masi eng 47044 ارسال شده در 4 خرداد، 2015 این شعر برداشتی متفاوت از شعر خواننده ای به نام مازیار فلاحی می باشد: ﺍﻳﻦ ﻧﺎﻣـﻪ ﺭﻭ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻓﻘﻂ ﺑﺨﻮﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﻣﻴﺨﻮﺍﻡ ﻛﻪ ﺣﺎﻟمو ﺑﺪﻭﻧﻪ ﻣﺮﺍﻗﺒﺎ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﻣﻨﻮ ﮔﺮفتن ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﺻﻨﺪﻟﻴﻢ ﻫﻨﻮﺯ ﻧﺮﻓﺘﻦ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﺍﺭﻥ ﻧﻘﻞ ﻭ ﻧﺒﺎﺕ ﻣـﻴﭙﺎﺷـﻦ ﺗﺎ ﻣﺸﺮﻭﻃـﻰ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑـﺮﻗـﺮﺍﺭ ﺷﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﭼﻘـﺪ ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﺕ ﺗﻨﮓ ﺷـﺪﻩ :lol: نیستی ببینی ﻛـﻪ ﺳﺮﺕ ﺟﻨﮓ ﺷـﺪﻩ ! ﻧـﻴـﺴـﺘـی ﻭﻟـی ﻫﻤﻴﺸـﻪ ﻫﻢ صدایی ﺍﺳـﺘﺎﺩ ﻣـﻦ دریای ﻣـﻦ کجایی ؟ :cry: این نامه رو استاد فقط بخونه ! این نامه ﺭﻭ تنها باید بخونه :| ببخش ﺍﮔـﻪ ﭘـﺎﺭﻩ ﻭ غرق خونه این ﺗـﺮﻡ آخرمه ﻋـﺰﻳـﺰﻡ تولده استادمه عزیزم ﺑﺮﺍﺕ به هدیه ی کوچیک خریدم ﺍﺳـﺘـﺎﺩ دلم می خواست برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ﻻﻥ تو ﺭﻭ می دیدم
sanjary 15 ارسال شده در 1 اسفند، 2015 ترم دوم چون که پایان میشود چهره مشروط نمایان میشود ان یکی با چهره شاد میرود دیگری دنبال استاد میرود یک نفر بنشسته و غم میخورد چیپس و ادامس و پفک کم میخورد یک نفر خوشحال شد از نمره اش دیگری بشکسته از غم خمره اش یک نفر نمره گرفته مشت مشت ان یکی از انگلیسی برده هشت گر چه او خوابیده است بر روی گنج حیف وافسوس از تجارت برده پنج 1
ارسال های توصیه شده