رفتن به مطلب

رابطه با جنس مقابل در بین دانش آموزان


ارسال های توصیه شده

رابطه با جنس مقابل در بین دانش آموزان

 

 

 

05826.jpg

 

 

دوستی‌های دوران کودکی با کیفیت و اهمّیّت بیش‌تری در دوره‌ی نوجوانی ادامه می‌یابد. در این دوره، رابطه‌ی دوستی با احساس تعلّق، صمیمیّت و دلبستگی عاطفی همراه است و نقش مهمّی در سلامت روانی و اجتماعی فرد دارد. در نوجوانی علاوه بر گرایش به دوستی با همسالان، تمایل به برقراری ارتباط با غیر هم‌جنس هم مشاهده می‌شود. گروهی از نوجوان‌ها در پاسخ به این گرایش طبیعی و بنا به دلایل و انگیزه‌های مختلف با جنس مقابل رابطه‌ی دوستی برقرار می‌کنند. ارتباطی نسبتاً صمیمانه که غالباً به صورت پنهانی ودور از چشم بزرگ‌ترهاست و ممکن است به صورت حضوری، تلفنی، نامه‌ای و یا حتّی جنسی باشد. از آن جا که این گونه روابط با موازین شرعی و ارزش‌های اخلاقی جامعه مغایرت دارد، به عنوان یک مشکل رفتاری مطرح و بررسی می‌شود.

 

میزان شیوع

 

 

از دیدگاه روان شناسان، غربی، تمایل به برقراری ارتباط با دوست غیر هم‌جنس یکی از مراحل تحوّل بین فردی محسوب می‌شود. بر اساس اطلّاعات موجود در اداره‌ی خدمات بهداشتی آمریکا، 49 درصد دانش آموزان دبیرستانی در سال 1998، فعّالیّت جنسی خود را گزارش کرده‌اند. میزان فعّالیّت جنسی نوجوانان در ایالات متحده با کشورهای اروپای غربی تقریباً یکسان است امّا نوجوانان آمریکایی آفریقایی تبار به ویژه پسرها در این زمینه بسیار فعّالند.

 

تحقیقات انجام شده در کشورمان نشان می‌دهد در سال‌های اخیر گرایش نوجوانان به دوستی با جنس مقابل افزایش یافته است. به طوری که دختران از سن 12 سالگی و پسران از حدود 14 سالگی در جریان رابطه با جنس مخالف قرار می‌گیرند و تعداد کسانی که به نحوی با یک یا چند نفر رابطه دارند، بین 20 درصد و در بعضی مدارس تا 60 درصد دانش آموزان است. (گلزاری، 1380).

 

گر چه تمایل به برقراری ارتباط با دوست غیر هم‌جنس ریشه در گرایش‌های طبیعی فرد دارد و در زمان دوستی، شور و هیجان عاطفی و غریزی به نوجوان می‌بخشد، امّا چون این رابطه، پنهانی، غیر قانونی و بر خلاف ارزش‌های اخلاقی واعتقادی است، در همان دوره‌ی ارتباط موجب تنش‌های روحی، هنجار شکنی و حواس پرتی می‌شود.

 

- نوجوانانی که رابطه‌ی طولانی مدّت با جنس مخالف دارند و یا هم زمان با چند نفر ارتباط برقرار می‌کنند، بیش‌تر از کسانی که رابطه‌ای ندارند و یا رابطه‌ای سطحی با یک نفر دارند، درگیر انواع بزه کاری‌ها (دزدی، تخریب اموال دیگران، ضرب و جرح، فرار از خانه و... ) و مصرف الکل می‌شوند.

 

- تحقیقات نشان می‌دهد داشتن رابطه‌ی عاطفی با جنس مخالف، اعتماد به نفس نوجوانان را کاهش داده و احتمال بروز افسردگی را بیش‌تر می‌کند. این افراد نسبت به زمان قبل از دوستی بیش‌تر دچار این دو ناراحتی روانی می‌شوند. البته افسردگی در دختران و کاهش اعتماد به نفس در پسران، شایع‌تر است.

 

- هر چه زمان برقراری ارتباط با جنس مخالف طولانی‌تر باشد، وابستگی عاطفی افراد به یکدیگر بیش‌تر می‌شود. قطع رابطه با رنج فراوانی همراه خواهد بود. بررسی‌ها نشان می‌دهد هر دو فرد دچار حالاتی نظیر داغ دیدگی و سوگ می‌شوند به علاوه مشکلات جسمی، افت تحصیلی، کناره گیری از خانواده، میل به تنهایی و اشتغال ذهنی با خاطرات فرد مقابل، فکر خودکشی و یا سوء مصرف موادّ مخدّر، از بارزترین نشانه‌های واکنش به جدایی است.

 

- در بسیاری از موارد، ارتباط با جنس مخالف به کاهش انگیزه‌های تحصیلی می‌انجامد و احتمال مردودی و ترک تحصیل را افزایش می‌دهد. این شرایط بر احساس رضایت فرد از زندگی، آینده‌ی تحصیلی شغلی و تشکیل خانواده وی تأثیر منفی خواهد داشت.

 

- ترس طولانی مدّت از آشکار شدن رابطه‌ی پنهانی با جنس مخالف به ویژه پس از قطع ارتباط و ازدواج، دختران را در معرض نگرانی و اضطراب ناتوان کننده‌ای قرار می‌دهد و بر احساس خشنودی و سلامت روابط زناشویی آن‌ها تأثیر منفی می‌گذارد.

افرادی که قبل از ازدواج رابطه با جنس مخالف را تجربه می‌کنند، نسبت به همسر خود احساس بی‌اعتمادی و بدبینی دارند این افکار آزاردهنده به روابط صمیمانه همسران لطمه جدّی وارد می‌سازد و درگیری‌ها و اختلافات زناشویی را شدّت می‌بخشد.

 

عوامل مرتبط در ارتباط با جنس مقابل

 

 

کودکان با پشت سر گذاشتن مراحل رشد قدم به دنیای نوجوانی می‌گذارند و بلوغ جنسی را تجربه می‌کنند. در این مرحله ارگان‌های جنسی به تکامل می‌رسند و توانایی تولید مثل در فرد ظاهر می‌شود. این تغییرات که به علّت افزایش ترشّح هورمون‌های جنسی رخ می‌دهد، بیداری غریزه‌ی جنسی و توجّه و گرایش نوجوان به جنس مخالف را در پی دارد. با این وجود، بررسی‌ها نشان می‌دهد تمایل به برقراری ارتباط با جنس مخالف، تنها به میزان هورمون‌های جنسی بستگی ندارد بلکه بیش‌تر متأثر از ویژگی‌ها و شرایط خانواده، همسالان، تفاوت‌های فردی و باورهای ارزشی است. در این بخش به برخی از مهم‌ترین عوامل زمینه ساز اشاره می‌شود:

 

1- گروهی از نوجوانان معتقدند داشتن دوست پسر برای دختران، نشانه‌ی وجود جاذبه‌های فردی و دوست دختر برای پسران، نشانه‌ی قدرت، توانمندی و کفایت اجتماعی است. این افراد نداشتن دوست غیر هم‌جنس را نوعی بی عرضگی و ناتوانی تلقّی می‌کنند. نگرش‌های غلط و ارزش‌های غیر واقعی در بین نوجوانان، زمینه را برای گرایش بیش‌تر آن‌ها به روابط ناسالم فراهم می‌سازد.

 

2- در برخی موارد، عدم وجود رابطه‌ی عاطفی و صمیمانه بین فرزندان و والدین، بی‌توجّهی به خواسته‌ها و نیازهای آن‌ها و هم چنین تنش‌ها و اختلافات خانوادگی، نوجوان‌ها را در شرایطی قرار می‌دهد که برای رسیدن به آرامش و احساس امنیّت به دوستی با جنس مقابل روی آورند.

 

3- گاهی نوجوان‌ها برای ارضای کنجکاوی‌های خود درباره‌ی جنس مقابل و شناخت روحیّات و ویژگی‌ها آن‌ها، ارتباط با جنس مخالف را تجربه می‌کنند.

 

4- بررسی‌ها نشان می‌دهد گروهی از نوجوانان صرفاً برای ارضای غرایز جنسی خود اقدام به برقراری رابطه‌ی دوستانه می‌کنند. نوجوانان‌هایی که از لحاظ جنسی فعّال می‌شوند، اعتماد به نفس پایینی دارند و علاوه بر احساس ناامنی، قادر به برقراری رابطه صمیمانه با دیگران نیستند.

