Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اردیبهشت، ۱۳۹۴ ماشینهای گرانقیت پشت سر هم میایستند و خانم ها رویشان را کیپ میگیرند و از پشت رل پایین میآیند. همه خانم ها چادر مشکی به سر دارند. چادرهایی با طرحهای متنوع؛یکی پشت چادرش یک شاخه گل برجسته بزرگ نقش بسته و پارچه چادری دیگری پر از بته جقههای برجسته است. اینجا یکی از کوچههای چناران خیابان فرشته تهران است. خانم «ع» همسر یکی از بازاریان معروف تهران است او در منزلش به مناسبت ولادت امام اول شیعیان، مولودی گرفته است. مولودی داخل سالن اجتماعات یکی از لوکسترین برجهای این خیابان است. دورتا دور یک سالن بزرگ و پرنور صندلی چیده شده و چند خدمتکار خانم با موهای درست کرده و لباس های قرمز مشکی مشغول پذیرایی از مهمانانی هستند که از راه میرسند. خانمها چادرهای مشکی گرانقیمتشان را در اتاقی که مخصوص تعویض لباس است، در می آورند. آستینکهایی را که از زیر مانتو پوشیدهاند میکنند، روسری و مانتو را کنار میگذارند. حالا لباسهای مارک دار با انواع جواهرات ست شده، موها و صورتها آرایش شده و هیچکس شبیه زمانی که از در وارد شد، نیست. خانم «ع» که صاحبخانه است، پیراهن بلند قرمز رنگی به تن کرده و موهایش را شبیه نخست وزیر اوکراین بافته است. قبل از شروع مجلس به مهمانان میگوید: «من از مجلس خانم «ف» حاجت گرفتم. هر حاجتی دارید در نظر بگیرید که ردخور ندارد.» خانم «ف» کسی است که قرار است مراسم مولودی را اجرا کند. خودش حدودا چهل و چند ساله به نظر می رسد اما پنج دختر جوان حدودا بیست و چهار پنج ساله او را همراهی میکنند. همگی چادر عربی به سر دارند و شال های سفیدشان از زیر چادر نمایان است و جعبه چرمی دف را از زیر چادر به دست گرفتهاند. دخترها و خانم «ف»، فقط چادرهایشان را بر میدارند و با مانتو و روسری داخل مجلس مینشینند. میکروفن و اکو اماده است و خانم «ف» بعد از پذیرایی اولیه مجلس را شروع میکند. او مراسم را با شعر علی ای همای رحمت آغاز میکند و دف نوازانش دف میزنند. روی میز جلوی رویش یک ظرف نقره پر از نقلهای رنگی و شکلات گذاشته شده است. او در حین خواندن مشتهایش را از شکلات پر میکند و میپاشد. شکلاتها روی زمین یا روی لباس افراد مختلف میافتد. بعضی شکلاتها را به نیت گرفتن حاجت جمع میکنند. گاهی حاضران با دست زدن گروه مولودی خوانی را همراهی میکنند و گاهی گوشه چشمان شان را که تر شده پاک میکنند. بعد از مولودی خوانی دعای نادعلی خوانده میشود و مهمانان برای صرف ناهار به قسمت دیگری از سالن اجتماعات دعوت میشوند. میز غذا و میز دسر در دو قسمت چیده شده و انواع غذاهای یک عروسی مجلل روی میزها موجود است. انواع سفره آرایی و گل آرایی برای این مراسم انجام شده است. یکی از مهمانان صاحبخانه را پیدا میکند و میگوید: «من نذر سفره ابوالفضل دارم لطف میکنید، ادرس کسی که گل آرایی و سفره آرایی انجام داده، به من هم بدید.» خانم «ع» با لبخند میگوید: « وای برای سفره ابوالفضل که کارش عالیه، قبلا خونه خانم «ق» کارشو دیدم عالیه. کارت ویزتش را میاورم.» آخر مجلس شماره خانم سفره ارا را یادداشت میکنم. شماره خانم «ف» را هم به بهانه برگزاری مولودی میگیرم. اول با خانم سفره آرا تماس میگیریم. سلام خانم، یک مجلس مولودی دارم. برای چیدمان میز شام میخواستم مزاحمتون بشم. عزیزم. چند تا مهمان دارید؟ و چند نوع غذا؟ حدود صد تا مهمان داریم و پنج نوع غذا به اضافه چند نوع دسر من برای تزئین این میز به اضافه تزئین میوه و شرینی صد نفره، یک میلیون و پانصد اجرت میگیرم. اگر بخواهید گل ارایی هم داشته باشم یک میلیون هم بابت خرید گل اضافه میشود. البته میتوانید خودتان گل ها را بخرید و من فقط دویست تومان بابت گل ارایی بگیرم اما مطمئن باشید برای خودتان گران تر در میاید. اگر بخواهم برای سفره آرایی سفره ابوالفضل مزاح متان شوم هزینهها چقدر است؟ سفره ابوالفضل گران تر است. تزئین شله زرد و حلوا و اش رشته، عدس پلو و رولت نان و پنیر و سبزی است. هندوانه و میوه آرایی دارم و خیلی کار میبرد. من فقط برای سفره آرایی صد نفر، دو میلیون میگیرم. گل ارایی هم که قیمت جدا دارد. خداحافظی میکنم و شماره خانم «ف» را میگیرم. او میگوید برای دو ساعت مراسم مولودی پانصد هزار تومان خودش میگیرد و نفری دویست تومان هم دف زن هایش میگیرند. او قبول نمیکند که با دو دف زن به مجلس مولودی خوانی بیاید و میگوید: «مجالس من به پرشوری معروف است، من اگر فقط با دو دف زن بیایم، مجلس دیگر شور و حالی ندارد.» با یک حساب سرانگشتی خانم «ع» برای این مجلس مولودی بیشر از پانزده میلیون تومان هزینه کرده است. در تماسی با دفتر آیت الله مکارم میپرسم نظرتان درباره سفره های نذری و مراسم دینی مجلل وپر زرق و برق چیست؟ جواب این است: «در حالی که افراد زیادی از امکانات اولیه محروم هستند، برگزاری مراسم مذهبی پر زرق و برق جایز نیست.» آخر مجلس یکی از مهمانان دیگر حضار را برای شوی انواع چادر مشکی و مجلسی دعوت میکند. او هم همسر یکی از بازاریان معروف است، میگوید: « این کار بیزنس خودم است و پارچههای چادری را از کشورهای مختلف و با سلیقه خودم وارد کردهام. تشریف بیاورید، خوشحال میشوم.» موقع خداحافظی خانم ها چشم دوختهاند به چادر مشکیای که خانم بیزنس من سرش میکند. چادری مشکی با یک شاخه گل برجسته بزرگ نقرهای ایران وایر 1 لینک به دیدگاه
.sOuDeH. 16059 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اردیبهشت، ۱۳۹۴ آه.....به چشم خودم دیدم...جمله جملش برام تداعی کننده کسی بود... متاسفم...همین.... 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده