدهدار شدند، دين زرتشتي را به عنوان دين رسمي كشور برگزيدند و رابطههاي توليدي جاري ميان انسان و زمين را معطوف به آن ساختند. زرتشت، پبامبر ايرانيان باستان، بر مبناي شواهد و اخباري كه در دست دارند از خانوادهاي بود كه به پرورش دام اشتغال داشت و از اين روي به تقديس حيوانات بسيار بيش از زمين توجه ميداد. گاو به عنوان نهادي اصلي و اساسي قلمداد و شناخته شد و پيشاب گاو هم مطهر دانسته ميشد و هم تطهير دهنده بود. همانگونه كه هم در متون ديني زرتشتي و هم در رواياتي كه به آداب و سنن و تطهير خطاكاران آمده است. از ديدگاهي صرفاً ديني زمين در ارتباط با دست كم سه رده عامل فعال و برخوردار از توان توليد پيوسته و وابسته به يكديگر ميتوانست مورد نظر گيرد: انسان ـ حيوانات اهلي ـ گياهان. در دوراني كه شاهد به وجود آمدن و گسترش يافتن شهر و سازمانيافتگي دولت و استيلاي پيآوردهاي اين دو بر سرزمينهاي ايرانيم. پرستش خاك به ناچار شكل اصيل و اوليه خود را از دست ميرهد. در واقع خواستهها و گزينشهاي مادي به تدريج بيشتر بر خواستهها و تمايلات معنوي غلبه كردند اين امر كه در سطح مديريت كشور به دست نهان تحقق ميپذيرفت سبب دگرگونيهايي چشمگير شد.[3] رهبران زرتشتي زادگاه زرتشت را از شمال شرق به شمال غرب تغيير دادند. در ارتباط با شمار آتشكدهها و مكان استقرار آنها در پهنة كشور ايران باستان، سه وضعيت را ميتوانيم از يكديگر تمييز دهيم كه عبارتاند از: 1- هنگامي كه سه آتشكده اصلي در سه نقطه از سرزمين ايران بنا شده و ممتاز قلمداد ميشدند. 2- هنگامي كه تعداد آتشكدههاي اصلي ايران هفت ذكر شده.[4] 3- هنگامي كه تعداد آتشكدههاي اصلي وقطبي كشور فزوني يافته و حدي بر آن نبوده است بناي آتشكدهاي كه كهنترين شناخته ميشود (آذرگشسب در آذربايجان). همزمان با بناي دو آتشكدة بزرگ ديگر نيز شناخته شده است. آتشكدة آذرگشسب ـ كه در هر حال مهمترين قلمداد ميشود ـ خاص شهرياران و آتشكدة آذربرزين مهر،خاص رزمياران بوده و آذر فرنبغ به موبدان اختصاص داشته است. كه يكي از اين سه در خراسان، ديگري در آذربايجان و سومي در فارس بوده است. از هفت آتشكدهاي كه مهمتريناند. سه تا همان آتشكدههايياند كه نام برده شد و عبارتند از: 1- آتشكدة «آذر مهر» ـ كه همان آتشكدة آذربرزين است. 2- آتشكدة » آذرنوش» ـ كه بر اساس گفتة فردوسي به بلخ است. 3- آتشكدة «آذر بهرام» كه در ارتباط با مفهومش (وهرام ـ پيروزمند) در هر شهر بزرگي ميتوانست باشد. 4- آتشكدة «آذر آئين» ـ كه نشانةهايي بيش از نام آن و چند تفسير دسترس نيست. 5- آتشكدة «آذر خرداد» ـ كه همان آتشكدة فرنبع است. 6- آتشكدة «آذر برزين» ـ كه همان آتشكدة برزين مهر است. 7- آتشكدة «آذردهشت» ـ كه بيشتر نمادي بود و يادآور پيامبران باستان.[5] و اما در مورد فزوني آتشكدةها ميتوان گفت كه: برخي معطوف و مرسوم به مكاناند (مانند: لَوس، بخارا، شيراز، كازرون يناسر، باكو، شباور...) برخي نام شخص دارند (مانند: نرسي هزاربنده، بوم پير، و بوم جوان، استفينييا...) و برخي معطوف به اسامي ذاتاند (مانند: خرداد، مهر، سروشآذران، كوشيد...). هر انساني كه بخواهد در طول و عرض سرزمين مكان زندگياش آغاز حركت كند با اين نياز اوليه روبرو ميشود: شناخت راستاها و اندازههاي مكان. سرزمينهاي زندگي ايرانيان باستان را خورشيد به نور خود ميآراست و رنگ و شگل و ويژگي ميبخشد. فهم موجوديت مكان براي انسانهاي اوليهاي كه در سرزمينهاي ايران ميزيستند، دشواري و ويژهاي در بر نداشت به اين شرط كه نخواهد به رازي كه فضاي قابل ديد و زيست و شكل زندگي انسان است و آسمان الگوي زمين بود و زمين، كه پس از شادي و آب پديدار گشت.