 

5- گروهی از نوجوانان با انگیزه‌های اقتصادی و کسب در آمد، به سمت دوستی با جنس مخالف قدم برمی‌دارند. در این شرایط احتمال آلودگی به انواع بیماری‌های آمیزشی و عفونی به ویژه ایدز بسیار افزایش می‌یابد.

 

6- هدف غایی برای بسیاری از دختران نوجوان که به دوستی با جنس مخالف روی می‌آورند.، شناخت فرد مقابل و برنامه ریزی برای ازدواج است و تقریباً تمامی پسرها به دوشت دختر خود وعده‌ی ازدواج می‌دهند. در حالی که اغلب این وعده‌ها تحقق پیدا نمی‌کند و پسرها می‌توانند در ذهنشان مرز بین ازدواج و دوستی را حفظ کنند.

 

7- عدم نظارت والدین بر فعّالیّت‌های نوجوانان به ویژه والدینی که طلاق می‌گیرند و درگیر مسایل روحی خود هستند، بستر مناسبی را برای بروز رفتارهای پر خطر و دوستی با جنس مقابل فراهم می‌کند. کنترل دوستی‌ها، معاشرت‌ها، رفت و آمدها، نحوه‌ی گذراندن اوقات فراغت و هم چنین عملکرد درسی فرزندان، احتمال بروز رفتارهای انحرافی را به طور قابل ملاحظه‌ای کاهش می‌دهد.

 

8- بسیاری از والدین نسبت به مراحل و روش‌های تربیت جنسی اطلّاعات کافی ندارند و نمی‌توانند فرزندان خود را نسب به پیامدهای دوران بلوغ آگاه سازند. در نتیجه نوجوان‌ها از طریق دوستان و همسالان پاسخ بسیاری از سؤالات خود را به دست می‌آورند که در برخی موارد گمراه کننده است و زمینه را برای انحراف نوجوان آماده می‌سازد.

 

9- سست شدن باورها، اعتقادات مذهبی و ارزش‌های اخلاقی در خانواده و هم چنین پیروی از الگوهای به ظاهر مترقّی، قبح دوستی‌های پیش از ازدواج را در نظر نوجوانان از بین می‌برد و به مرور زمان گرایش به ارتباط با جنس مقابل، به امری معمول و رایج در جامعه تبدیل می‌شود.

 

چگونه می‌توانیم کمک کنیم؟

 

 

1- گفت وگو با نوجوانان درباره‌ی پیامدهای دوستی با جنس مقابل و آسیب‌های عاطفی روانی ناشی از آن، در اغلب موارد به تغییر نگرش آن‌ها و تجدید نظر در ادامه‌ی ارتباطشان می‌انجامد.

 

2- همدلی کردن با نوجوانانی که قصد دارند رابطه‌ی دوستی با جنس مقابل را ترک کنند و تشویق آن‌ها به این کار، موجب می‌شود که این افراد عوارض عاطفی روانی ناشی از قطع رابطه را سریع‌تر و آسان‌تر تحمّل نمایند. به علاوه ترغیب نوجوان‌ها به داشتن فعّالیّت‌های جایگزین نظیر برنامه‌های ورزشی، هنری، مطالعاتی، ...، سودمند خواهند بود.

 

3- راهنمایی والدین در زمینه‌ی نحوه‌ی رفتار با فرزندان به ویژه نوجوانان، درک عواطف و احساسات آن‌ها و پرهیز از درگیری‌ها و کشمکش‌های خانوادگی، از طریق جلسات آموزش خانواده و یا نشست‌های انفرادی، نقش مهمّی در کاهش گرایش‌ها و پیشگیری از ادامه‌ی آن‌ها در دوره‌ی بزرگسالی دارد.

 

4- آموزش مهارت‌های جرأت ورزی، مقاومت فرد را در برابر فشار گروه همسالان بهبود می‌بخشد. توجّه به این آموزش‌ها و کیفیّت بخشی به روشی اجرای آن ها، از مهم‌ترین اقدامات پیشگیرانه از بروز رفتارهای پرخطر شناخته می‌شود.

 

منبع مقاله :

محمدخانی، شهرام؛ ابراهیم‌زاده، ناهید؛ (1392)، مشکلات روانی و رفتاری دانش‌آموزان شناسایی و مداخله، تهران: ورای دانش، چاپ دوم

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...