رفتن به مطلب

گفتگوی کودکانه با خدا!(جالب)


ارسال های توصیه شده

خدای عزیز!

شاید هابیل و قابیل اگر هر کدام یک اتاق جداگانه داشتند همدیگر را نمی‌کشتند، در مورد من و برادرم که مؤثر بوده!!!

 

 

خدای عزیز!

اگر یکشنبه، مرا توی کلیسا تماشا کنی، کفش‌های جدیدم رو بهت

نشون می دم!

 

 

خدای عزیز!

شرط می‌بندم خیلی برایت سخت است که همه آدم‌های روی زمین رو دوست داشته باشی. فقط چهار نفر عضو خانواده من هستند ولی من هرگز نمی‌توانم همچین کاری کنم.

 

 

خدای عزیز!

در مدرسه به ما گفته‌اند که تو چه کار می‌کنی، اگر تو بری تعطیلات چه کسی کارهایت را انجام می‌دهد؟!!!!!

 

 

خدای عزیز!

آیا تو واقعاً نامرئی هستی یا این فقط یک کلک است؟

(زیاد سخت نگیرین طبیعیه که یه کودک این حرفو بزنه!)

 

خدای عزیز!

این حقیقت داره اگر بابام از همان حرف‌های زشتی را که توی بازی بولینگ می‌زند، تو خانه هم استفاده کند، به بهشت نمی‌رود؟

 

 

خدای عزیز!

آیا تو واقعاً می‌خواستی زرافه این طوری باشه یا اینکه این یک اتفاق بود؟

 

 

خدای عزیز!

چه کسی دور کشورها خط می‌کشد؟؟؟

 

 

خدای عزیز!

من به عروسی رفتم و آن‌ها توی کلیسا همدیگر را بوسیدند. این از نظر تو اشکالی نداره؟

 

 

خدای عزیز!

آیا تو واقعاً منظورت این بوده که "نسبت به دیگران همان طور رفتار کن که آنها نسبت به تو رفتار می‌کنند؟" اگر این طور باشد، من باید حساب برادرم را برسم.(قابل تامل!!!)

 

 

خدای عزیز!

به خاطر برادر کوچولویم از تو متشکرم، اما چیزی که من به خاطرش دعا کرده بودم، یک

توله سگ بود...!!

 

 

خدای عزیز!

وقتی تمام تعطیلات باران بارید، پدرم خیلی عصبانی شد. او چیزهایی درباره‌ات گفت که از آدم‌ها انتظار نمی‌رود بگویند. به هر حال،امیدوارم به او صدمه‌ای نزنی....

 

 

خدای عزیز!

لطفاً برام یه اسب کوچولو بفرست. من قبلاً هیچ چیز از تو نخواسته بودم. می‌توانی درباره‌اش پرس و جو کنی..!

 

 

خدای عزیز!

من می‌خواهم وقتی بزرگ شدم، درست مثل بابام باشم. اما نه با این همه مو در تمام بدنش!!

 

خدای عزیز!

فکر می‌کنم منگنه یکی از بهترین اختراعاتت باشد!!!

 

 

خدای عزیز!

من دوست دارم شبیه آن مردی که در انجیل بود، 900 سال زندگی کنم..

 

 

خدای عزیز!

فکر نمی‌کنم هیچ کس می‌توانست خدایی بهتر از تو باشد. می‌خوام اینو بدونی که این حرفو به خاطر این که الان تو خدایی، نمی‌زنم..(خوشم اومد!!)

 

 

خدای عزیز!

ما خوانده‌ایم که توماس ادیسون نور را اختراع کرد. اما توی کلاس‌های دینی یکشنبه‌ها به ما گفتند تو این کار رو کردی. بنابراین شرط می‌بندم او فکر تو را دزدیده!!!!!!!!

 

خدای عزیز!

آدم‌های بد به نوح خندیدند و گفتند: "تو احمقی چون روی زمین خشک کشتی می‌سازی"اما اون زرنگ بود. چون تو رو فراموش نکرد. من هم اگر جای اون بودم همین کار رو می‌کردم!!!(گاهی وقتا ما هم این فکرا رو میکنیم..)

 

 

خدای عزیز!

لازم نیست نگران من باشی. من همیشه دو طرف خیابان را نگاه می‌کنم!!!

 

 

خدای عزیز!

هیچ فکر نمی‌کردم نارنجی و بنفش به هم بیان. تا وقتی که غروب خورشیدی رو که روز سه‌شنبه ساخته بودی دیدم، معرکه بود.....

 

ز نظر شما قشنگترین جمله کدوم بود؟؟

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...