[6] آتشي كه در مركز آتشكده قرار داشت و هرگز نميبايست خاموش ميشد، هميشه گرمي بخش و هميشه روشني بخش و بيانگر تقديس زندگي آدميان روي خاك بود. پيروان هر كيش و آئيني جايگاه و يژهاي را برگزيدهاند كه راهي به در دوست باشد، چنانچه زرتشتيان: درِ مهر يا آدريان و آتشكده و هرمزگان بر پا كردهاند، يهوديان كنسيه را، و عيسويان كليسا را، و مسلمانان مسجد و مهراب و خانة خدا را ديگر اقوام و طريقتها نيز هر كدام گونهاي دير و معبد و زيارتگاه و حتي بتكده دارند و معبود خود را نيايش مينمايند. زرتشتيان هم براي اين كار جايي را بنامهاي «درِ مهر» با «آتشكده» و «اتش بهرام» يا «آتش ورهرام» يا «آدريان» و كردهاي قديمي «هرمزگان» رادارند. شايد نام «خانة خدا» نيز همان «هرمزگان» كردي باشد كه در يك چكامة كردي از گذشته به جا مانده است.[7] زمينه و انديشههاي معمارانه آتشكدهها آتشكده چهار گوشه داشت تا دورترين نقاط سطح زمين را، كه دست نايافتني بودند ولي در قالب جهان ملموس در بينهايت محسوس، بنماياند؛ چهار جهت جغرافياي ارض را، در تقاطع دو محور ارضياش در مركز بنا مينماياند: از زمين به آسمان را از راه شكل ظاهري يا خارجياش، كه از اندازهاش از زمين به بالا كاسته ميشد، نشان ميداد و از سطح زمين به زير راه در عالم معنا از راه نماد ستون گونه آتشگاه كه كانون موجوديت بنا بود. همانگونه كه به مناسبت تقديس مكانياش كانون عالم به شمار ميرفت، مينماياند. آتشكده بنايي بود همتا و همزاد حركت و پيوند پايدار آدميان؛ و نماد روشنايي و روشنگري بود، خواستار از ميان برداشتن تاريكي و تيركي. فضاي مكاني آتشكده، در روزهاي آغازين زندگي جمعي ايرانيان باستان ـ آنگاه كه هنوز نه حكومتي بود و نه شهري غالب بر رابطهها و برانديشهها و برنيازها ـ شكلي گشوده داشت و اگر پنداري مبتني بر وجود تشابه بين گنبد آن با تاق آسمان در ميان نبود و همچنين نياز به حفاظت آتش، شايد روي آن به آسمان نيز بازگذاشته ميشد. در طول محورهاي ارضي فضاي آتشكده، هيچچيز به حال سكون ديده نميشد جز آتشدان و برفراز آن آتش؛ چيزي كه نماد آفرينش و زندگي و مرگ و بازآفريني مدام بود. گذر زمان نيز در فضاي آتشكده محسوس و ملموس بود، هيچ سايهاي پا بر جانبود هر گونه تمركزي از روشنايي و درخشش سطحها و رنگها و شكلها، مدام دگرگون ميشد. هم روز فضاي آتشكده را ميپيمود و هم ماه و سال؛ هم گذر زندگي تجربي در زمان روزمره ملموس بود و همگذر زماني كه بيكران مينمود و ازلي.[8] آتشكدههايي كه در دل كوه كاويده شدهاند و آتشكدههايي دگر كه در فضاهاي نيمه زيرزميني موجوداند و با چنان مصالح ساختماني اوليه و كارنشده. كه بيش از چند سده نپاييدهاند و يا برخي در طول چند هزار سال در برابر آفتاب گرم ايران زمين و در برابر برفهاي سنگين و افتهاي شديد دماي شبهاي سرد، مقاومت داشتهاند و هنوز هم پيكرهشان را ميتوان بازشناخت.[9]
- 3 پاسخ
-
- 1
-
- مقاله معماری
- آتشکده
-
(و 1 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
آتشکده نیاسر این آتشکده توسط شاهنشاه اردشیر بابکان ساخت شده است. طول و عرض آن 14 متر در 14 متر می باشد. این بنا پس از یورش تازیان ( اعراب ) ویران شد ولی سپس توسط مردم بازسازی گشته است و امروز تقریبا سالم می باشد. نیاسر در 35 کیلومتری شمال غربی شهر کاشان قرار دارد و در منطقه ای کوهستانی در ارتفاعات کرکس می باشد. چشمه ای باستانی به نام چشمه اسکندر نیز در آنجا قرار دارد. در نیاسر غاری که متعلق به دوره پارتیان بوده است نیز وجود دارد. به احتمال زیاد این غار معبد میترایی بوده است که امروزه از مکانهای دیدنی این شهر می باشد یك استثنای مهم در مورد حالت ویرانی این چهار طاقهای كوچك آتشکده بسیار قدیمی ساسانی در نیسار، احتمالا از سده دوم است كه عاقلانه حفظ شده است. اندازه های متناسب اجزای ان افسون كننده است ولی خیلی مهمتر از آن نشانه های یك راه حل قدیمی برای انتقال از اطاق چهار گوش به گنبد گرد است. از بیرون از سه عنصر مشخص تشكیل شده:.... یك پی بزرگ چهار گوش با چهار پایه و طاقنمای ورودی متقارن، یك چارگوش متحدالمركز كوچكتر بر بالای این پی و گنبدی بر روی این چارگوش واسطه در داخل، در هر گوشه چارگوش كوچكتر یك طاق مخروطی كوچك، یعنی گوشواره، گنبد را به پایه ها متصل می كند. در واقع این گوشواره ها داخل چهارگوش كوچك را در قاعده به یك هشت گوش (البته با اضلاع نامساوی) و در راس به یك شلجمی تبدیل می كنند. اقسام سنگچینی از لاشه سنگهای بزرگ ناتراش تا قطعه سنگهای تراشیده چهار گوش بالایی طاقنمای درها بر حالت صمیمیت و سادگی بنا می افزاید. آتشکده قصرشیرین بقایای آتشکده ساسانی دیگری در قصرشیرین از اواخر آن دوره و آتشکده های دیگری از قرون جلوتر، از قبیل آتشکده های تنگ چاك چاك، كوه خواجه (پارتی)، كازرون، فیروز آباد، همگی شواهدی است بر پایداری و توسعه این شكل معماری. در همه اینها، گچبری تزئینی اصلی و اشكال قالبی بیشتر از میان رفته و اندود ضخیمی كه زمانی دیوارهای سنگی ناهموار را می پوشاند فرو ریخته و دیوارهای لخت نمودار شده كه هرچند بد ریخت و دلتنگ كننده است اغلب از لحاظ سادگی و قدرت شكل و حجم برشكوه بنا می افزاید. چهار تاقی بازه هور( رباط سفید ) یكی از كهن ترین نمونه های آتشکده گنبد داری است كه احتمالا متعلق به زمان پارتیان است زمینه بنای سنگی موسوم به بازه هور به فاصله هفتاد كیلومتری از جنوب شهر مشهد در ضلع شرقی روستایی به نام رباط سفید در ابتدای تنگهای بازه هور واقع است. از نظر لغوی بازه در فارسی دری به قسمتی از دیواره كوه گفته میشود كه خورشید از میانه باز آن بطرز باشكوه و زیبایی طلوع نماید و شاید نام بازه هور از همینجا باشد. به لحاظ ویژگیهای معماری این بنا نمایگر بخشی از اجزا و عناصر ساسانی است كه آندره گدار آن را قرن سوم میلادی نسبت داده است. همچنین عدهای براین باورند بنای سنگی بازه هور آتشکدهای از دوره ساسانی است. بطور كلی معماری این بنا چهار طاقی است كه از چهار طرف باز بوده و عناصری گنبدی بر فراز آن قرار گرفته است فضای ورودی نیز دارای سه درگاهی بلند و عریض است كه احتمالاً در حكم تالار ورودی به فضاهای معماری طرفین شمار میآید. اما ورودی اصلی بنا از ضلع غربی ایجاد شده كه درگاهی های همسان در اطراف، حاكی از الحاقات پیرامون آن است. در سطح فوقانی پلان مربع بنا چوبهایی بركنج آن نصب گردیده كه احتمالا گامهای اولیه برای ایجاد گوشوار جهت ایجاد گنبد در بناها بوده است. این بنا در واقع هسته مركزی یك مجموعه معماری است به فاصله نزدیكی از این بنا. ویرانههایی در قلعه تاریخی به نام دختر و پسر برفراز بلندی مشاهده میشود. دو پژوهشگر معروف ( هرتسفلد در کتاب ابنیه و آثار تاریخی ایران و آندره گدار در کتاب آثار ایران ) این بنا را از نزدیک دیده اند و آن را از آثار دوره ساسانی میدانند. بنای بازه هور دارای یک گنبد و سه ورودی و در گذشته از سمت مشرق به بنای دیگری اتصال داشته و در دو سوی شمالی و جنوبی آن نیز الحاقیاتی مانند راهرو و ایوان وجود داشته است. در مجموع این بنا را میتوان هسته مرکزی یک مجموعه معماری کهن دانست. این بنای قدیمی و ارزشمند به فاصله حدود 80 کیلومتری مشهد و در سمت شرق روستای رباط سفید واقع شده است. آتشکده آذرگشنسب یا آذرجشنس یکی از مشهورترین و بزرگ ترین آتشکده های فلات ایران که در آذربایجان غربی در 49 کیلومتری شمال شرق شهر تکاب کنونی قرار دارد امروزه به آن تخت سلیمان می گویند. در دوره شاهنشاهی اشکانیان مهم ترین پادشاه آذربایجان آریوبرزن و پسرش ارت وزد بوده است. بیشتر پادشاهان ایران پس از نشستن بر اریکه شاهنشاهی به نیاشگاه آذرگسشب آذربایجان می رفتند و به درگاه خداوند نیایش و سپاس و درود می فرستاده اند و سپس هدایایی تقدیم می کردند. آتشکده شیر نیز همان آذرگشسب است که خرابه های آن نزدیک تخت سلیمان است. ساخت این بنا به بیش از 3000 سال باز میگردد و در کتاب هفتم دینکرد در بند 39 سازنده آن را کیخسرو پسر سیاوخش شناخته شده است که فر ایزدی به او رسیده بود. آذرگشسب در کنار دریاچه چیچست قرار دارد و در گذشته کاخهای بسیار باشکوه و سترگ در اطراف آن بنا بوده است. این دریاچه به صورت خودجوش هر ثانیه 44 لیتر آب از خود بیرون می دهد. آتشکده ساسانی وسیع ترین تاسیسات ساسانی است كه تاكنون شناسایی و از زیر خاک بیرون آورده شده است. یك آتشکده دارای تعداد زیادی اتاق است. در مركز بنای آتشکده معمولا یك اتاق مربع به شكل یك چهار طاقی با محراب آتش ساخته می شود. دومین اتاق مهم «یزشن گاه» است كه در آن آتش را وقتی برای نیایش در معرض دید نیست، شعله ور حفظ می كردند. آتشکده بیشابور چسبیده به قصر بزرگ بیشابور، بقایای آتشکده ای از همان زمان دیده می شود كه هر چند نقشه چهار گوش آن دارای سنت ایرانی است، از فنون ساختمانی روم بهره برداری كرده است. عناصر تزئینی آن از قبیل سرهای گاو نر پشت در پشت به روشنی از شوش یا تخت جمشید اقتباس شده است. در بیشاپور تنها بناهای دولتی در بخش شمالی شهر از زیرخاك بیرون آورده شده اند. این بناها را كاخی با معبد مجاور آن تلقی كرده اند اما به احتمال زیاد همه مجموعه یك آتشکده بزرگ با یك حیاط ورودی مستطیل شكل در ضلع جنوب شرقی بوده است. این حیاط به ایوانی كه هوز حفاری نشده منتهی می شود و در پشت آن تالار بزرگ چلیپایی شكل قرار داشته كه زمانی بر بخش مركزی آن بزرگترین گنبد ساسانی (به قطر 22 متر) زده شده بوده است. این بنا احتمالا مكانی مقدس بوده است. آتشکده اردشیركوره طرح و نقشه اردشیر كوره با شكل کاملا مدور و دو كیلومتر قطری كه دارد به قسمتهای بیست گانه ای متشكل از خیابان های متحدالمركز تقسیم می گردد و بارها مورد شرح و بسط قرار گرفته است. با توجه به اینكه هیچگونه كاوش باستان شناسی در این محل صورت نگرفته، فقط تیر بال ( tribal و بلوكهای عظیم سنگی، تخت نشین ( takht-i nishin كه احتمالا یك آتشگاه بوده، به عنوان آثار مربوط به دوران ساسانیان شناخته شده است. خانه های مسكونی دوره ساسانی و سایر بناها و ابنیه دیگر به وسیله آثار سكونتی دوره های بعدی پوشیده شده و از جمله چندین امامزاده در قسمتهای شاخص تر مجموعه بناهای دوره ساسانی بنا گردیده و كاملا شاخص مجموعه شده است. محوطه مقدس در شمال غربی تل تخت دو سكو به بلندی بیش از 2 متر و فاصله 8 متر و یك مصطبه به چشم می خورد كه در مجموع محوطه مقدس را تشكیل می دهند. سكوی شمالی مكعبی ساده و سكوی جنوبی مكعبی با 8 پله است. امستد معتقد بود كه این دو سكو مذبح های دوگانه اهورامزدا و آناهیتا بوده اند. ترومپلمان بر این عقیده بود كه این سكوها زمانی با تزئینات دندان موشی آراسته شده بودند و احتمالا سكوی جنوبی برای پیشكش موادی چون هومه به آناهیتا و سكوی شمالی برای پیشكش گوشت به میترا به كار می رفته است. استروناخ معتقد است كه كوروش بزرگ نیزهمچون شاهان متاخر هخامنشی به نحوی كه در نقش برجسته گوردخمه های آنان به چشم می خورد از سكوی جنوبی بالا می رفت تا آتشی را كه در آتشدانی بر روی سكوی جنوبی روشن بود نیایش كند. وی برای اثبات ادعای خود به قطعات سه آتشدان كه در حوالی پاسارگاد به دست آمده اند اشاره می كند. در حدود 120 متری غرب این دو سكو مصطبه ای قرار دارد كه بر روی صخره طبیعی ساخته شده است. این مصطبه در اصل از پنج سكوی خشتی تشكیل شده بود كه بر روی یكدیگر ساخته شده اند و ابعاد آنها از75*50 متر تا 20*15 متر متغیر است. احتمالا این مصطبه از سكوهای پیش گفته جدیدتر است اما نمی دانیم كه آیا ان زیربنای یك نیایشگاه یا سازه دیگری بوده است. استروناخ درباره كاربری این مصطبه می گوید: ممكن است این مصطبه در دوره هخامنشی یا پس از آن برای كسانی ساخته شده است كه اجازه داشتند از دور شاهد مراسمی باشند كه بر روی دو سكوی سنگی برگزار می شد و یا احتمالا این مصطبه پشته بلندی برای اجرای مراسم قربانی بوده است. حتی این احتمال وجود دارد كه این مصطبه در دوره اردشیر دوم یا پس از آن كه در عقاید مذهبی هخامنشیان تغییراتی رخ داد ساخته شده باشد. آتشکده ری ری اقامتگاه شاهان اشكانی در فصل بهار بوده است. آثار بیشماری از این دوران در پهنه شهر ری دیده می شود. در كاوشهای انجام شده نیایشگاهی ساخته شده از خشت خام بر بلندای تپه چشمه علی از دل خاك در آمد كه بر اساس سكه های مسین بدست آمده این معبد متعلق به سده اول قبل از میلاد تا اول میلادی بوده است. در ری زمان اشكانیان نیایشگاه هایی برای خدایان سه گانه، اهورامزدا، مهر و ناهید برپا بوده زیرا كه در این دوران این سه ایزد مورد توجه بوده اند. شاید یكی از نیایشگاه های الهه آناهیتا را با توجه به شرایط آن و وجود سفره آب و نام مونث بر این نیایشگاه بتوان بقعه بی بی شهربانو دانست. آتشکده طوسان (بهشهر) در بهشهر از دوره ساسانی همچنین بقایای آتشکده ای در ناحیه كوسان (طوسان) در 4 كیلومتری غرب بهشهر قابل رویت است. ابن اسفندیار از این محل نام می برد و طبق گفته او مورد بازدید فیروزشاه و احتمالا فیروز ساسانی قرار گرفته است. ظهیرالدین از آن به صورت كوسان یاد می كند و می گوید: پسر قباد آتشکده ای در آنجا بساخت. همچنین طبق نوشته ابن اسفندیار، در این محل پادگان نظامی توسط اعراب ایجاد گردید. به هرحال كشف آثار باستانی و همچنین مجموعه ای از سكه های عهد ساسانی در این محل همگی حاكی از اهمیت محل در عهد ساسانی است. آتشکده کاریان نام دیگر آن آتشکده آذرفرنبغ یا آذر خورداد است که در معنی می شود آتش فره ایزدی. مکان آن در شهر فیروزآباد یا اردشیر خره یا اردشیر خوره در صد و بیست کیلومتری جنوب شیراز است و کاخ بزرگ آن که توسط شاهنشاه اردشیر بابکان ساخته شده بود هم اکنون فرو ریخته است. اردشیر به همین جهت نام شهر را ارتخشر خوره ( ارت خشتر ) نامید. در معنی کل می شود شهر شکوه و جلال اردشیر. خوره به معنی فر و شکوه و جلال است. شهر گور یا فیروز آباد نیز بعدها نام گرفت. این مکان از زیارتگاههای بزرگ مردمان فلات ایران بوده است. فخرالدین اسعد گرگانی در داستان ویس و رامین که به دوره شاهنشاهی اشکانیان مربوط است نوشته است: به خاصه زین دل بدبخت رامین .......... که آتشگاه خرداد است و برزین آتشکده آذر برزین مهر آتشکده آذربرزین مهر یکی از سه آتشکده مقدس ایران است.( آذرگشسب ، آذر برزین ، کاریان ) که در شهر نیشابور یا ابرشهر خراسان قرار دارد. در پهلوی به نام آتور بورگین میتر خوانده می شود به معنی آتش مهر بالنده است. تاریخ ساخت آن بسیار کهن است به طوریکه به زمان اشو زرتشت باز میگردد و در بند 8 از فصل 17 بندهش آمده است: آذربرزین مهر تا زمان گشتاسب در گردش بوده و پناه جهان تا اینکه اشو زرتشت اسپنتمان دین آورد و گشتاسب شاه دینش را پذیرفت آنگاه گشتاسب آتش مقدس را در کوه ریومند در آذر برزین مهر قرار داد آتشکده بردسوره به گفته مسعودی در کتاب نامدار مروج الذهب این آتشکده توسط فریدون شاه بنا شد که آتش آن را از طوس خراسان آورده بود و در بخارای ایران قرار داد. آتشکده آذرشب آتشکده ای است که گشتاسب شاه در بلخ بنا کرد و به گفته مورخین گنجهای خود را در آن قرار داد. بلخ در تاریخ جزوی از خراسان بزرگ بوده است که متاسفانه در دوره ننگین قاجار به روسها فروخته شد. آتشکده آذرنوش آتشکده ای است در بلخ که این نیز همچون آذرشب در خراسان بزرگ ایران بوده است. بلخ نیز همچون مرو شهری از شهرهای ایران بوده است که در دوره ننگین قاجارهای وطن فروش در قراردادهای ننگین ترکمانچای و گلستان به روس داده شد. فردوسی بزرگ آن را نوش آذر نامیده است و می فرماید: شهنشاه لهراسب در شهر بلخ .......... بکشتند و شد روز ما تار و تلخ و از آنجا به نوش آذر اندر شدند .......... رد و هیربد را همه سر زدند اندازه عکس تغییر یافته است.برای مشاهده عکس در اندازه واقعی روی این کادر کلیلک کنید. آتشکده باکو آتشکده ای بزرگ بوده است در ایران شمالی ( باکو ) که در نزدیکی چاه نفت قرار داشته است. محل آن در روستای سوراخانی در 15 کیلومتری باکو می باشد. تاریخ ساخت آن به سال 400 پیش از میلاد توسط ایرانیان می باشد. بدلیل مواد نفتی موجود این منطقه این آتشکده همیشه در نزد ایرانیان روشن و برافروخته بوده است. باکو از باگوان زبان پهلوی ایران گرفته شده است و شهری ایرانی است که در دوره ننگین قاجار به روس فروخته شد. این مکان مقدس پس از یورش تازیان ( اعراب ) ویران شد ولی سالها بعد از آن دوباره مرمت و بازسازی شد ولی آتش آن خاموش بود تا سال 1975 که آتش آن دوباره روشن گشت و به مکانی توریستی تبدیل شد. آتشکده سیروان این آتشکده پیش از به پادشاهی رسیدن انوشیروان دادگر محل بت ها بود و پس از وی بت ها ویران شدند و آتش مقدس را در آنجا قرار دادند. محل آن سیروان و ری بوده است. به گفته مسعودی تاریخ نگار نامدار این آتشکده در پیش از ظهور زرتشت ساخته شده است. آتشکده اردشیر در استخر استان فارس می باشد که نام دیگرش آتشکده آناهیتا یا ناهید می باشد. چون اردشیر بابکان بنیانگذار سلسله ساسانی از خانواده موبدان بزرگ بوده است به همین دلیل این آتشکده را به شادمانی برقراری سلسله جدیدش در ایران ساخت. در تاریخ بلعمی و طبری آمده است که چون یزدگرد سوم نوه خسروپرویز بوده است پس بزرگان ایران او را به مقام پادشاهی رسانند و در آتشکده اردشیر استخر تاج شاهنشاهی را بر سر وی گذاشتند و سپس او را به پایتخت ایران در بغداد تیسپون فرستادند. آتشکده آناهیتا یا معبد آناهیتا آناهید یکی از چهار عنصر مقدس آب و آتش و هوا و خاک است. در معنی می توان گفت که پاک و باعفت و باتقوی است که ارمنیان درست آن را تلفظ میکنند. این زیارتگاه پس از آذرگشسب از بزرگ ترین مکانهای باستانی و مقدس ایران بوده است که از دوره شاهنشاهی اشکانی ( پارتیان ) باقی مانده است. در شهر کنگاور در مسیر کرمانشاهان قرار دارد. ستون ها و پلکان این معبد هنوز پس از بیش از 2000 سال باقی و مستحکم است. این مکان در شهر کردنشین ایران بوده است و در نزد کردان آریایی دارای احترام خاصی می باشد. کردستان ایران و منطقه اورامان آن یکی از مشهورترین مناطق اصیل ایران است که هنوز بسیاری زرتشتی دارد و به زبان پهلوی سخن می گویند. ریشه زبان کردی امروزی نیز پهلوی باستانی ایران است. پیر شهریار یا پیر شالیار از افراد مشهور هورامان کردستان است که وی موبدی زرتشتی بود و چند کتاب از وی برجای مانده است. ابن فقیه در کتاب مشهور البلدان نوشته است: هیچ ستونی شگفت انگیز تر از ستونهای معبد آناهیتا کنگاور نیست گلابی یا اقلان قیز در پائین قلعه گور، كنار بركه چشمه ویرانه یك چهارطاق كه گلابی یا اقلان قیز نامیده می شود، قرار گرفته است. سقف گنبدی شكل آجری آن با توجه به تصاویر قدیمی هنوز در سده گذشته سالم بوده است. تصور می رود كه بنای مربع شكل با الحاقاتش یك آتشکده ساسانی بوده باشد. در پای كوهی كه قلعه روی آن است در محوطه یك گورستان اسلامی، ویرانه بناهای گنبد دار كوچكتر ولی مشابهی قرار دارد كه به مقبره های دوره اسلامی مربوط می شوند.